برنامه یاد بعضی نفرات
 
نمایشگاه شصت سال با پرویز مشکاتیان به پایان رسید
محمود دولت‌آبادی:‌ مشکاتیان در رعد خودش آتش گرفت
موسیقی ما - «من پرویز مشکاتیان متولد ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ در نیشابور از پدری آموزگار – حشن مشکاتیان- و مادری خانه‌دار – منیر ناظم‌زاده- هستم. از ۶ سالگی سنتور را آغاز کردم. معلم اولم پدرم بود. او تمام دوران ۶ سالهٔ ابتدایی در مدرسه آموزگارم بود و در خانه مربی موسیقی و ادبیاتم. بعد از دبستان امیر معزی، بعد از ۶ سال به دبیرستان کمال‌الملک رفتم و در دبیرستان خیام، در رشته ریاضی ادامه تحصیل دادم تا زمان دیپلم در نیشابور ماندم و بعد از آن به تهران آمدم یک سال به عنوان معلم ادبیات و موسیقی در مدرسه ایران فعالیت کردم و همزمان در کلاس دکتر هشترودیان مواد دانشگاهی را می‌خواندم سال ۵۳ به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفتم و در سال دوم دکتر صفوت مرا به مرکز حفظ و اشاعه دعوت کرد. بعد از آن به جشن هنر شیراز رفتم همزمان نیز به عنوان تک‌نواز و کار‌شناس هنری کارم را در تلویزیون ملی شروع کردم.»

این‌ها را پرویز مشکاتیان گفت. شش سال پس از مرگش در مصاحبه‌ای تصویری و در میان انبوه دوستداران و همکارانش. مو‌هایش مثل روزهای آخر سراسر سفید. چشم‌هایش آرام و صدایش پر طمانیه. با حوصله خودش را معرفی می‌کند. از حضورش در آزمون باربد می‌گوید. در آزمونی که همراه پشنگ کامکار مشترکا در رشته سنتور اول شد و همراه با داریوش طلایی در کل آزمون توانست رتبه نخست را به دست بیاورد. از فعالیت‌هایش در مرکز حفظ و اشاعه و برنامه‌های تلویزیونی هم می‌گوید.

سالن فرهنگسرای نیاوران که از انبوه اهالی موسیقی و دوستدارن سنتور نواز برجسته و کهنه‌کار انباشته است مخاطب این گفته‌هاست. سالن فرهگسرای نیاوران پر از اهالی موسیقی است. از هم‌نسل‌هایش گرفته تا جوان‌تر‌ها و البته علاقه‌مندانش به موسیقی. تصویر کات می‌خورد روی عکس‌هایی از او. عکس‌هایی از جوانی، دوران دانشجویی. کنسرت‌هایش همراه با محمدرضا شجریان. شش سال است که این صدا را کسی به صورت زنده نشنیده است اما حالا او چشم‌های نافذش را رو به دوربین گرفته و به مخاطبان توضیح می‌دهد: «سال ۵۶گروه عارف تشکیل شد به اتفاق دوستانی چون حسین علیزاده، علی‌اکبر شکارچی و ناصر فرهنگ‌فر که هسته اصلی گروه شدند. شیدا پیش از آن به سرپرستی محمدرضا لطفی تشکیل شده بود و هر دوی این گروه با مدیریت هوشنگ ابتهاج فعالیت می‌کردند. ما سال‌ها در چاووش فعالیت می‌کردیم و علاوه بر انتشار چند آلبوم حاصل آن سال‌ها تدریس و تعلیم چندین هنرجو بود.»

تصویر دوباره کات می‌خورد، بهروز رضوی در ترافیک مانده است و سیدعباس سجادی که به نوعی میزبان این مراسم است حالا مجری‌گری را هم بر عهده دارد. او می‌گوید همه آمده‌اند تا از سرو بلند موسیقی ایران، سرو برآمده از نیشابور که حاصل زندگی کوتاهش قرن‌ها آورده موسیقایی فرهنگی است تجلیل کنند: «تاسف ما این است که عمر کوتاه او مجال نداد تا به دستاورد‌ها اضافه شود.» دوباره تصاویری از مشکایتان پخش می‌شود و این‌بار بخشی از سولوی سنتور او همراه با گروه عارف. شهرام ناظری در آن کنسرت می‌خوانده و اعضای ثابت عارف نیز حضور دارند.

 «علی مرادخانی» - معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی- اولین سخنران مراسم است. او می‌گوید که نه عنوان یک مسوول که به عنوان یکی از دوستداران مشکاتیان از او سخن می‌گوید، به عنوان کسی که در تمام سال‌های مدیریتش بر دفتر موسیقی همواره از مشورت‌های او بهره می‌گرفته است: ‌ «من تیرماه سال ۶۹ به مرکز موسیقی وزارت ارشاد رفتم، در آن زمان موسیقی مشکلات بسیار داشت. حتی یک ساز هم نمی‌توانست بدون اجازه جا‌به جا شود و ما در چنین شرایطی با اساتید موسیقی مشورت می‌کردیم و تلاش تا شاید گره‌ای از کار موسیقی باز کنیم، با همهٔ انی‌ها در کل روزگار بسیار خوبی داشتیم؛ چون کارهای بسیار مهمی در آن بازهٔ زمانی به انجام می‌رسید. مشکاتیان با لحنی آرام راهکار‌های لازم را درارتباط با اتفاقات و مشکلاتی که در کنسرت‌های موسیقی در تهران و شهرستان می‌افتاد به ما می‌داد و نکته‌های بسیار خردمندانه‌ای را منتقل می‌کرد. در فضایی که عقل جمعی در آن حاکم بود سعی می‌کردیم مشکلات را با گفتگو حل و فصل کنیم.»
 «مرادخانی» مشکاتیان را یکی از موثر‌ترین افراد درحوزهٔ موسیقی ایرانی در دهه‌های اخیر می‌داند. او می‌گوید هر زمان که اثری از او منتشر می‌شد، علاقه‌مندان به موسیقی آثار وی را به دقت بررسی می‌کردند. همیشه بر این عقیده بود که برای آنکه بتوانیم در کنسرت‌های خارج از کشور تاثیر مطلوبی داشته باشیم، قبل از اجرای برنامه در آنجا باید چند برنامه ابتدا در ایران برگزار کنیم تا بتوانیم فضای خوبی را ایجاد کنیم.»

او از خصوصیات اخلاقی مشکاتیان هم گفت. از اینکه همیشه به کسانی که با او کار می‌کردند، ‌ کمک می‌کرد و البته نبوغ و جدیتش سبب می‌شد تا همه با احترام وافتخار با او کار کنند: «در گذشت او ضایعه بزرگی بود برای جامعه موسیقی کشور است و در این میان ما تنها می‌توانیم امیدوار به حضور اساتیدی باشیم که امروز حاضرند و سایه پرمهرشان بر سر ماست.»

همین بهانه‌ای شد تا «عباس سجادی» بار دیگر از هنرمندانی چون «محمدرضا شجریان» به عنوان چراغ راه یاد کند و برای او آرزوی سلامتی کند. دوباره صحبت‌های مشکاتیان نمایش داده می‌شود. آنجا که از «رومن رولان» نقل می‌کند که هدف هنر، تعالی تبار انسان است. او هنرمند را وابسته به جهان‌بینی‌ای می‌داند که در ارتباطش با مردم شکل می‌گیرد. او هنرمند را به هنرمند «وارسته» و «وابسته» تقسیم می‌کند و البته اینکه یک هنرمند هر اندازه که داری شناخت وسیع‌تری باشد، دارای آزادگی و فرهیختگی بیشتری خواهد شد و می‌تواند برای مردم ماندگار‌تر و جاودانه‌تر شود: «هنرمندانی که فکر می‌کنند، مردم نمی‌فه‌مند، ‌سخت در اشتباه هستند. جامعه غربال خودش را دارد. خودش دربارهٔ هنرمند و مانایی او تصمیم می‌گیرد.»

بعد از این «محمود دولت‌آبادی» سخنران بعدی بود. نویسندهٔ نامدار ایران و خالق «کلیدر» که البته پیوندش با موسیقی بر همه ثابت شده است. همین اثرش را یک بار «محمدرضا درویشی» روی صحنه برد و همین روز‌ها هم «کیاوش صاحب نسق» دارد روی آن موسیقی می‌نویسد و از سازهای باستانی در آن بهره می‌گیرد. «دولت‌آبادی» با غم از «مشکاتیان» گفت. از اینکه پخش صحبت‌های او، ‌ غمش را دوچندان کرده است: «او یک اتفاق بود مثل هر هنرمند دیگری. اتفاق چیزی است مثل رعد. مشکاتیان در رعد خودش آتش گرفت. در آخرین دیداری که با او داشتم شوریدگی مشکاتیان در آن حدی بود که مرا نگران کرد انسانی که در این تصاویر می‌بینیم در کمال خردمندی و آگاهی و بصیرت صحبت می‌کند؛ اما در آن دیدار من را بسیار نگران کرد و در هنگامی که شنیدم یادمانی برای او در حال برگزاری است فکر کردم که اگر بنا باشد صحبتی بکنم چه خواهم گفت و آنچه که می‌گویم نتیجه پرویز مشکاتیان در مقام یک هنرمند بی‌همتاست نه در باره خود او. شوریدگی یکی از تهدید‌های هنرمند است اگر آن غلیان و شوریدگی نباشد بی‌گمان چیزی هم از او حاصل نمی‌شود و پرویز مشکاتیان در یک دوره‌ای به این شوریدگی مجال داد مجال دادن هنرمند به شوریدگی یعنی به مد دریا بگویی بیا مرا ببر.»

تصویر دیدار آخر با استاد سنتورنواز، نویسندهٔ کهنه‌کار را‌‌ رها نمی‌کند. دیداری که او در تمام مدت در سکوت به او خیره شده است. او می‌گوید همواره وقتی به مشکاتیان فکر می‌کند، ‌یاد این شعر شاملو می‌افتد. آنجا که او می‌گوید: ‌ «مگر طلسم معجزتی چنین که دست تطاول به خود گشاده منم.» دولت‌آبادی هشدار می‌دهد که در دورن هر هنرمندی یک نگاه خردمند برای اداره کردن آن شوریدگی لازم است. آنجایی که مشکاتیان به توفیق رسیده پیداست که آگاهی او شوریدگیش را مهار کرده است.

 «رضا معطریان» - مدیر هنری نمایشگاه- سخنران بعدی مراسم بود. او می‌گوید عکاسی را با «دود عود» یاد گرفته است. آلبومی که زمانی که در تاریکخانه کار می‌کرده، مدام گوشش می‌داده است. برای همین می‌گوید این نسل از موسیقی چنان تاثیری از خود بر نسلِ او برجای گذاشتند که تکرار ناشدی است: «ما با این آثار عاشق شدیم و زندگی کردیم.» او از سفرهای متعددش با «محمدرضا درویشی» می‌گوید که در ‌‌نهایت به آشنایی‌اش با «پرویز مشکاتیان» ختم می‌شود. چند جلسه از او عکاسی می‌کند تا به آن روز می‌رسد: «آن روز که برای عکاسی رفتم، استاد حال عجیبی داشت. برایم ساز زد، ‌گفتم می‌شود چند فریم عکاس در حیات بگیریم؟ ‌قبول کرد؛ اما اگر می‌دانستم قرار است این عکس‌ها در نمایشگاهی به نمایش درآید که او نیست، شاید آن روز هرگز شا‌تر نمی‌زدم، چون حال استاد خیلی خوب بود.»

او گزارشی از برگزاری نمایشگاه هم داد. از اینکه ابتدا ایدهٔ کوچکی بوده و بعد بزرگ می‌شود. از عکاسان هم که عکس‌هایشان در نمایشگاه است، یاد می‌کند. سیامک آقایی دیگر سخنرانان این برنامه بودند. «سیامک آقایی» شاگرد او هم که در این سال‌ها همواره تلاش کرده یاد استادش را زنده نگاه دارد، ‌سخن‌رانی کرد. سپس آوا مشکاتیان در سخنانی با تشکر از مدیریت و پرسنل فرهنگسرای نیاوران در برگزاری نمایشگاه عکس «شصت سال با پرویز مشکاتیان» چنین گفت: ‌ «پرویز مشکاتیان علاقه بسیاری به دیدن یاران داشت از این رو فکر می‌کنم روان آن مهربان از حضور شما در اینجا شادمان است. از سال پیش که تصمیم گرفتیم به مراسم یادبودی برگزار کنیم هر کجا که نام پرویز مشکاتیان آمد با مهری وصف ناشنی دوستان ما را یاری کردند. فکر می‌کنم غیر از هنر او که میراثی است برای همگان، بزرگ‌ترین ثروتی که پدرمان برای من و آئین به یادگار گذشته احترام و مهری است که همه به او دارند. امیدوارم لایق این همه محبت باشیم.»

وی در ادامه صحبت‌هایش با قدر دانی از رضا معطریان، ندا انتظامی، آدینه موحد، رادمان توکل، پادینا موحد، محمد رضا جعفری و فاطمه بسطامی گفت: «قرار بود امشب سپاس نامه‌ای با امضای استاد محمد رضا شجریان به رسم یادگار به عکاسانی که عکس‌هایشان در اختیار ما قرار دادند تقدیم شود که متاسفانه به خاطر اتفاقاتی که افتاد نتوانتسم آن‌ها را آماده کنیم اما حتما در جلسه رونمایی از کتاب «شصت سال با پرویز مشکاتیان» این سپاس نامه‌ها به دوستان اهدا خواهد شد.»

همچنین سیامک آقایی هنرمند برجسته کشورمان نیز سخنرانی داشت که متن کامل این سخنرانی در قالب یک یادداشت همراه با فیلمی از این مراسم به زودی در سایت موسیقی ما منتشر می‌شود.

در پایان مراسم علی مرادخانی، لوریس چکناواریان، آوا و آیین مشکاتیان، داوود گنجه‌ای، محمدرضا درویشی و رضا معطریان، سپاس‌نامه‌ای به «محمد دولو» - عکاس پیشکسوت- اهدا کردند.
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 14 شهریور 1394 - 12:23

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود محمود دولت‌آبادی:‌ مشکاتیان در رعد خودش آتش گرفت | موسیقی ما