برنامه یاد بعضی نفرات
 
A-z
سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:36

دستانم سرد بودند،لبانم بر هم دوخته شده بودند..بغض هایم تلخ بودند و چشمانم حرفی برای گفتن نداشتند چرا که پاییز که میشد دلم شور می زد و میترسیدم ژاکت یکی از همکلاسی هایم را پوشیده باشم .. آن پاییز کذایی با همه ی خوبی ها و بدیهایش گذشت.. آن دوران دلشوره های مدام و سرگیجه های اتمام ناپذیر هم گذشت... شاید دنیا را اشتباه آمدیم .. انگار دنیا حکایت همان پاییز و ژاکتی ماندگار است ..

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



افزودن یک دیدگاه جدید | موسیقی ما