برنامه یاد بعضی نفرات
 
«موسیقی ما» بررسی می‌کند؛ دلایل عدم ظهور ستاره جدید در موسیقی ایرانی - 2
استعداد هست، عرصه ظهورش نیست
موسیقی ما - اگر در سال‌های گذشته، هنرمندانی چون غلام‌حسین بنان، ادیب خوانساری، محمودی خوانساری، تاج اصفهانی، عبدالوهاب شهیدی، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری‌ و بسیاری دیگر در فاصله‌ای کوتاه از یکدیگر فعالیت‌های هنری خود را آغاز کرده و هر کدام به ستاره‌ای در آسمان هنر بدل شدند که همچنان آثارشان با استقبال عوام و خواص مواجه می‌شود، در این سال‌ها تعداد خوانندگانی که توانسته‌اند از حداقل مؤلفه‌هایی چون محبوبیت، علم موسیقی، صدای زیبا و مهارت برخوردار باشند، از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمی‌کند.
 
هفته‌ی گذشته در گزارشی با حضور تعدادی از اهالی موسیقی، تلاش کردیم تا در خصوص چراییِ این ماجرا کنکاش کرده یا دستِ‌کم، افکار عمومی را به این مسأله که می‌تواند به معضلی مهم در آینده بدل شود، جلب کنیم. در این میان البته‌ شاید این پرسش مطرح شود که مگر در این مدت نوازندگانی چون جلیل شهناز، حسن کسایی، محمد موسوی، فرهنگ شریف، لطف‌الله مجد، اصغر بهاری، پرویز یاحقی و غیره یا آهنگسازانی چون علی تجویدی، همایون خرم، پرویز مشکاتیان، محمدرضا لطفی و دیگران ظهور کرده‌اند که انتظار تولد خوانندگانی در آن سطح را داریم؟
 
بررسی این نکته که در دوران طلایی موسیقی سنتی ایران، چه اتفاقاتی رقم خورده که این تعداد چهره‌های ناب بروز می‌‌کنند، بهانه‌ی این گزارش نیست.‌ ضمن آنکه هم‌اینک هنرمندان بسیاری فعالیت می‌کنند که باید قضاوت درباره‌ی ماندگاری آثارشان را به تاریخ واگذار کرد که تاریخ، عادل‌ترین قاضی است.‌ اما هم‌اینک آهنگسازان و نوازندگان بسیاری هستند که از لحاظ کمی و کیفی، رشد کرده و فعالیت‌های بسیاری انجام می‌دهند و مخاطب خود را نیز دارند؛ اما این نقیصه به شکل عینی در زمینه‌ی خوانندگی بیشتر به چشم می‌آید.
 
این در حالی است که همواره یک آوازخوان، راه سهل‌تری را پیش رو دارد و آثارش بیشتر و راحت‌تر دیده و شنیده می‌شوند؛ به‌ویژه آن‌که رشد تکنولوژی و به خصوص اینترنت، شرایط انتشار اثر را با سهولت بیشتری فراهم کرده است. برای ادامه‌ی این بحث با محمدعلی بهمنی (شاعر)، مهیار علیزاده (آهنگساز) و حمیدرضا نوربخش (خواننده) صحبت کرده‌ایم.
 
  • * محمدعلی بهمنی:‌ این که فکر کنیم که امروزه صداهای خوب وجود ندارند، صحیح نیست
«محمدعلی بهمنی» (غزل‌سرای نامدار معاصر) معتقد است پاسخ به چراییِ این ماجرا، هم می‌تواند واضح باشد و هم پیچیده: «به ظاهر، دلایلی روشن وجود دارد؛ اما وقتی به مسأله دقیق می‌شویم، ابعاد گسترده‌تری از ماجرا عیان می‌شود. یکی از دلایل این موضوع، آن است که شرکت‌های تولید موسیقی بیشتر روی آثاری سرمایه‌گذاری می‌کنند که برای اجرای کنسرت مناسب باشد و به نوعی شور و شعف در آن وجود داشته باشد. استدلال آنها این است که قطعات باید به شکلی باشد که مردم رغبت خرید بلیت را پیدا کنند. طبیعی است هر کس که فعالیت هنری انجام می‌دهد -حتی خود هنرمند- به سود و زیان مالی هم فکر کند و نمی‌توان به او خرده‌ای گرفت اما مسأله این‌جا است که آن‌چه هم‌اکنون بر فعالیت‌های هنری سایه انداخته، بیشتر توجه به سود اقتصادی است.‌ بدون آن‌که کسی به این مسأله نگاه کند که باید برنامه‌ریزی فرهنگی نیز در نظر گرفته شده و به نوعی سرمایه‌گذاری هنری انجام شود.»
 
استاد غزل‌سرا سپس نتیجه‌گیری خود را این‌گونه عنوان می‌کند:‌ «من همچنان معتقدم که یک مخاطب موسیقی سنتی، با هوشمندی و خرد بیشتری با مقوله‌ی موسیقی برخورد می‌کند و تنها به فکر سرگرمی نیست؛ اما آیا در این سال‌ها هنرمندان توانسته‌اند آثاری ارائه دهند که نیاز موسیقایی آنها را تأمین کنند؟‌ پاسخ منفی است. اگرچه خود این مسأله هم باز مسأله‌ای دیگر در دل خود پنهان دارد. اگر ما هم‌اینک از بزرگانی چون شجریان و بنان و تاج یاد می‌کنیم که در تاریخ موسیقی ایران برای همیشه ماندگار شده‌اند، نمی‌توانیم نقش بزرگان آهنگسازی که کنار آنان قرار گرفته‌اند را نادیده بگیریم. آیا هم‌اینک، خواننده‌های جوان این شانس را دارند که آهنگسازان قطعاتی بدون عیب و نقص برایشان بسازند تا بتواند توانایی‌های آنها را نشان دهد؟ ضمن اینکه اگر این اتفاق هم رخ دهد، آیا شرایط کافی برای عرضه‌ی این آثار وجود دارد؟»
 
او معتقد است این تفکر که هم‌اکنون صداهای خوب یا آهنگ‌سازان برجسته وجود ندارند، تفکر صحیحی نیست: «هم‌اکنون جوانانی هستند که چهره‌های توانمند و معاصراندیشی هستند و می‌توانند آثاری عرضه کنند که با استقبالی بسیار بیشتر از نسل گذشته همراه شود؛ اگر فرصت بروز و ظهور در اختیارشان قرار گیرد.»
 
بهمنی می‌گوید در این سال‌ها، طیفی از مخاطبان در عرصه‌ی موسیقی رشد کرده‌اند که اگرچه تعدادشان زیاد نیست، اما بسیار باارزش هستند. همین قشر نیز برخلاف مخاطبان موسیقی پاپ، تمایل کمتری برای حضور در کنسرت‌های موسیقی دارند و این، همه‌چیز را پیچیده‌تر می‌کند:‌ «شما در حال حاضر می‌توانید به چهار یا پنج خواننده‌ی موسیقی سنتی اشاره کنید که می‌توانند تعدادی مخاطب را با خود به سالن‌ها بیاورند، آن هم در شرایطی که با فاصله‌ای طولانی اقدام به برگزاری کنسرت کنند. این در حالی است که انبوه خوانندگان موسیقی پاپ در طول سال کنسرت می‌دهند و همچنان متقاضی برای اجراهای بیشتر هم دارند و تنها مشکلاتی چون نبود سالن کنسرت و... مانع این ماجرا می‌شود.»
 
  • * مهیار علیزاده: موسیقی ایران بیش از اندازه خواننده‌محور شده است
نبود تهیه‌کننده در حوزه‌ی موسیقی سنتی ایران؛ این درست همان نکته‌ای است که «مهیار علیزاده» (آهنگساز جوان و خوش‌قریحه) به آن اشاره دارد: «به نظر من یکی از مهم‌ترین مشکلات ما این است که هم‌اکنون تهیه‌کننده‌ای نیست که روی چهره‌های جدید در حوزه‌ی موسیقی سنتی سرمایه‌گذاری کند. باید کسانی وجود داشته باشند که نه‌تنها در زمینه‌ی انتشار آثار موسیقایی سرمایه‌‌گذاری کنند، بلکه خود نیز جهت مارکتینگ آن پیش‌قدم شوند.‌ مانند همان حرکتی که تهیه‌کننده‌ای مثل «محسن رجب‌پور» در حوزه‌ی‌ موسیقی پاپ انجام می‌دهد و از یک چهره‌ی معمولی، ستاره می‌سازد. (البته بررسی ابعاد فنی و موسیقایی مد نظرم نیست.) این مارکتینگ در موسیقی سنتی وجود ندارد.»
 
آهنگساز «حریق خزان» عقیده دارد که تهیه‌کنندگان ترجیح می‌دهند تا روی همان چهار-پنج خواننده‌ای که هم‌اکنون فعالیت دارند و کنسرت‌هایشان با استقبال مخاطبان روبه‌رو می‌شوند، سرمایه‌گذاری کنند و این به معنای آن نیست که چهره‌ی جدیدی وجود ندارد:‌ «خواننده‌های بسیاری وجود دارند؛ اما امکان روی صحنه رفتن یا انتشار آثارشان را ندارند. ضمن اینکه اساتید بزرگ موسیقی در دوره‌هایی، خودشان نقش مهمی در شناخت چهره‌های جوان داشته‌اند. چهره‌ای چون استاد شجریان، به آهنگسازان جوانی چون پرویز مشکاتیان اعتماد می‌کند و در کنار آنها به اجرای موسیقی می‌پردازد که نتیجه‌ی آن برای کل موسیقی ایران، اتفاقی بسیار شگرف است. همیشه موزیسین‌های بزرگ به این شکل شناخته می‌شوند. خواننده‌ای چون «علیرضا قربانی» با قرار گرفتن کنار استادی چون «فرهاد فخرالدینی» معرفی می‌شود یا «همایون شجریان» در آغاز فعالیت‌های موسیقایی خود، کنار استاد شجریان قرار می‌گیرد و بعد از آن به فعالیت‌های مستقل خود ادامه می‌دهد. در حال حاضر نیز اگر جوانی، فرصت آن را داشته باشد که در کنار یک استاد پیشکسوت و شناخته شده قرار گیرد، بدون‌شک می‌تواند توانایی‌هایش را معرفی کند. این اتفاقی است که هنرمندان امروزی باید به آن توجه داشته باشند و حتی آن را به عنوان یک وظیفه تلقی کنند.»
 
«مهیار علیزاده» معتقد است که آغاز راه فعالیت‌های موسیقایی، سخت‌ترین بخش آن است و اگر در ابتدای راه، این فرصت برای هنرمندان جوان فراهم شود، آنها به راحتی می‌توانند ادامه‌ی مسیر دهند. تجربه‌ای که او خود نیز آن را پشت سر می‌گذارد: «بسیاری از جوانان، قطعات درخشانی می‌سازند؛ اما به گوش کسی نمی‌رسد. این اتفاق می‌توانست برای من هم رخ دهد، اگر کسی مثل «حمید اسفندیاری» ریسک نمی‌کرد و روی آلبوم اول من سرمایه‌گذاری نمی‌کرد. این درست همان کاری است که تهیه‌کنندگان موسیقی در تمام دنیا انجام می‌دهند و همواره چهره‌های جدیدی را معرفی می‌کنند.»
 
او البته از منظری دیگر نیز به ماجرا نگاه می‌کند و می‌‌گوید که موسیقی ایران در حال حاضر بیش از آنچه باید، خواننده‌محور شده است؛ اتفاقی که در هیچ کجای دنیا به این شکل وجود ندارد: «شما به تاریخ چندصد ساله‌ی موسیقی کشوری مثل آلمان که نگاه کنید، نام هزاران آهنگساز را می‌شنوید و در این میان چند خواننده. طبیعی است که در موسیقی، این خواننده‌ها هستند که جایگاهی متفاوت دارند؛ اما آن‌چه هم‌اینک در کشور ما وجود دارد، از مسیر طبیعی‌اش خارج شده و این اتفاق خوبی برای موسیقی نیست.»
 
علیزاده در پاسخ به این سؤال که خود آهنگسازان چه تأثیری در این روند دارند و چرا آنها تلاش نمی‌کنند تا چهره‌ای جدید در خوانندگی معرفی کنند، می‌گوید:‌ «در زمینه‌ی هنر، همه‌چیز به همدیگر متصل است. شما وقتی به عنوان آهنگساز ناگزیر هستی تا با هزینه‌های بسیار زیادی یک آلبوم تولید کنی، چاره‌ای جز این نداری که در آن با خواننده‌ای شناخته‌شده کار کنی تا آلبوم‌ات، یا توسط تهیه‌کننده‌ای پیش‌خرید شود یا اینکه بعد از انتشار اثر توسط مردم خریداری شود.»
 
  • * حمیدرضا نوربخش: ذائقه‌ای که رسانه‌ها در موسیقی ساخته‌اند، زمینه مطلوبی را برای پرورش خواننده سنتی جدید فراهم نمی‌آورد
«حمیدرضا نوربخش» در کنار تمام مناصب دولتی‌اش، سال‌‌‌ها است که آواز هم تدریس می‌کند. او مشکل را چیزی فراتر از پرسش اولیه‌ی ما می‌داند: «به‌طور کلی هم‌اکنون در زمینه‌ی موسیقی ایران با معضل فقط استعداد روبه‌رو هستیم. چند گروه در زمینه‌ی موسیقی ایرانی داریم که هم فعال باشند و هم شناخته شده‌؟ این بحث درباره‌ی خوانندگی نیز وجود دارد.»
 
او می‌گوید در شکل‌گیری وضعیت کنونی، همه‌چیز دست به دست هم داده؛ از رسانه‌ها تا شبکه‌های مجازی که چنین ذائقه‌ای برای مردم درست کرده‌اند:‌ «تمام شبکه‌های ماهواره‌ای -که فکر می‌کنم تعدادشان دست‌کم به صد می‌رسد- نوعی از موسیقی را ترویج می‌کنند که رسانه‌های خود ما هم بیشتر در آن زمینه فعال است!‌»
 
این خواننده‌ی موسیقی سنتی در پاسخ به این سؤال که رسانه‌ها همواره تابعی از نیاز هستند و شاید هم‌اکنون این نیاز از طرف جامعه وجود ندارد، می‌گوید: «نیاز را چه کسی ایجاد می‌کند؟‌ ما موسیقی را به رسمیت نمی‌شناسیم و این در حالی است که رسانه‌ها متوقف نمی‌شوند و کار خودشان را می‌کنند؛ اما «ما» که باید نسلی دیگر را تریبت کنیم، کم‌کاری می‌کنیم. مهم‌ترین رکن رکین موسیقی، رسانه است؛ چون ذائقه‌سازی، معرفی، تبلیغ و ترویج می‌کند. وقتی در این زمینه کم‌کاری شود، طبیعی است که شرایط کنونی شکل می‌گیرد.»
 
او معتقد است با تمامی این مشکلات آن‌چه هنرمندان را در این عرصه نگاه داشته، عشق است: «آن جوانی که تار می‌نوازد، چرا باید به این سمت بیاید، اگر عشق نباشد؟ چه گستره‌ای از مخاطب را دارد؟ چه آینده‌ای پیش روی اوست؟ در آواز هم همین‌طور است.»
 
نوربخش همچنین مسأله‌ی «کپی‌رایت» را نیز مشکل بزرگ دیگری می‌داند: «کپی‌رایت در ایران، واقعاً ویران‌گر است. اگر به اقتصاد این هنر توجه می‌شد، می‌توانست به حیات خودش ادامه دهد؛ اما حالا این مشکل بزرگی است. به همین خاطر است که اول باید این مسائل را حل کرد و بعد، وارد زمینه‌های دیگر شد. برخی می‌گویند ساز و آواز دیگر مخاطب ندارد. اگر استاد شجریان برای یک یا دو ساعت ساز و آواز اجرا کند، آیا مخاطب ندارد؟ مسلم است که هزاران نفر برای دیدن برنامه‌ی او می‌روند. چون ایشان در کنار تمام توانایی‌هایشان، هنرمندی شناخته شده هستند. این اتفاق به شکل‌های دیگر می‌تواند برای هنرمندان جوان هم رخ دهد. اما زمانی که جامعه نتواند با سهولت با این هنر ارتباط برقرار کند، خواه‌ناخواه این رشته منقطع می‌شود. در گذشته، هر هنرمندی که شایستگی داشت -چه نوازنده، چه خواننده و چه آهنگساز- می‌توانست با یک برنامه در رادیو با مخاطبش ارتباط برقرار کند؛ مثلاً آقای گلپایگانی با همان یک قطعه‌ی «مست مستم» شناخته شدند. این امکان هم‌اکنون وجود ندارد و بنابراین هنرمند سنتی ما باید جان بکند تا خودش را به مخاطب برساند. در صورتی که اگر ما رسانه داشته باشیم، هنرمند به جای تلاش برای معرفی خودش، وقتش را صرف هنرش کرده و این هنر نیز رو به جلو حرکت می‌کند.»
منبع: 
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 بهمن 1395 - 11:04

دیدگاه‌ها

سه شنبه 12 بهمن 1395 - 12:41

استاد بهمنی عزیز ❤

سه شنبه 12 بهمن 1395 - 12:41

برای چهره شدن نه صدا لازمه نه استعداد،فقط باید پول داشته باشی یا رابطه اگه هر دوش که چه بهتر،خیلیا بخاطر نداشتن این دو فاکتور محو هستن

سه شنبه 12 بهمن 1395 - 13:31

استاد بهمنی نازنین

چهارشنبه 13 بهمن 1395 - 10:25

ماشالا مگه این پارتی بازیا و باند بازیا به کسی اجازه میده ظهور کنه؟

چهارشنبه 13 بهمن 1395 - 10:25

ترانه ها ضعیفن. خیلی ضعیف. خیلی ضعیفن. در حد نابودی. نه فقط پسرفت.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود استعداد هست، عرصه ظهورش نیست | موسیقی ما