برنامه یاد بعضی نفرات
 
گفت‌و‌گو با آهنگساز نامدار ایرانی به بهانه‌ی کنسرت ذاستا در هفتم خردادماه؛
فردین خلعتبری: وقتی به ذاستا فکر می‌کنم، لبخند می‌زنم
موسیقی ما-  قرار است آنسامبل «ذاستا» به سرپرستی «بهنام ابوالقاسم»، هفتم خردادماه 1395 تعدادی از آثار «فردین خلعتبری» -آهنگساز نامدار ایرانی- را با عنوان «چهار فصل باغ ایرانی» اجرا کند. در این کنسرت، بخشهایی از موسیقیفیلمهای فردین خلعتبری -که پیش از این در آلبوم «به خاطر سنگ‌فرشی که مرا به تو میرساند» منتشر شده بود، به همراه موسیقی فیلمهایی که او به تازگی ساخته و همین چند قطعهی جدید اجرا شود. در ذاستا نوازندگانِ مهمی فعالیت دارند؛ نوازندگانی چون آتنا اشتیاقی، پدرام فریوسفی، پریسا پیرزاده، سایوری شفیعی و شقایق صادقیان که از جمله برترین نوازندگان در سازهای خودشان هستند. این آنسامبل همچنین ضبط آلبومهای جدیدی را در دست دارد. «ذاستا» را میتوان از جمله گروههایی دانست که همواره دغدغهی اجرای موسیقی جدی دارد و در تلاش است تا موسیقی ایران را با فیگورهای ریتمیک و خاص ارایه دهد.
 
  • * این اولین کنسرتِ گروه «ذاستا» ست که قرار است آثار بیکلامی از ساختههای شما را در آن اجرا کند. شما در طول فعالیت خود با خوانندگانِ مختلفی همکاری داشتید و بسیاری از آثاری که خلق کردید، جزو پرمخاطبترین موسیقیهای منتشر شده در این سالها بوده است. با وجود آنکه «ذاستا» گروهی بیکلام با حضور برترین نوازندگان سازهای کلاسیکِ امروز ماست، اما ضرورت تشکیل این گروه چه بوده است؟
برای یک آهنگساز، گروهی که بتواند آثارش را به خوبی اجرا کند، اتفاق بسیار خوبی است و من فکر میکنم آهنگساز خوشبخت کسی است که موسیقیاش را خوب اجرا می‌‌کنند؛ این اتفاق در «ذاستا» رخ داده است و اتفاقاتی در آن رخ میدهد که گاهی حتی بیشتر از انتظارات من است. رسیدن به این نقطهای که دربارهی آن صحبت می‌‌‌کنم، فقط به خاطر توانایی نوازندگان یا تمرینهایی که میکنیم، نیست؛ بلکه به خاطر روحی است که در این گروه وجود دارد. به همین خاطر است که وقتی به «ذاستا» فکر میکنم، لبخند میزنم، شاید دیگر اعضای گروه هم همین حس را داشته باشند.
 
  • * و رسیدن به این اتفاق به قول شما به خاطر تبحر نوازندگان یا تمریناتِ گروه نیست؟
تنها دلیلش این نیست، یعنی با وجود آنکه نوازندگان در ساز خودشان بسیار توانا هستند، اما چیزی که باعث به وجود آمدن این فضا در گروه شده، روح واحدی است که در ذاستا وجود دارد، آدمها در این گروه به یکدیگر فکر می‌کنند و همین روابط انسانی و در عین حال هنری، ذاستا را به جایگاه کنونیاش میرساند. زمانی که یک «فکر» در ذهن آهنگساز متولد و تبدیل به یک سری نت میشود، در اختیار نوازندگان قرار میگیرد تا اجرا شود و در این میان، این فکر که نوازنده یک کار مکانیکی انجام دهد، کُشنده است. نمیگویم او باید به آن چیزی که مینوازد، اعتقاد داشته باشد؛ اما بایدبه آن عشق بورزد و این اتفاق رخ نخواهد داد، مگر این‌که گروهی که این نقش را به عهده میگیرد، حضورش را در مجموعه انتخاب کرده باشد. «ذاستا» یک مجموعه هفت نفری است که من یکی از اعضای آن هستم و افتخار میکنم که با این گروه کار میکنم و امیدوارم اگر قرار شد «ذاستا» گروه وسیعتری باشد، الزاماً به معنای بزرگ شدنش نباشد و اتفاقات شگرفی در آن رخ دهد.
 
  • * با توجه به اهمیتی که این گروه برای شما دارد، قطعاتی صرفا برای اجرا در این گروه هم مینویسید؟
حدود دو سال است که بخشهایی ازموسیقیهای فیلمی که مینویسم را با نام «ذاستا» است ؛ یعنی اگرچه موسیقی فیلم با همان شیوه‌‌ای است که در این سالها نگاشتهام؛ اما برای بخشی از آنها ، تا جایی که برای فیلم مناست باشد ، به ذاستا فکر میکنم. در همین کنسرتی که پیش روی داریم قرار است تعدادی از آنها اجرا شود و علاوه بر آن، یک مجموعهی 40 تا 50 دقیقهای دیگر اجرا خواهد شد که بر اساس فلسفهی گروه، موسیقی سازی است.
 
  • * یعنی به اینکه گروه، همواره موسیقی سازی اجرا کند، اصرار دارید؟
برای هر گروه موسیقی سهلتر است که با خوانندهای همراه شود، به خصوص اینکه این روزها تب خوانندگی بالا گرفته است و گویا تنها سیاستمداران در کشور ما خواننده نشدهاند که البته آنها جور دیگری ستاره یا سلبریتی میشوند؛ اما ما وقتی برای اولین بار برای تشکیل این گروه دور هم جمع شدیم، روی همین مساله اتفاقِ نظر داشتیم که اولین کنسرت ما کنسرت سازی باشد و بیش از هر کس دیگری میدانیم، مطمئنا مسیر سختی در پیش خواهیم داشت، به خصوص در شرایط کنونی که موسیقی باکلام همهجا را اشغال کرده است؛ اما تجربهی من در انتشار آلبوم «به خاطر سنگفرشهایی که مرا به تو میرساند» نشان داده است که در همین انباشت موسیقیهای باکلام، میتوانیم موسیقیهایی اجرا کنیم که کلام ندارد؛ ضمن آنکه تاریخ موسیقی نشان میدهد موسیقیهای بدون کلام ماندگاری بیشتری دارند و نسلهای مختلف میتوانند با آن ارتباط سهلتری داشته باشند. البته «ذاستا» با همراهی «علیرضا قربانی» نیز یک کنسرت برگزار کرد که اجرای خوبی بود و علاوه بر آن یک سری آثار باکلام دیگر هم داریم که ممکن است آنها را به تدریج با خوانندههای شناخته شده یا کمتر شناخته شده اجرا کنیم، به هر روی این اولین کنسرت مستقل ذاستاست که بدون خواننده انجام میشود.
 
  • * گروههای متعددی در این سالها شکل گرفته است که گاهی ایدههای بسیار زیادی نیز برای آن متصور بودهاند،اما عمر چندانی نداشتهاند. چه تضمینی وجود دارد که این گروه بتواند در دراز مدت به حیات خود ادامه دهد؟
برای حفظ «خانواده» تضمین لازم نیست و اصلاً خانواده خود تضمین است. خانواده به خاطر روابطی که نهادینه است، حفظ میشود. ما یک خانواده با اخلاقیات و حتی سلایق مختلف هستیم؛ اما حالا دور هم جمع شده و موزیک اجرا میکنیم و در کنار آن همدیگر را دوست داریم و این مهمترین اتفاقی است که رخ داده، اگر قرار باشد، تنها «سلایق» مسیر و همه چیز را تعیین کند، این دوام روی نخواهد داد؛ اما اگر اصل بر روابط انسانی باشد، همه چیز حفظ میشود؛ حتی اگر اعضای آن مسیرهای متفاوتی را طی کنند.
 
  • * تهدیدهای بیرونی را چه میکنید؟ حتی هر خانوادهای هم برای حفظ و دوام زندگیاش نیازمند مسالهی اقتصادی است.
من فکر میکنم همیشه همهچیز میتواند تهدید شود؛ اما قرار نیست این آدم را نگران کند یا مانع از ادامهی ارتباط شود، پشت این حرکت که هماکنون در «ذاستا» وجود دارد و محور آن موسیقی است، نوعی روابط عاطفیوجود دارد که من را به ادامهی کار دلگرم و امیدوار میکند. من هیچوقت به این تهدیدها فکر نکردم؛ به اضافهی اینکه ما برای «ذاستا» شدن هیچوقت کیسهای ندوختیم تا آیندهای عجیب و غریب برای خودمان متصور شویم. چیزی که برایمان در این دو سال که از عمر گروه میگذرد، مهم بوده، این است که وقتی کنار هم جمع میشویم، خوشحالیم. گاهی فقیر و گاهی پولدار هستیم؛ اما وقتی دور هم جمع میشویم مبنایمان یک جریان اقتصادی نیست و این اتفاق مهمی است. تمام کسانی که در این گروه هستند، در گروههای مختلف ساز میزنند و این طور نیست که «ذاستا» آنها را به موقعیت کنونیاشان رسانده باشد، در واقع آنها آدمهای معروفی هستند و از سر ناچاری دور هم جمع نشدهاند، آنها اینجا را انتخاب کردهاند. گاهی هم این انتخاب دشواریهایی برایشان داشته است. تمرینات «ذاستا» بسیار سخت است و ضبطهای آن کشنده است؛ چون همهچیز بر اساس نت و چیزهای نوشته شده پیش میرود و کمترین مجال برای بداههنوازی است؛ با این وجود هیچوقت رابطهی اصلی ما از بین نمیرود. از آن طرف جریان بازار موسیقی در کشور ما جریان پیچیدهای است و روز به روز پیچیدهتر هم میشود. از روزی که من در موسیقی پاپ کار میکردم و مخاطبان چند ده هزار نفری دارم بعد از آن که در زمینهی موسیقی سنتی فعالیت میکنم و همچنان بخت این را داشتهام تا با مخاطبان گستردهای در ارتباط باشم، دلم میخواسته تا با مخاطبانم ارتباط نزدیکی داشته باشم و امیدوارم این اتفاق در ذاستا رخ دهد و ما این آدمها را پیدا کنیم تا به گروه بزرگی از آهنگساز، نوازندگان و مخاطبان برسیم.
 
  • * اصلاً چطور به این نامها در گروه رسیدید؟
گروه ما یک سنگ زیرین دارد و آن هم «بهنام ابوالقاسم» است. به جرات میتوانم بگویم اگر بهنام نبود ذاستا شکل نمیگرفت. در هر گروهی یک نفر لازم است تا نوازنده باشد، من نوازنده نیستم و «بهنام» هست و به این خاطر می‌تواند تمام حس گروه  را، از ضرورتهای اجرا تا خستگی و موقعیتهای فردی به من منتقل کند، ضمن اینکه ما بیرحمانه این گروه را تشکیل دادیم و هیچ رابطهای جز خود موسیقی در آن لحاظ نشده است، در واقع با اینکه ما با هم رابطهی دوستی و انسانی محکمی داریم؛ اما دوستی و رفاقت در این جمع شدن دخیل نبوده است. من یکی-دو سال در ارکستر موسیقی ملی فعالیت میکردم و سالهاست موسیقی ضبط میکنم و به همین خاطر نوازنده‌های بسیاری میشناسم و خیلیها هم به من لطف کردهاند و موسیقیمن را اجرا کردهاند؛ اما ذاستا بر اساس تواناییها تشکیل شده و همین باعث میشود که موسیقی خوب شود.
 
  • * با تمام اعتمادی که به نوازندگان دارید، چرا اجازهی بداههنوازی به آنها نمیدهید؟
تعصبی در این زمینه ندارم؛ ولی به هر صورت وقتی یک آهنگساز خودش روی استیج نیست، شرایط بداههنوازی سخت ایجاد میشود به اضافه اینکه ما در ایران کنسرتهای بداهه زیادی انجام میدهیم و بسیار میگوییم که موسیقی ایران بر اساس بداهه است؛ اما چیزی که میشنویم کاملاً از قبل تعیین شده و چیزی که تحت عنوان بداهه اجرا میشود بداهه نیست. نباید خودمان را گول بزنیم. البته نمیتوان این ماجرا را نادیده گرفت که بداهه‌نوازی بر اساس موسیقی ایرانی، بسیار سخت است و تعداد کمی هستند که بتوانند انگارهها، موتیفها و جملات ایرانی را بسط دهند و به موسیقی ویژه برسند. به هر حال مدتی است که در ایران از اجراهای بداهه خیلی لذت نمیبرم و در این میان بیشترین چیزی که توجهم را جلب کرده، بداههنوازی آقای علیزاده در تور چند سال پیششان است که بوی بداهه میداد. بوی بداهه حرکت کردن در جریانهای ردیفی و خلقالساعه کردن را؛ اما شما درباره «اعتماد» حرف زدید. همانمقدار که من میتوانم جلب اعتماد کنم، همه میتوانند در ذاستا این کار را انجام دهند و قرار نیست که «ابر انسان» این اعتماد را به وجود آورد، در این گروه قرار است با انسان روبهرو شوید و تعریف انسان هم مشخص است.
 
  • * در موسیقیای که شما نوشتهاید و گروه قرار است اجرا کند، این اعتماد چگونه شکل میگیرد؟
 کار سختی است که گروهی بتواند با اجرای هنری به ذهنیت هنرمندی که آن اثر را خلق کرده است، نزدیک شود. این همان اعتمادی است که ما در ذاستا به دنبال آن هستیم و به آن رسیدهایم. ممکن است در آینده دو نفر با هم بداههنوازی کنند و پیش از آنکه چیزی را اجرا کنند، به آن واقف باشند . وقوف پیش از اجرا کار بسیار سختی است و فقط با توانایی اجرا میشود.
 
  • *گروه قرار است تنها آثار شما را بنوازد یا از دیگر آهنگسازان نیز استفاده خواهید کرد؟
این قطعات صرفاً آثار من نیست و «بهنام» دوباره آنها را تنظیم میکند. روزهای اول برایم خیلی سخت بود که کارهایی که ساختهام را شخص دیگری تنظیم کند، اما حالا نتیجهکار به شکلی است که حتی به آن فکر هم نمی‌کنم. به هر حال روی آهنگساز این کار هرگز نباید متعصب باشیم، ضمن آنکه اگر من آهنگساز این گروه هم نباشم، باز عضو این گروه هستم.
منبع: 
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 20 اردیبهشت 1395 - 23:59

دیدگاه‌ها

سه شنبه 21 اردیبهشت 1395 - 08:56

امیر بی گزندو بزار

سه شنبه 21 اردیبهشت 1395 - 08:56

درود بر فردین خان خلعتبری بزرگ مرد موسیقی ایران.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود فردین خلعتبری: وقتی به ذاستا فکر می‌کنم، لبخند می‌زنم | موسیقی ما