برنامه یاد بعضی نفرات
 
طبل ها براي كه به صدا درمي آيد؟
عین الله کیوان شکوه، پدربزرگ درامرهای ایران، طبل های قطعات خاطره انگیز انقلابی را نواخته است
طبل ها براي كه به صدا درمي آيد؟
موسیقی ما- نوید غضنفری: اگر حدودا هم سن و سال ما هستيد (بچه هاي اواخر دهه پنجاه و اوايل دهه شصت) و گوشه اي از سليقه تان به موسيقي، آن هم از نوع «پاپ- راك» اش، گير كرده، بدون شك سال هاي طلايي و پررونقِ موسيقي پاپ- راكِ تجربيِ اواسط دهه هفتاد تا اواخر آن را به ياد مي آوريد؛ سال هايي كه بسياري از موزيسين هاي جوان و جسور و تحصيل كرده مان، پاي شان به عرصه موسيقي باز و «دوران سركشي» شان شروع شد. احياي دوباره اين گونه موسيقي، به تعداد انگشت شماري از نوازنده هاي قديمي كه هنوز هم قلب شان باريتم تند و آتشين راك مي تپيد، جاني دوباره داد. عين الله كيوان شكوه، نوازنده پيش كسوت درامز (قديمي ترها او را به اسم «عيني» مي شناسند) يكي از همان نوازنده هاي سرزنده و سرحال است كه با وجود تمام سختي ها و سؤتفاهم هايي كه براي هنرنمايي مجدد موزيسين ها و نوازنده هاي قديمي در سال هاي بعد از انقلاب وجود داشت در ايران ماند (حتي صداي اعتراض اش را در سرودهاي سال هاي اوج انقلاب، از طريق سازش به گوش همگان رسانيد) و همچنان با شور و وجد دارد به نوازندگي حالا حرفه ايش ادامه مي دهد.

● از كي شروع به نوازندگي كرديد؟ با درامز (طبل) نوازندگي را شروع كرديد؟
- از 14 يا 15 سالگي، با همين ساز شروع كردم و اتفاقا هيچ معلمي هم نداشتم، فقط شانس آوردم كه خيلي زود با حرفه اي ها آشنا شدم و با آن ها مي زدم.

● براي مان تعريف كنيد چه جور با اين ساز آشنا شديد؟ بالاخره آن موقع درامز براي همه ساز بديعي بوده.
- اولين كسي كه در ايران گيتار دست اش گرفت و من كنارش اين ساز را هم ديدم، ويگن بود كه بعضي از اولين آهنگ هايش كمي به سبك لاتين جَز نزديك بود. مردم عادي از هم مي پرسيدند كه اين ديگر چه جور سازي است؟ واقعا هيچ كس نمي دانست چيست، تا آن موقع تنها ساز غربي اي كه توي موسيقي مان استفاده مي شد، ويولن بود و حالا فوق اش پيانو. سازهاي كوبه اي (ضربي) مان هم كه تنبك و دف و اين ها بود.

● شايد به همين دليل هم همه نام اين ساز را از آن موقع به اشتباه «جاز» مي گويند؟
- اسم اصلي اين ساز طبل است. كلمه انگليسي «درامز» مي شود «طبل ها». اما آن موقع چون از اين ساز در موسيقي اي استفاده مي شد كه به اش «جاز» مي گفتند همين اسم رويش ماند، هنوز هم من به بعضي ها كه مي گويم درامز مي زنم، مي پرسند:«چه سازي؟»، مي گويم طبل! خب تصويرهاي مختلفي توي ذهن آدم مي آيد؛ طبل جنگ داريم، پركاشن هست، تيمپاني هم هست. اين ساز پيشينه آفريقايي دارد، بومي هاي آفريقايي تنه درخت را مي بريدند و روي آن پوست حيوان مي كشيدند و معمولا براي جشن ها و مراسمِ بومي و خبر رساندن به ساير قبايل ازش استفاده مي كردند. اين ساز بعدها به آمريكا رسيد و رفته رفته تكميل و مدرنيزه شد.

● تهيه اين ساز هم مشكل است و توان مالي نسبتا بالايي مي خواهد، من اهل جنوب ام و آن جا خيلي ها را مي شناسم كه به قول خودشان «عشق جاز» بوده اند و به خاطر نداشتن وضع مالي مناسب روي وسايل معمولي اي مثل قابلمه يا تشك و رخت خواب تمرين مي كرده اند.
- من هم همين طور بوده ام. ما خانواده فقيري بوديم و در جنوب شهر تهران زندگي مي كرديم. يادم مي آيد چوب اين جعبه هاي ميوه را مي بريدم، سرشان را با پارچه اي چيزي شبيه استيك هاي درامز (چوب هايي كه با آن روي طبل مي زنند) گِرد مي كردم و آن وقت با آن روي ميز يا فرش و... مي زدم. تمام كارهايي كه پيش از انقلاب ضبط كرده ام يا روي صحنه مي زدم هيچ كدام از روي حتي يك نت هم نبوده. بعد رفتم پيش آقاي پورتراب و سولفژ و نت خواني را ياد گرفتم. او معلم سولفژ، هارموني و كونترپوآن و... بود و آن موقع كلاس آزاد و خصوصي اي گذاشته بود كه من هم در آن شركت كردم و مي شود گفت آقاي پورتراب اولين معلم موسيقي ام بوده.

● مثل فرهاد در كوچيني مي زديد؟
- نه، مجموعه تفريحي اي بود در خيابان ونك كه اسمش بود تومبا و آن جا گروهي داشتيم به اسم اسكورپيو/ Scorpio كه كارهاي ديگران را كاور (اجراي دوباره) مي كرديم.

● كدام گروه هاي هم دوره شما روي تان تأثير گذاشتند؟
- اولين گروهي كه روي من تأثير گذاشت بيتلز بود. اين گروه بنيان گذار موسيقي پاپ دنياست و ضمن اين كه مفهوم بَند (گروه موسيقي) را در موسيقي دنيا جا انداخت. اولين گروهي كه توي ايران كارهاي بيتلز را كاور مي كرد، گروهي بود به اسم «اعجوبه ها»؛ گيتاريستِ ارمني اي داشتند به اسم هامو كه فوت شد و جردن هم براي شان گيتار بيس مي زد. آن موقع اجراي موسيقي غربي بيش تر دست ارامنه بود و من هم از آن ها زياد ياد گرفتم. البته گروه هاي زيادي آن موقع روي من تأثير گذاشتند، مثل گروه ديپ پارپِل يا سانتانا كه البته اين يكي سبك اش لاتين راك بود.

● آن موقع دسترسي به انواع موسيقي دنيا و جمع آوري اطلاعات راجع به اعضاي شان سخت نبود؟
- نه، آن موقع صفحه ها سريع مي آمد و مجلات و نشريات را هم مرتب مي گرفتيم و مي خوانديم. مجله اي بود به نام داون بيت يا همين رولينگ استون كه الانم هست. آن موقع گروه هاي زيادي هم به ايران آمدند كه من با خيلي هايشان حتي اجرا كرده ام.

● از كي بحث ضبط ترانه براي تان پيش آمد؟
- اولين استوديويي كه يادم مي آيد رفتم و تويش ضبط كرديم راديو بود. كارمند آن جا نبودم البته، يك قراردادهاي كوتاه مدتي بود كه با آن ها مي بستم و براي شان مي زدم، مثلا به همين ترتيب براي اركستر سمفونيك هم نوازندگي كرده ام. توي آن برنامه راديويي ويگن مي خواند و عطاالله خرم آهنگسازي كرده بود. قطعه اي فرانسوي كه رويش كلام و شعر فارسي گذاشته بودند، يادم مي آيد همان موقع مرحوم بديع زاده، مسؤولِ وقت راديو هم به من يك تشر زد كه به ام خيلي برخورد. اولين استوديويي كه ديگر شناخته تر شده بودم و تويش ضبط مي كرديم استوديو پاپ بود...
(همين جاهاي گفت و گوي مان بود كه فهميديم عين الله كيوان شكوه تمام طبل هاي سرودهاي انقلابي را يك تنه و در خفقان و بگير و ببندِ سال 1357 زده است، چيزي كه هيچ وقت و هيچ جا به آن اشاره اي نشده بود و نمي دانيم چرا؟!)

● از تنظيم و ضبط سرودهاي انقلاب براي مان بگوييد، اصلا همه اش را تعريف كنيد
- آن موقع هنوز شاه توي ايران بود، بيش تر موزيسين ها توي آن شرايط از ايران رفتند اما خيلي از جوان ها هم تحت تأثير فضاي انقلاب قرار گرفتند. با انقلاب فضا بازتر شده بود، جامعه ديگر مي توانست نفس بكشد و ما هم چشم و گوش مان نسبت به اطراف مان بازتر شد و ديگر مثل سابق بي خيال نبوديم، كتاب مي خوانديم، روزنامه ها و مقاله ها را زير و رو مي كرديم، سال 1357 بود كه نيمه هاي شب مخفيانه مي رفتيم و سرودهاي ساخته فريدون خشنود را ضبط مي كرديم. ساز و تنظيم آن چناني اي هم نبود، هم نوايي طبل بود و كلام؛ «بوي گل سوسن و ياسمن آيد...ديو چو بيرون رود فرشته درآيد...» يادش بخير...

● مي دانيم كه نوع موسيقي اي كه كار مي كرديد و بخصوص سازتان براي دهه 1360 يك تابو بود و سؤتفاهم هايي وجود داشت و هنوز هم وجود دارد، آن موقع چه مي كرديد؟
- شانزده سال سراغ موسيقي نرفتم و حتي دست به ساز نزدم، فكرش را بكنيد در اوج نوازندگي بودم كه ساز را گذاشتم كنار و كار عادي را شروع كردم. اين كه مي گويم در اوج منظورم اين نيست كه بهترين بودم، اگر 10 درامر خوب بود، من دهمي بودم.

● بعد از انقلاب از چه موقع دوباره كارتان را شروع كرديد؟
- شروع كار من در بعد از انقلاب با كورش يغمايي بود، حدود سال 1374 كه با او در كشورهاي اسكانديناوي، به دعوت يك بخش خصوصي رفتيم و اجرا كرديم. از اين اجراهاي خصوصي خارج از كشور زياد پيش مي آيد. مثلا چند سال پيش هم به دعوت يك مؤسسه آلماني در يك فستيوال ويژه فرهنگ ايراني، يك هفته با گروه رومي اجرا كرديم، كامكارها هم در آن فستيوال اجرا داشتند. بعد از آن هم قراردادهاي كوتاه مدتي با آهنگسازان زيادي مثل مرحوم بابك بيات، آقاي حسين زمان، داريوش تقي پور (آهنگساز بيش تر كارهاي ماني رهنما) و خيلي هاي ديگر پيش آمده است و براي شان ساز زده ام.

● جالب است كه شما از آن موقع براي بسياري از خواننده هاي پاپ ساز زده ايد اما خيلي از جوان ها به خاطر 2 قطعه اي كه براي گروه اوهام درامز زده ايد، شما را نوازنده راك مي شناسند، ماجرايش را تعريف كنيد.
- من عضو آن گروه نبودم. فقط چون با شهرام شرباف (سرپرست و خواننده اوهام) دوستم و خيلي هم پسر گلي است، از من دعوت كرد كه در 2 قطعه آن ها را همراهي كنم و من هم قبول كردم. بعد گفت مي خواهد آن ها را روي سايت اش بگذارد و عكس من را هم آن جا به عنوان نوازنده بگذارد.

● به نظرم موقع اش رسيده براي مان بگوييد كه كار كدام نوازنده هاي درامز دنيا را دوست داريد و دنبال مي كنيد.
- خب، اولين شان مطمئنا بادي ريچ است كه نوازنده اي قديمي است و با خيلي ها از جمله فرانك سيناترا اجرا كرده. اما از درامرهاي نسبتا جديدتر كه تقريبا هم سن و سال من هستند، نوازندگي بيلي كوبهام كه در دهه هفتاد با گروه اركستر ماهاويشنو (گروهي با سبك جَز- راك فيوژن به سرپرستي جان مك لافلين گيتاريست) درامز مي زد، بي نظير است. يا مثلا نوازندگي استيو گَد يا استيوي اسميت را خيلي دوست دارم.

● انگار علاقه تان بيش تر سبك جَز و فيوژن (نوعي موسيقي تلفيقي، مثلا تركيب جَز و موسيقي هندي) است تا راك؟
- بله. از نوازنده هاي راك كار يان پيس نوازنده گروه ديپ پارپِل (Deep Purple) را دوست دارم. او هنوز هم براي اين گروه دارد درامز مي زند.

● غير از موسيقي كار ديگري مي كنيد؟ علاقه ديگري هم داريد؟
- نه، هيچ چيز. شغل من موسيقي است و از اين راه پول در مي آورم و هيچ كار ديگري هم جز اين بلد نيستم. اگر بميرم و دوباره متولد بشوم باز كار موسيقي مي كنم اما اين بار اول به مدرسه موسيقي مي روم، معلم مسير رسيدن به هدفت را كوتاه تر مي كند.

عکس: علیرضا ایرانی نژاد
منبع: 
نسیم
تاریخ انتشار : شنبه 19 بهمن 1387 - 00:00

دیدگاه‌ها

چهارشنبه 1 خرداد 1392 - 14:56

استاد سلام .من از همدان مزاحم شما میشم روزهای یکشنبه شما اموزشگاه هترا تدریس دارید .می خوام اگر قابل بدونید خدمت برسم برای شاگردی شما.اگر امکان داره راهنمائیم کنید تا برسم خدمتتون

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود طبل ها براي كه به صدا درمي آيد؟ | موسیقی ما