برنامه یاد بعضی نفرات
 
نگاهی به اجرای نمایش «شاه‌لیر»
شکوه شکسپیر با ارتش شعر و موسیقی
موسیقی ما - می‌گویند در انگلستان آن‌ها که می‌خواهند بازیگر یا کارگردان شوند سه انتخاب پیش روی خود دارند. یا سینما را انتخاب می‌کنند، یا تئاتر را و یا شکسپیر را. معنا و مفهومش هم این است که شناخت شکسپیر و مسلط شدن بر ابعاد مختلف آثار او و توان اجرای این متون برجسته ادبی و نمایشی خود یک کار تمام‌وقت و تخصص زمان‌بر است که یک شکسپیرین باید عمرش را روی آن بگذارد.
در ایران هم از سال‌های دور متون شکسپیر از جمله هملت، شاه‌لیر، اتللو، ریچارد سوم و... با ترجمه‌های مختلف آداپته (مناسب‌سازی) و برای مردم اجرا می‌شده است. در سال‌های اخیر هم قرائت‌های مدرن و بعضا پست‌مدرن از متون شکسپیر رونقی دوچندان یافته و کارگردانان و اقتباس‌گران بنا بر ضرورت زمانه و چه بسا مد روز آثار این درام‌نویس بزرگ را دراماتورژی کرده و روی صحنه برده‌اند.
این روزها در سالن اصلی تئاتر شهر، نمایش «شاه‌لیر» با دراماتورژی و کارگردانی مسعود دلخواه روی صحنه است. نمایشی که آماده شدن آن حاصل همکاری دلخواه با یکی از موثرترین اشخاص در موسیقی امروز یعنی نادر مشایخی بوده است. مشایخی سال‌ها در غرب به تحصیل و اجرای موسیقی کلاسیک و معاصر مشغول بوده و هم از این رو توانسته فرم و کلیت اثر را به‌نحو مطلوبی با موسیقی درآمیزد.
صحنه ابتدایی نمایش مسحورکننده است؛ آن‌جا که ارتش شعر و موسیقی روی صحنه ساز می‌زنند و گروه کر به دوخوانی‌ها و سه‌خوانی‌های پراکنده روی صحنه بدل می‌شوند و همگی همزمان در حکم بازیگرانی خوش‌حس و خوش‌ریتم روی صحنه مرگ را -این پایان محتوم در تراژدی را- پیش‌آگاهی می‌دهند.
باتوجه به اقتباس‌های گوناگون سینمایی که تاکنون از «شاه‌لیر» روی پرده رفته است کمتر کسی را دیگر می‌توان یافت که با این اثر بیگانه باشد و یا دست‌کم داستان خطی آن را نداند و این موضوع کار را برای دلخواه سخت می‌کند به این دلیل ساده که اجرای او بایست نکته و نقطه‌هایی بیش از آن‌چه تماشاگر درباره «شاه‌لیر» می‌دانسته است به او بدهد و البته که دلخواه با ذکاوت همین کار را هم می‌کند.
شاه‌لیر قصه‌ی پادشاه انگلستان است که سه‌ دختر دارد و در این میان علاقه‌اش به دختر کوچک‌تر بیش از بقیه است. در شب جشن لیر تصمیم می‌گیرد اموال و زمام امور و اختیاراتش را میان دخترانش تقسیم کند و خود تنها در مقامی تشریفاتی پادشاه بماند از این رو به هرکدام از دخترانش فرصت می‌دهد تا بگویند چقدر او را دوست می‌دارند. دختر کوچک‌تر که از زبان تملق و چاپلوسی بهره‌ای نبرده است و راستگویی و نکویی پیشه کرده؛ خشم پدر را برانگیخته و ظاهربینی لیر سبب می‌شود نورچشمی‌اش را از ارث محروم کند. اراضی کشور را میان دو دختر بزرگ‌تر تقسیم کرده ‌و اختیاراتش را به این دو و شوهرانشان تفویض می‌کند. از این پس جدال میان خیر و شر آغاز می‌شود. کردلیا یعنی دختر کوچک‌تر با پادشاه فرانسه ازدواج کرده و از انگلستان مهاجرت می‌کند. دو دختر دیگر به‌بهانه واهمه از پس گرفتن قدرت توسط لیر او را محدود کرده و مورد تحقیر قرار می‌دهند. لیر دیوانه می‌شود و سرآخر به دختر کوچکش؛ کردلیا پناه می‌برد. در این میان لیر یاران وفادار دیگری همچون دلقکش و «کِنت» هم دارد که برای بهبود اوضاع جانفشانی می‌کنند. اما اوضاع هرچه به پایان و رویارویی نهایی نزدیک می‌شویم به‌علت کینه‌توزی و شرارت نیروهای پلید همچون ادموند و دو دختر بزرگ‌تر لیر، بحرانی‌تر می‌شود. «گلاستر» با بازی استاندارد خسرو شهراز با توطئه فرزند ناپاک‌زاده‌اش کور می‌شود و سرانجام قوای فرانسه با فرماندهی شوهر کردلیا به انگلستان می‌آیند و کردلیا پدر را در اوضاع وخیمی ملاقات می‌کند. قوای فرانسه از انگستان شکست می‌خورند، کردلیا و دو دختر دیگر لیر می‌میرند. دلقک لیر به دار آویخته می‌شود در آخر لیر باز هم تنها می‌ماند.
نمایش بی‌بهره از دکور و طراحی آنچنانی صحنه است اما چیز زیادی از شکوه نمایش نکاسته است این بی‌دکوری. تنها چندین و چند لایه پرده و چند اختلاف سطح صحنه‌ را متمایز کرده‌ است. اما هرقدر صحنه از آکسسوار و زینت‌آلات تهی است به همان میزان و حتی بیشتر سرشار از موسیقی، ریتم و بازی‌های جان‌دار است.
محمدصادق ملک در نقش «کنت» اجرای بی‌نظیری دارد همچنین رحیم نوروزی در نقش «ادموند» که توانسته ابعاد جدیدی از این شخصیت پلید متن شکپیر را به‌نمایش بگذارد. مهدی سلطانی سروستانی همچون همیشه پرقدرت ظاهر شده است و ناصر عاشوری در نقش دلقک درخشان است.
در یکی از اجراها، بر اثر سانحه‌ای که برای بازیگر نقش «ادگار» یعنی محمدرضا علی‌اکبری به‌وجود آمده بود، این نقش را سجاد بابایی بازیگر رزرو نقش «ادموند» ایفا کرد و به‌رغم اینکه با متن روی صحنه آمد سرشار از عواطف درست و بازنمایی‌های مناسب بود و لحظه‌ای بیننده را از فضا خارج نمی‌کرد.
با یکی دو مورد قابل اغماض می‌توان گفت کلیت بازی‌ها یک‌دست و دراماتیک اجرا شده‌اند و آنچه مسلما این ضیافت دراماتیک را کامل‌تر کرده است موسیقی رشک‌انگیز نمایش است که سوز باسمه‌ای ایجاد نکرده تا ضعف بازیگران را بپوشاند؛ بلکه شورانگیز است و سرجای خود و به‌موقع عمل می‌کند. در کلیت کار باید به گروه بزرگ اجرای این نمایش تبریک گفت که با حداقل امکانات، ظرفیت مطلوبی را به فعلیت و اجرا در آورده است.
خسته‌ نباشید آقای دلخواه.
منبع: 
خبرگزاری ایرنا
تاریخ انتشار : دوشنبه 26 آذر 1397 - 01:50

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود شکوه شکسپیر با ارتش شعر و موسیقی | موسیقی ما