برنامه یاد بعضی نفرات
 
«رستاک» بازاری نیست، مردمی است
گفت‌و‌گو با سیامک سپهری آهنگساز و سرپرست و رهبر گروه رستاک:
«رستاک» بازاری نیست، مردمی است
موسیقی ما- لی لا رضایی: «رستاک» از گروه‌هایی است که بعد از تلاش‌های فراوان چند ساله توانست مطرح شود و به همت افرادی که دارد، و نیز به کمک ذائقه شنیداری مردم، و استفاده از همه انچه که مردم با آن‌ها خاطره دارند، مخاطب را با خود همسو کرده و آن‌ها را با خود در شنیدن موسیقی‌های محلی، سنتی و فولکور همراه کند.

«رستاک» از معدود گروه‌هایی است که پل ارتباطی میان مردم و موسیقی اصیل شد، و در واقع مردم را با موسیقی از جنس خودشان آشتی داد. این گروه به رهبری سیامک سپهری که خود نوازنده تار و سه تار و تنظیم کننده قطعات در گروه است، تا کنون با اجراهای موفقی که داشته، توانسته عنوان اولین گروه موسیقی فولکرو را به خود اختصاص دهد. چنین چیزی را قبل از هر چیز مدیون ملودی‌های شیرین محلی و فولکور بوده و بعداز آن مدیون مجموعه تصویری است که با انتشار آلبوم «همه اقوام من» منتشر شد.

اساس قرار دادن موسیقی‌های شنیدنی که مردم با آن‌ها خاطرات بسیاری دارند، یکی از رموز موفقیت این گروه عامه پسند است. با رهبر این گروه گفت‌و‌گو کرده‌ایم:

  • گروه «رستاک» از معدود گروه‌های شرکت کننده در جشنواره موسیقی سال۹۰ بود. چرا که خیلی از گروه‌های معروف و مشهور، حضور در جشنواره را کسرشان دانسته و گمان می‌کنند با حضور در آن از وجهه هنری اشان کاسته می‌شود. «رستاک» چطور با وجود چنین چیزی در جشنواره حضور یافت؟
وقتی که «رستاک»، در سال ۱۳۷۶ و‌‌ همان حدود‌ها یکی دو سه کار آماده کرده بود، همه اعضا آن از جمله خودم دوست داشتیم موسیقی امان شنیده شود و خیلی‌ها آن‌ها را بشنوند تا اگر می‌توانند برای پیشرفت گروه کمکمان کنند. آن زمان روی موسیقی بومی و آیینی و نیز سبکی از الکترونیک کار می‌کردیم. بعداز اینکه کاری بر مبنای موسیقی کرمانشاه ساختیم، که در واقع تلفیقی بود از موسیقی بومی و کرمانشاهی و... سه قطعه از آن‌ها را که فورکولیک هم بود، تنظیم کردیم و بردیم تا آقای دکتر ریاحی نیز آن‌ها را بشنوند. باید بگویم که قبل از هر کمکی ایشان به ما انرژی دادند. هم به من و هم به همه دوستانی که با من کار می‌کردند. واقعا انرژی زیاد و بزرگی به ما دادند. بعد هم پیشنهادهای جدید شد که به نحوی گسترده تربودند و این موجب شد تا رابطه‌های خوبی پیدا کنیم. فکر کردیم از استاد ریاحی و نیز یکی از استادهای دوران دانشجویی خودم به نام دکتر آذین موحد کمک بگیریم. نمی‌شود در مورد ارزش این کمک‌ها چیزی گفت و توضیح خاصی در این مورد داد. چون کمک‌های بزرگی بود که به زبان نمی‌توان از آن‌ها تشکر کرد. شما اگر کاری پخش می‌کنی انرژی که دیگران از شنیدن آن می‌گیرند و به شما منتقل می‌کنند، بسیار تاثیرگذار بوده و نحوه اجرای کار را قدرتمند‌تر می‌کنند.

می‌خواستم با گفتن این‌ها به جایی برسم که بگویم دکتر ریاحی واقعا کمک زیادی به ما کردند. بعداز مجموعه «رنگواره‌های کهن»، ما فکر کردیم همکاری ما با دکتر ریاحی و ارتباطمان نیز می‌تواند کمک بسیاری در رشد گروه داشته باشد. انصافا هم که ایشان کمکمان کردند. این رابطه همچنان ادامه داشت تا اینکه سال گذشته و امسال به دعوت دکترریاحی، در جشنواره شرکت کردیم. برای من همین که ایشان از ما خواستند در جشنواره حضور داشته باشیم، کافی بود. ایشان به قدری برای من محترم هستند که به گفته ایشان به جشنواره رفتیم. دوستان دیگر در گروه نیز از این پیشنهاد استقبال کردند و موافق حضور در جشنواره بودند. فکر کردیم ایشان که پیشنهاد داده‌اند، به دلیل‌شناختی که از ایشان و حسن نیتشان داریم، شرکت می‌کنیم. به اعتقاد من خیلی از دوستان موزیک که در حال حاضر مطرح هستند و دارند فعالیت می‌کنند، به لطف و حمایت و نیز کمک‌هایی بوده که دکتر ریاحی به آن‌ها شده است. ایشان به لحاظ فکری و نیز حضور خود کمک‌های بسیاری به جامعه موسیقی کرده‌اند که نباید نادیده گرفته شود. ضمن اینکه من به کارهایی که پیش از این از ساخته‌های اسشان شنیده بودم، علاقه‌مند بودم و کار‌هایشان را دوست داشتم.

  • یعنی صرفا به دلیل پیشنهاد ایشان در جشنواره حضور یافتید و هیچ انگیزه دیگری برای حضور در آن نداشتید؟
ما سالهای پیش در جشنواره شرکت نکردیم. فقط در سال ۷۶ به پیشنهاد اردلان کامکار در جشنواره حضور داشتیم ولی نه در بخش مسابقه بلکه در بخش جنبی شرکت کردیم. در فضایی که کار می‌کردیم هیچ وقت فکر نکردیم با کسی مسابقه بدهیم در مورد خودمان باید بگویم اگر فکر و ذکرمان مسابقه می‌شد درگیر مسائلی می‌شدیم که ممکن بود ما را از فضاهایی که در موسیقی از آن استفاده می‌کنیم دور کند. بحث، بحث مسابقه نیست قضیه بر سر مخاطب خاص و عام است و این تصمیم آنهاست کخ نهایتا منجر به تولید کارتان می‌شود. ما همیشه می‌خواستیم تلفیقی از گروه‌های مختلف مردم را با خود همراه کنیم. چه مردمی که موسیقی سنتی گوش می‌کنند. چه آن‌ها که علاقه‌مند به پاپ هستند تلفیق این هر دو بهترین نتیجه برای ما بود. البته ما روی مخاطب خاص توجه داشتیم منتها از منظر نقادانه این طیف که متشکل می‌شود از موزیسین‌ها، آهنگ سازان، نوازندگان و... و همچنین رعایت فضای عمومی برای مخاطب عام و وجود چنین فضایی برای آن‌ها و این پیچیده‌ترین تلفیق در موسیقی است، رسیدن به یک برآیند موثر از مخاطب خاص و عام از این فضاست.

  • فکر می‌کندی توانسته‌ای در این زمینه با نظر موافقانتان همسو شوید؟
تا جایی که برایمان امکان داشته ونیز ژانر کاریمان اجازه داده در جهت درست حرکت کرده‌ایم. علاقه مخاطب عام و نگاه مخاطب خاص برایمان همیشه در اولویت بوده است. بدون اینکه علاقمندان بتوانند دلیل این کار را متوجه شوند می‌توانند درگیر احساسی شوند که از سازنده و نوازنده به آن‌ها منتقل می‌شود بر این اساس دست به انتقاد می‌زنند. انتقادی که بر مبنای فضای دوگانه صورت گرفته است که برای ما نیز مناسب‌ترین و نزدیک‌ترین انتقاد بوده است. در واقع آنچه ما بدان نیاز داشته‌ایم خوشبختانه تا این لحظه توانسته‌ایم در جهت درستی حرکت کنیم.

  • اجراهایی که در جشنواره داشتید؛ با‌‌ همان تنظیم‌های همیشگی بودند؟ چند قطعه اجرا کردید؟
۹ قطعه در جشنواره به اجرا در آوردیم. تنظیم آن‌ها هیچ فرقی با تنظیم‌های گذشته نداشت. در جشنواره امسال،‌‌ همان رپرتوکار‌های سی دی تصویری که در آلبوم «همه اقوام من» مجددا اجرا شد. قطعه‌ای را نیز به گروه کامکار‌ها تقدیم کردیم برای زحمات زیادی که برای موسیقی ایران بخصوص موسیقی کردستان و پیشرفت آن کشیده‌اند. یکی دو قطعه جدید نیز در این برنامه اجرا کردیم.

  • قطعاتی که برای اولین بار در کنسرت اجرا می‌شوند، نمی‌توانند خیلی مورد توجه قرار گیرند. چرا که بیشتر کسانی که به کنسرت می‌روند دوست دارند خوشان قطعاتی را که در کنسرت می‌شنوند، زمزمه کنند. به نظر می‌رسد شما ریسک بزرگی می‌کنید که از قطعات جدید در کنسرتتان استفاده می‌کنید. اینطور نیست؟
این قضیه خیلی بستگی به نوع آن کنسرتی دارد که برگزار می‌شود. بیشتر مخاطب‌ها یا همین نیت به کنسرت می‌آیند. بعضی وقت‌ها هم نگاه جدید سمعی و بصری دارند. من فکر می‌کنم برای اینگونه موارد باید مخاطب‌شناسی شود چون این‌ها همه با هم خیلی متفاوتند.

  • گروه «رستاک» از معدود گروه‌هایی است که از آغاز تا کنون اعضای اصلی‌اش را حفظ کرده و سعی در ماند دارد. فکر می‌کنید رمز این مانایی چیست؟
من فکر می‌کنم چیزی را که می‌گویید درست است. شاید تولید یک اثر هنری گاهی حتی به سختی این نیست که بخواهید یک گروه را سرپا نگه دارید. منظورم این است که خیلی وقت‌ها ممکن است ساختن یک اثرو یا آثار هنری، به سختی حفظ یک گروه نیست. به هر حال من فکر می‌کنم آنچه که در مورد رستاک اتفاق افتاده، به دلیل صرف انرژی و زمان زیادی بوده است. همچنین باید زمان و انرژی مضاعفی بگذاریم تا بتوانیم به یک ساختار قوی برسیم که در عین حال قادر است خودش را حفظ کند، پویایی هم داشته باشد که در فضای مرداب گونه ثابت نشود و تحرک داشته باشد. این قضایا این قدر پیچیده است که به تنهایی از عهده ما خارج است. خوشبختانه در این زمینه پدرم همواره کمک کرده است که نگاه دیگری به این گونه قضایا داشته باشیم و هم من و هم بچه‌ها را برای اینکه چنین نهادی بتواند دوام بیاورد، آشنا کرد. همین موجب شد تا تصویر ما از «رستاک» یک تصویر درست به لحاظ شفافیت در زمینه کاری و هم مالی شود. پرداختن به خیلی از مسایل که به ضرر پروه‌های موسیقی است، اشتباه است و اگر چنین چیزی برای ما عادی شود، درست نیست و نقطه ضعف بسیاری از نهادهای هنری همین است. افراد به خود و دیگران اجازه نمی‌دهند با شفافیت کار را دنبال کرده و نتیجه بگیرند. این باعث عدم پایبندی به قول و قرار‌ها و از بین رفتن ضعیف‌ترین حلقه‌های اتصال این زنجیر می‌شود.

ما در قالب گروه «رستاک» تاکید زیادی داشتیم روی این مساله کار‌ها به درستی و نظم زیادی پیش برود. منتهی فشارهای درونی و بیرونی زیادی همیشه بر روی گروه‌ها هست. با این همه نوع نگاه‌مان خیلی کمکمان کرد که آن را مدیون پدرم هستم. او با وسواس و سخت گیری از من و دوستانم می‌خواست که به مسایل درون گروهی اهمیت بدهیم. همین مساله و خیلی مسایل انسانی دیگر، باعث دوام و پایداری گروه شد.

  • با این شرایط «رستاک» بیش از هر چیزی نیازمند چیست؟
ما نیاز داریم با دیدن اسن مشکلات و ضعف‌ها بتوانیم فضای کاری امان را بشناسیم و تغییر به سمت مثبت بودن کنیم. به اعتقاد من نه تنها «رستاک» بلکه هر گروه دیگری برای ثبات خود نیازمند برقراری یک رابطه دوستانه با اعضای خود است که هم به لحاظ کاری و هم به لحاظ هنری و اقتصادی در کنار هم جوابگو باشد. طبعا در اموری که به فضای هنری توجه می‌شود، در زمینه‌های دیگر شکننده می‌شود. من فکر می‌کنم مهم‌ترین اصل این است که شکا بتوانید گروه و نهادی را مستحکم کنید تا تمام این فضا‌ها رو به جلو حرکت کنند.

  • با این همه برخی از اهالی موسیقی بر این باورند که «رستاک» به سمت بازاری بودن می‌رود.
من خیلی متوجه نمی‌شوم یعنی چه؟ ما بعداز «رنگواره‌های کهن» و «همه اقوام من» آلبوم دیگری ندادیم که دوستان بخواهند چنین نظری بدهند. بگویند تا کنون «رستاک» اینگونه بوده و از این به بعد طوری دیگر است. پیچیدگی خاصی در این اظهار نظر هست. چون ما کار جدیدی بیرون نداده‌ایم. پس این نظر نمی‌تواند بر مبنای کارهای ما باشد. شاید از کنسرت‌ها دوستان به چنین نتیجه‌ای رسیده‌اند. «رستاک» بازاری نیست، مردمی است!

ماجرا این است کسانی که به صورت جدی در این حرفه و این رشته کار می‌کنند می‌دانند که چه اتفاقی باید بیافتد تا یک گروه بعداز انتشار یک آلبوم به دنبال انتشار آلبوم بعدی خود باشد. ما هم مثل خیلی از گروه‌های حرفه‌ای دنیاکارمان را تا مرحله آخر انجام می‌دهیم. از پیش تولید شروع کرده و ضبط و بعد مجوز و... بعد اجرای کنسرت و... نهایتا مجموعه که آماده شد، کنسرت‌هایی بر مبنای پارتی تورهای اجرا می‌شود. پروسه‌ای که برای انتشار یک آلبوم صرف می‌شود، خیلی بستگی به نوع و جنس کار دارد. ممکن است یک آلبوم ۵ سال زمان ببرد و آلبوم دیگر یک سال صرف کند. از انتشار آلبوم قبلی ما یک سال و نیم گذشته اما هنوز آلبوم جدید منتشر نکرده‌ام. می‌خواهم بگویم وقتی کاری انجام می‌دهیم با در نظر گرفتن تمامی شاخصه‌های ان کار، یک پروسه زمانی برایش در نظر می‌گیریم. اگر منظور این دوستان کارهایی است که تا کنون انجام داده‌ایم، با توجه به شرایطی که هست و پیش می‌رود، باید عرض کنم که کار درستی کرده‌ایم.

ما از ابتدا و از زمانی که «رنگواره‌های کهن» را به بازار فرستادیم، که آلبومی پیچیده‌تر هم بود و صرفا صوتی نیز بود، تصمیم گرفتیم نوع حرکتمان و جنس آن را تغییر بدهیم. در ابتدا رفتیم سراغ مخاطب عام و بعد با درنظر گرفت استانداردهای کلی آن را منتشر کردیم. بعد دیدیم حالا ما مخاطبی داریم که از شنیدن این جنس از کار لذت می‌برد و با ما همراه می‌شود. ما بعداز آن موزیکالیته و فرم کار را تغییر دادیم و در آلبوم جدید «رستاک»، یک کم ایده‌های کاری جدید را به فضای ذهنی «رستاک» نزدیک‌تر کردیم تا هر چه بیشتر خودمان باشیم.
هر مجموعه و هر کاری هنری که انجام می‌شود من احساسم بر این است که با وجود مخاطب است که می‌تواند ادامه بدهد و زنده بماند. این ایده برای من در حال حاضر، تا جایی قوی است که فکر می‌کنم کاری وجود ندارد که آنقدر آوانگارد باشد که مخاطبش فقط خودم باشم و بس!

  • چرا؟
چون ما در ازای کاری که انجام می‌دهیم و وظایفی که در قبال جامعه داریم، وظیفه خطیرتری داریم و آن این است که مخاطبی را که به هر دلیلی نتوانست با موسیقی امان ارتباط برقرار کند، آشنا کنیم. این طور نباشد که برای خودمان کار کنیم و حتی طوری کار کنیم که برای خودمان هم ثقیل باشد. به هر حال باید جرقه‌ای زده شود که گروهی به نقد آن‌ها بپردازند، از شنیدن آن لذت برده و یا درگیر آن شوند. از ابتدا جهت کار ما این بوده است. اظهار نظری که در مورد گروه ما شده است، اظهار نظری است که قبل از انتشار کار جدیدمان بوده است و به نظر من یک اظهار نظر عجولانه است ولی در هر صورت برای من و «رستاک» قابل احترام است.
نظری است که من فکر می‌کنم با گذشت زمان می‌شود به آن نگاه کرد و در مورد آن تصمیم گرفت و به نتیجه رسید.

  • دلایل عامه پسندی موسیقی شما چیست؟
من فکر می‌کنم چند چیز همزمان با هم اتفاق افتاد و باعث شد تا «رستاک» دیده شود. این کار‌ها در هر صورت به گونه‌ای بوده که اثر اینچنینی داشته باشند و همه این عوامل در جای خود باید دیده شود. ملودی‌ها و تنظیم‌ها در واقع طوری بود که به لحاظ بصری، هر قطعه‌ای با توجه به محتوا و شکل بصری‌اش، باید ساخته می‌شد. اگر کاری انرژیک بوده، هر یک از نوازنده‌ها و کسانی که وظیفه‌ای در گروه دارند، سعی بر این داشته‌اند که این حس را به مخاطب منتقل کنند. طبعا مخاطب هم آنقدر باهوش است که بداند در یک قطعه چه اتفاقاتی افتاده است و...
حس درونی نوازنده باید منتقل شود. انتقال حس‌ها چه به لحاظ صوتی و چه از نظر تصویری مهم است. چون منجر به مجموعه‌ای می‌شود که این حس را در مخاطب ایجاد کرده و در ‌‌نهایت منجر شده که آلبومی اینچنینی به دست مخاطب برسد. ناگفته نماند که هیچ یک از این عوامل به تنهایی و به خودی خود، نمی‌توانست موفقیت آلبوم و گروه «رستاک» را تضمین کند.

  • با این اوصاف چه انتظاری از «رستاک» می‌رود؟
امیدوارم رستاک پلی باشد بین موسیقی، فضای فرهنگی وفضاهای شنیداری جدید و قدیم که بتوانیم از شنیدن قطعات ان لذت ببریم. لذت ببریم از اصالتی که جزو فرهنگ ما بوده و نقش پل فرهنگی را داشته باشیم. این خصلت رستاک را دوست دارم و همیشه دوست دارم چنین اتفاقی بیافتد.‌‌ همان مخاطبی که مجموعه‌های قبل را شنیده و با آن‌ها ارتباط برقرار کرده، در مجموعه‌های بعدی نیز همراه‌مان بوده و به این نگاه ما توجه داشته باشد. اگر لذت برد که چه بهتر اگر هم نه که می‌تواند به راحتی ان را به بتوه نقد بکشاند و نقادانه برخورد کند. من فکر می‌کنم وقتی یک فرآورده هنری، به فراموشی سپرده می‌شودوبه نقطه پایانش می‌رسد که مخاطب نداشته و مورد تقدیر قرار نگیرد. نگاهی که رستاک به مخاطبش دارد باز هم برای وی لذت بخش است.

  • برای اجرای کار‌هایتان آرشیو خاصی دارید؟ چگونه به جمع اوری آن‌ها اقدام می‌کنید؟ با توجه به اینکه برخی از قطعات اصلا به شکل نوشتاری وجود ندارند.
در هر کدام از قطعه‌ها، یا از آرشیوهای موجود جناب اردلان درویش استفاده کرده‌ایم یا از آرشیوهای موجود دیگر. گاهی نیز برخی از دوستان در منطقه‌ای رشد یافته‌اند که فرهنگشان به ما کمک کرده است. مثلا آقایان مرادی، از کرمانشاه هستند و به دلیل اینکه به صورت عمیق در خانواده اشان موسیقی جریان داشته، در زمینه موسیقی کردی توانستند خیلی کمک به گروه بکنند و روی این موسیقی عمیق کار کنند. برای شناخت موسیقی کرمانشاه ار این دوستان کمک گرفتیم. بعضا نیز از دوستانی که به عنوان محقق فعالیت می‌کنند، کمک گرفته‌ایم. مثلا در بوشهر، با محسن شریفیان همکاری کرده‌ایم و ایشان لطف بزرگی به ما کرده‌اند. در پخش یکی از قطعات نیز از فرزند ماشالله بامری که داود بامری نام دارد، کمک گرفته‌ایم. یا در موسیقی قشقایی از خانم پروین بهمنی و دامون پسرشان کمک‌های بسیاری شده است و به شکل بسیار جدی با ما همکاری داشته‌اند. در هر منطقه جدا از آرشیوهایی که وجود دارد، سعی می‌کنیم با کسانی کار کنیم که به صورت جدی در این زمینه‌ها فعالیت کرده و یا آشنایی دارند.

  • در آینده منتظر کارهایی از ساخته‌های گروه باشیم یا اینکه کماکان به اجرای قطعات فولکور و محلی ادامه می‌دهید؟
این نگاهی که در حال حاضر، وجود دارد، اساسش بر مبنای موسیقی نواحی کشور بوده و تمایل بر این بوده که از موسیقی فولکور هم استفاده شود. در آینده قطعا تغییراتی خواهیم داشت و این فضا‌ها را تغییر خواهیم داد. حتما قطعاتی نیز در آلبوم بعدی از ساخته‌های خودمان خواهد بود. ولی بازهم محور و اساس آن حول موسیقی محلی می‌چرخد.
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : جمعه 8 اردیبهشت 1391 - 00:00

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:56

گروه ازین نازلتر ندیدم

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:56

آلبوم صادق درّی در اردیبهشت ماه وارد بازار میشود.
موسیقی ما چرا مانع اطلاع رسانی میشی؟؟؟؟؟؟؟

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:56

اردلان کامکار؛ اردلان درویش؟ فورکولیک؟ خوب است قبل از درج مصاحبه ادیتی انجام شود.در ضمن افرادی مانند مجید پوستی ، لیلا مرآت ، رضا عابدیان، سحر ابراهیم ؛ بهزاد پورنقی ، سارا احمدی ... برای این گروه زحمات بسیاری کشیده اند که گویا حافظه سپهری آگاهانه از یادآوری آنها سرباز می زند! متاسفم

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:56

زنده باد گروه رستاک .

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:56

شاید اردلان کامکار منظور همان اردوان کامکار هست.رستاک دوست داشتنی تر بود و الان دوست داشتنی ست.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود «رستاک» بازاری نیست، مردمی است | موسیقی ما