برنامه یاد بعضی نفرات
 
چند نکته درباره حرکت فرهنگی-اجتماعی ابوسعید مرضایی و آلبوم «زنگاهنگ»
شنیدن دگر آموز*

[ سید علیرضا میرعلینقی - روزنامه‌نگار و پژوهشگر موسیقی ]
 
1- خبر ابداع «زنگاهنگ» (اولین طراحی صوتی برای زنگ تلفن همراه بر اساس موسیقی ایرانی)، مثل بسیاری دیگر از اخبار در فضای مجازی و غیرمجازی اطلاع‌رسانی، چند صباحی درخشید و سپس لا‌به‌لای هیاهوی اخبار دیگر گم شد. این اقتضای رسانه است و جزء خصوصیاتی است که همراه با دیگر محاسن این پدیده تکنولوژیک آن را پذیرفته‌ایم و با آن کنار آمده‌ایم. اما این قضیه به این سادگی‌ها هم نیست و به قول قدما: «این هنوز اول آثار جهان‌افروزی است».

در دنیایی که به گفته مارکز «هر اتاقی مرکز جهان است»، هنرمند ظریف‌اندیشی چون ابوسعید مرضایی، می‌تواند با بهره‌گیری از توانایی‌های نهفته‌اش، از قابلیت‌های آشکار نفوذ رسانه‌ای و دهکده جهانی، محملی بسازد برای این که ایده‌های شریف و هنرمندانه را ایران‌گیر و بلکه جهان‌گیر کند. در جهان فارس‌زبانان (و غیرفارسی‌زبانانِ) ایرانی‌تبار که از هر نژاد و قوم و گویش، به این موسیقی و سازهای آن، تعلق خاطر دارند.
 
2- چند درصد اوقات شبانه‌روز ما صرف گوش کردن به انواع موسیقی‌ها می‌شود؟ بی‌تردید، بخش عمده آن. درست است که در دنیای امروز «تصویر» بر تمام شکل‌های ارتباط و بر تمام قالب‌های هنری سایه انداخته (نمونه آشکارش: ویدیوکلیپ و نماهنگ) اما موسیقی هنوز هم نفوذ و سیطره خود را دارد. به‌خصوص در ایران که هنوز هم مردمانی دارد بیشتر شفاهی و بسیار کمتر کتبی که با «شنیدن» الفتی بیشتر دارند تا «دیدن».

دور و بر ما از انواع موسیقی‌ها انباشته است. ما در جهان اشباع از اصوات، در یک نوع بازار مکاره ترکیبات صوتی به سر می‌بریم. در مجوعه‌ای درهم و بی‌نظم و انباشته از همه‌چیز، از نفیس‌ترین تا بنجل‌ترین. این امکان را عصر انفجار اطلاعات و رسانه‌های سریع‌العمل امروزی، در اختیار ما گذاشته است. شاید برای همین هم هست که مسائلی چون شناخت و بازیابی هویت فرهنگی، امروزه خیلی بیشتر مطرح است. تا حدود سی سال پیش این دغدغه‌ها کمتر وجود داشت.
 
3- حفظ هویت اصیل ملی، در عین حفظ ارتباط سالم و آگاهانه با دنیای عظیم ارتباط فرهنگی در دنیای امروز، در حکم «مراقبه»ای است دشوار، گاهی هم گیج‌کننده و صد البته، صدها بار واجب‌تر از گذشته. اگر صرفاً به مرده‌ریگ پدری بچسبیم، موجوداتی گلخانه‌ای، انتزاعی و سترون می‌شویم و سرنوشت‌مان، اضمحلال زودرس و نابودی قریب‌الوقوع است. اگر همه آنچه که بوده‌ایم و هستیم به یک‌باره فراموش کنیم و تسلیم امواج و پیرو جوزدگی شویم (البته بارها در قرون گذشته این کار را کرده‌ایم)، در آینده‌ای نزدیک‌تر از حد تصور، در جریانی بی‌شکل و متکثر، مستحیل می‌شویم و نه تداومی خواهیم داشت و نه کاراکتر مستقلی که با تکیه بر آن ادامه حیات بدهیم. حفظ هویت موروثی همراه با حفظ ارتباطی که رشد بالنده ما را در دنیای امروز و فردا تضمین کند، کاری است به مراتب دشوارتر از کارهایی که بزرگان نسل‌های گذشته ما پیش رو داشتند.
 
4- خواه ناخواه، حجم عظیمی از اندوخته‌های شنیداری، زیبایی‌شناسی موسیقایی و حتی روش اخلاقی-احساسیِ ما را، صداهایی تشکیل می‌دهند که طی شبانه‌روز می‌شنویم. می‌دانیم و می‌دانید که موسیقی بیش از دیگر هنرها تأثیر می‌گذارد. حتی اگر آدمی، نخواهد چنین باشد. قدیمی‌ها گفته‌اند که گوش، یک عضو عاجز و بی‌حاجب و دربان است. نمی‌شود گوش را مانند چشم و دهان بست. بل باید چیزی که وارد آن می‌شود را شناخت و برگزید.

حدود چهل سال پیش، دانشمندان اثبات کردند که نخستین سیستم انتخاب صداها و کوک‌های بنیادی در حافظه موسیقایی افراد را موسیقی‌هایی تشکیل می‌دهند که در یازده ماه اول زندگی شنیده می‌شوند. با این تفاصیل، تکلیف شنوایی اکثریت قریب به اتفاق ما -چه موسیقیدان و چه غیرموسیقیدان- مشخص است.

وانگهی، صداها همه منحصر به موسیقی‌هایی نیستند که از حامل‌های صوتی و رسانه‌ای می‌شنویم. حجم عظیم سیگنال‌ها از وسایل منزل تا کامپیوتر (که البته آن هم دیگر جزء وسایل منزل است) همه و همه تأثیر دارند. ما مردمی که در همه‌چیز به قول استاد داریوش آشوری، جزو ملل «ابزارخَر» (یعنی خریدار و مصرف‌کننده صرف ابزار) هستیم و نه «ابزارساز» طبعاً این موقعیت را نداشته‌ایم که به موازات ابزارسازی (و حتی ابزارخری)، فرهنگ‌سازی آن را هم انجام بدهیم. جدایی فضاهای فنی و تجاری ما از فضای فرهنگی، به این معضل دامن زده است. در حالی که کشورهایی چون ژاپن و هندوستان از گذشته تا به حال، به این فکر بوده‌اند و چنین معضلاتی را ندارند. قاره اروپا و آمریکا و توابع‌شان که اصلاً از موضوع بحث ما خارج‌اند.
 
5- در چنین فضایی است که کار دقیق و آینده‌نگرانه ابوسعید مرضایی، ارزش انحصاری خود را پیدا می‌کند و اگر حمایت درستی از تألیف و مؤلف شود، تأثیرات فرهنگ‌سازانه خود را هم نشان خواهد داد. ما مردم امروز بیش از هر صدایی، چه موسیقایی و چه غیرموسیقایی، این نوع صداها را می‌شنویم و گوش‌مان به آنهاست. مدام در انتظار آن هستیم تا ببینیم چه کسی و از کجا با ما کار دارد. به‌هرحال این صداها تأثیر خود را می‌گذارند و تا به حال قدمی برای الحاق هویت ایرانی به آنها برداشته نشده بود.

آنچه که به نظر نویسنده، کار ابوسعید مرضایی را ارزشمند کرده، صرف استفاده از صدا یا سونوریته ساز ایرانی نیست -اگرچه پایه و اساس کار هست- بل نگاه ظریف و هوشمندانه او به کاربرد زنگ تلفن همراه از لحاظ استفاده و زمان‌بندی است. زنگ تلفن همراه تکه‌برداری از آثار مشهور نیست، چه هم شأن آن آثار را مخدوش می کند و هم با کاربرد زنگ تلفن همراه ناسازگار است.

مرضایی برای این «ظرف»، «مظروف» مناسب را «طراحی» کرده و طراحی صوتی آن از دیدگاه نویسنده، شبیه نوعی حجّاری ظریف و حساب‌شده است. چه از دیدگاه زمان، و چه از دیدگاه استفاده از ضرب‌های لنگ (برای القای حالت انتظار) و چه در پرهیز هوشمندانه او از تقلید موتیف‌های گوشه‌ها و یا جملات آثار مشهور. گرچه آنها هم می‌توانند در این محمل استفاده شوند و چه‌بسا از لحاظ شنیداری تداعی‌های نوستالژیک قدرتنمدی هم داشته باشند ولی دیگر در مقوله کار «هنری» نیستند و در مقوله کاربردهای ذوقی و تقویت حس وابستگی به فرهنگ ملی می‌توانند جا بگیرند. بدیهی است که مرضایی حرف اول را زده و تا حرف آخرش حالا حالاها راه است: استفاده از دیگر سازها، استفاده از ارکستر، استفاده از کوبه‌ای‌ها و... و خلاصه استفاده از هر عامل هنری‌ای که بتواند گوش و هوش موسیقایی ما را در سطحی ناخودآگاه، تربیت و هدایت کند؛ که گفته‌اند: «شنیدنِ دگر آموز.»


--------------------------------------------------------------------------------
* تیتر بر اساس شعری از اقبال لاهوری انتخاب شده است:
مانند صبا خيز و وزيدن دگر آموز/ دامان گل و لاله کشيدن دگر آموز/ اندر دلکِ غنچه خزيدن دگر آموز/ موئينه به بر کردي و بي‌ذوق تپيدي/ آن‌گونه تپيدي که به جایي نرسيدي/ در انجمن شوق تپيدن دگر آموز/ کافر دل آواره دگرباره به او بند/ بر خويش گشاديده و از غير فرو بند/ ديدن دگر آموز و نديدن دگر آموز...
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 5 خرداد 1394 - 09:35

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود شنیدن دگر آموز* | موسیقی ما