در اواخر برنامه رضا صادقی در برگه ای چیزی نوشت و دور و بریهای این خواننده آن را به جهانبخش رساندند. بابک با خواندن آن با لبخندی به صادقی اشاره کرد و پس از اتمام ترانهاش رو به جمعیت گفت: «مگر میشود رضا صادقی چیزی بخواهد و ما آن را اجرا نکنیم. یک بار دیگر قطعه «دوست دارم» را به احترام رضای عزیز میخوانم و آن را تقدیم میکنم به همه دوستداران خودم که همه چیزم را مدیون آنها هستم».
با شروع این قطعه که آخرین قطعه کنسرت هم بود، صادقی علیرغم مشکلات جسمیاش، ایستاد و با چشمانی گریان، تماشاگر اجرای با احساس جهانبخش شد. بابک هم با دیدن این صحنه طاقت نیاورد و در حالی که غرق در خواندن ترانهاش بود، از روی سن پائین پرید و رضا را در آغوش گرفت تا سالن میلاد منفجر شود و همه حاضران به صورت ایستاده به ابراز احساسات بپردازند.
این صحنه جزو معدود صحنههایی بود که خواننده از روی سن پائین میآمد و کسی را در آغوش میگرفت. این کنسرت بدون شک یکی از بهترین اجراهای زنده امسال در سالن برج میلاد بود که جهانبخش با اقتدار و توانایی فراوان آن را به پایان رساند و طرفدارانش را راضی به خانه فرستاد.
در اواخر برنامه رضا صادقی در برگه ای چیزی نوشت و دور و بریهای این خواننده آن را به جهانبخش رساندند. بابک با خواندن آن با لبخندی به صادقی اشاره کرد و پس از اتمام ترانهاش رو به جمعیت گفت: «مگر میشود رضا صادقی چیزی بخواهد و ما آن را اجرا نکنیم. یک بار دیگر قطعه «دوست دارم» را به احترام رضای عزیز میخوانم و آن را تقدیم میکنم به همه دوستداران خودم که همه چیزم را مدیون آنها هستم».
با شروع این قطعه که آخرین قطعه کنسرت هم بود، صادقی علیرغم مشکلات جسمیاش، ایستاد و با چشمانی گریان، تماشاگر اجرای با احساس جهانبخش شد. بابک هم با دیدن این صحنه طاقت نیاورد و در حالی که غرق در خواندن ترانهاش بود، از روی سن پائین پرید و رضا را در آغوش گرفت تا سالن میلاد منفجر شود و همه حاضران به صورت ایستاده به ابراز احساسات بپردازند.
این صحنه جزو معدود صحنههایی بود که خواننده از روی سن پائین میآمد و کسی را در آغوش میگرفت. این کنسرت بدون شک یکی از بهترین اجراهای زنده امسال در سالن برج میلاد بود که جهانبخش با اقتدار و توانایی فراوان آن را به پایان رساند و طرفدارانش را راضی به خانه فرستاد.
یه دونه ای...دردونه ای......تکی بخدا.......