چیستی اپرای ایرانی ؛
«شبح اپرا» در ایران؛ حقیقت یا تبلیغ
موسیقی ما - مدتی است در عرصه هنر موسیقی ایران استفاده از واژههایی مانند «کنسرت - نمایش»، «تئاتر موزیکال»، «موزیک پرفورمنس» و «اپرا» به شدت باب شده تا جاییکه این لغات و واژهها در بسیاری از موارد فروش حداکثری بلیتها و استقبال چشمگیر مخاطبان را تضمین کرده است.
در این میان واژه «اپرا» بیش از هر واژه دیگری امروز در عرصه موسیقی ایران به کار گرفته شده و در بسیاری از موارد همین واژه فروش بلیت و موفقیت اقتصادی دستاندرکاران این رویداد را تضمین کرده است.
** اپرا هنر است نه ابزار تبلیغ
اما در این بین کمتر به این سوال مهم پرداخته شده است که «اپرا» چیست؟ و متاسفانه مخاطبان این رویدادهای هنری هم کمتر از خود پرسیدهاند که به راستی مخاطب چه برنامهای خواهند شد.
و باید اذعان کنیم که عدم آشنایی مخاطبان با علم - هنر اپرا بوده که دستاندرکاران بسیاری از رویدادهای موسیقایی را به کاربرد این واژه در تبلیغات خود تشویق و ترغیب کردهاند.
** آیا اپرای ایرانی هم داریم؟
اما به واقع اپرا چیست؟ آیا هر خواننده موسیقی قابلیت حضور در قامت خواننده اپرا را دارد؟ آیا این فرم و قالب هنری در عرصه هنر موسیقی ایران امروز ما جایی برای مطرح شدن و بالندگی دارد؟
البته نباید فراموش کرد که حضور اپرا در ایران به این مدت اندک محدود نمیشود و در سال 1306 اولین سالن تئاتر ارگ تبریز که قابلیت برگزاری اپرا را در خود داشت و با اقتباس از سبک معماری تئاتر سنت پترزبورگ، افتتاح شده بود که در سال 1357 تخریب گردید.
بعد از سالن تئاتر تبریز، احداث تالار وحدت در سال 1346 گام بزرگی بود برای استفاده هنرمندان موسیقی در عرصه های اپرا و باله. به هر شکل پس از انقلاب اسلامی فعالیتهای سازمان ملی باله ایران و اپرا در ایران تا سالها در سکوتی عمیق فرو رفت.
** به راستی اپرا چیست؟
اُپرا آمیزهای از موسیقی و نمایش است. از این رو برای خلق آثار اپرایی بهرهگیری از دو بخش موسیقی و نمایش غیر قابل انکار است. هنرمندان و کارشناسان در اولویت هر یک از این دو مؤلفه بر دیگری اختلافنظر دارند؛ به عنوان مثال ریشارد واگنر موسیقی را در خدمت هدف والای نمایش میداند. با این حال موسیقی دارای اعجازی است که با آن، داستانی هر چند ساده به تجربهٔ احساسی عمیق و دلانگیز بدل میشود. همچنین داستانها و نمایشنامههای موفق نیز با درآمیختن با موسیقی، بقا و عمق بیشتری مییابند.
در تاریخ اگرچه نام اولین سازندهٔ اپرا «جاکوپو پری» است، اما کسی که اپرا را به معنای واقعی کلمه بنیان گذاشت «کلودیو مونتهوردی» بود.
آنچه مسلم است اپرا مجموعهای است از هنرهای مختلف موسیقی، ادبیات، فن بازیگری، طراحی صحنه، دکور و کارگردانی. در این میان صحنهآرایی اپراهای باروک غالباً با هدف القای احساس عظمت و جلب توجه به تزیینات پر زرق و برق معماری باروک بود. اپرا از ارزندهترین پدیدههای جهان موسیقی است. طی چندین قرن اپرا با تحولات فراوان همهگونه رویدادها و سبکهای موسیقی را تجربه کرد و به تکامل رسید.
اُپِرا هنری است که بر روی یک سکو یا سِن نمایشی که هماهنگ و سازگار با موسیقی ساخته شده انجام میگیرد. نمایش اجرایی در اپرا عناصر ویژهٔ تئاتر مانند زمینهپردازی و محیط نمایشی، جامهها، چهرهپردازی و بازیگری را در خود دارد؛ ولی در اپرا عموما جملات یعنی اپرا نامه (libretto) به صورت دیالوگ نیست بلکه به گونهٔ آوازی و سرودی است. خوانندگان اپرا را یک گروه از همنوایان همراهی میکنند. همنوایان میتوانند یک گروه کوچکِ سازی باشند یا یک ارکستر سمفونیک کامل.
البته امروزه این هنر مانند گذشته نیست و گاه با سبکهای دیگر موسیقی آمیخته شده است یا اینکه به تنهایی و بدون نمایش اجرا میشود.
اپرا (Opera) جمع کلمه لاتینی اپوس (Opus) به معنای «اثر» است اما اپرا به صورت کلمه مفرد مؤنث از آغاز قرن 17 میلادی به نمایشی گفته میشد که به جای آواز خوانده شود.
**اپرای ایرانی و محدودیتها
برخی کارشناسان ایرانی معتقدند حضور صدای تکخوان زن به عنوان مثال سوپرانو، از بخشهای غیر قابل چشمپوشی این هنر است و با توجه به محدودیتهای شرعی در تکخوانی زنان، اجرای بدون سوپرانو، اصولا اپرا نیست.
بسیاری از اهالی موسیقی هم بر این عقیده هستند که خوانندگی اپرا علمی است که طی سالها تحصیل، تمرین و ممارست حاصل میشود و اینکه در تبلیغ یک رویداد هنری از اسامی خوانندگان پاپ به عنوان خوانندگان اپرا استفاده میشود چیزی جز تبلیغات دروغین برای به وسوسه انداختن مخاطبان عموما ناآگاه به خرید بلیط است.
در بازه زمانی چند سال اخیر هم یکی از خوانندگان موسیقی سنتی ایران که خود را هنرمندی مدرنگرا میداند چند اجرای موسیقی را با عنوان اپرا در داخل و خارج از کشور اجرا کرده است.
** اپرا در اصل چیزی جدای از همان تعزیه خودمان نیست
مایسترو «علی رهبری» موسیقیدان بینالمللی و رهبر سابق ارکستر سمفونیک تهران درباره اپرا گفت: اپرا چیزی جز تعزیهخوانی خود ما و جشنهای رو حوضی نیست. اما در طول تاریخ بسیاری از کشورها به آن بها داده و آن را به سطح والای کنونی خود رساندند.
این هنرمند با اشاره به اهمیت حضور اپرا در ایران گفت: ما در ایران به این هنر واقعا نیاز داریم. در ایران این هنر قابل اجراست. ایران با توجه به پیشینه تاریخی و مذهبی خود و با نگاه ویژه به واقعه کربلا دارای همه زیرساختها و امکانات برای داشتن یک اپرای ایرانی کار چندان دشواری در پیش رو ندارد.
به اعتقاد این هنرمند، تعزیهخوانی تمامی ابزار و امکانات یک اپرا را دارد؛ از نوحهخوانی، رَجَزخوانی، صحنههای جنگ و اسب و آتش زدن خیمه و ساز زدن که با دیالوگ همراه است و همه اینها میتواند یک اپرا باشد.
وی درباره تبلیغات مربوط به اجرای اپرا در ایران گفت: البته این یک مانور تبلیغاتی است که درایران روی هر رویداد هنری، نام اپرا گذاشته میشود. اپرا یک تاتر صحنهایست که در آن از فرمهای آوازی استفاده میشود.
وی درباره خوانندگانی که در این تبلیغات به عنوان خواننده اپرا معرفی شدهاند، گفت: خواننده هر سبکی در سبکِ خود خواننده است. اما خواننده اپرا کسی است که بتواند رپرتوار اپرا را بخواند و باید قادر باشد رپرتوار اپراهایی مثل آثار پوچینی، وردی و موتزارت را بخواند.
رهبری تاکید کرد: مهم نیست این افراد در چند سال گذشته چند کنسرت در چند سبک داشتهاند، خواندن اپرا علمی است که باید تحصیل شود. بسیاری از خوانندگانی که به واسطه همین اجراهای خود که نامشان را اپرا گذاشتهاند در زمان حضور من در ایران، برای تست اپرا پیش من آمدند اما هیچکدام از این آزمون موفق بیرون نیامدند. اپرا کار سختی است و خواننده اپرا باید تحصیلات چند ساله در این زمینه داشته باشد.
وی درباره آهنگسازان ایرانی و اینکه آیا در ایران آهنگساز اپرا داریم یا خیر، گفت: ما ایرانیانی داریم که اپرا نویس هستند. بیش از پنجاه سال قبل در سال 1960 در وین منزل احمد پژمان بودم که در آن روزها مشغول نوشتن اپرایی برای ایران بود اما در پاسخ به اینکه در تاریخ موسیقی ایران چند اپرا نویس داریم قدری دشوار است چون سابقه چندانی از گذشته در دسترس نیست.
این هنرمند ادامه داد: مهم نیست در گذشته برای اپرای ایران چه پیش آمده است مساله مهم اینجاست که در ایران بیش از 100 آهنگساز توانمند برای نوشتن اپرا داریم و میتوان برای غنای هرچه بیشتر این امر با فراخوان گسترده و بدون پارتی بازی از هنرمندان دعوت کرد تا با ارائه آثار خود این راه را باز کرد. ما آهنگسازان اپرای خوب، کم نداریم اما آهنگسازان خوبِ ناشناخته بسیار داریم.
رهبر سابق ارکستر سمفونیک تهران درباره راهکارهای نهادینه کردن اپرا در ایران نیز گفت: در آغاز باید از اپراهای سادهتر آغاز کرد تا به اپراهای سنگینتر مانند آثار جوزپه وردی رسید.
وی ادامه داد: باید مسائل را از هم تفکیک کرد، بسیاری از هنرها مستقیم یا غیر مستقیم در اپرا نقش دارند، ترانهنویسی، آهنگسازی و علم اپرا نویسی، هر یک دارای جایگاه خود هستند. ما در ایران به واسطه استعدادهای فراوان در زمینه شاعری و آهنگسازی به راحتی میتوانیم در زمینه اپرا پیشرفت کنیم.
**نوشتن اپرا تخصصی جداگانه دارد
رهبری با بیان اینکه هر آهنگسازی نمیتواند اپرا نویس خوبی باشد، اظهار داشت: فرد در ابتدا باید آهنگساز قابلی باشد و در زمینه تلفیق شعر و موسیقی تبحر کافی داشته باشد. البته امروزه در ایران همه اپرا مینویسند اما نتیجه چیست؟ امکان ندارد یک ترانهساز بتواند اپرا بنویسد.
وی تصریح کرد: هیچ آهنگسازی نمیتواند ادعا کند نویسنده اپراست اما با اپراهای جهان آشنایی نداشته باشد، باید استعداد یک آهنگساز اپرا بالا باشد و به گونهای بنویسد که مردم دوست داشته باشند نه اینکه اجرای دوساعته، مخاطب را کسل کند.
** اپرا را بدون ارکستر حرفهای باید فراموش کرد
این آهنگساز بیان داشت: اما برای این امر نیازمندیم که ارکسترهایی داشته باشیم که مانند کشور همسایه خودمان ترکیه، هر شب اجرا داشته باشند.
وی با یادآوری اینکه نیمی از عمر هنری خود را در سالنهای اجرای اپرا یا در استودیوهای ضبط اپرا گذرانده و بیش از چهل اپرا ضبط کرده است، گفت: با وجود اینکه این اپراها در ایران کمتر شناخته شده است اما باید بگویم به راحتی میتوانیم در ایران اپرا داشته باشیم و حتی اپرا به زبان فارسی داشتیم. در زمان حضور من در ایران (در برنامه مهر تا مهر) اپرای جانی اسکیکی به زبان فارسی ترجمه شد و در آستانه اجرا بودیم که همه چیز از بین رفت و امیدوارم در آینده این اتفاق بیافتد.
** تکخوانی زنان؛ چالش بزرگ اپرای ایرانی
علی رهبری با ارائه راهکاری برای بیرونرفت از چالش محدودیت شرعی برای تکخوانی زن در اپرا گفت: وقتی سمفونی نهم بتهوون را سیزده سال قبل برای اولین بار در ایران اجرا کردیم صدای سوپرانو و آلتو را با هم تلفیق کردیم و یکی از مسئولان سختگیر آنزمان هنگام بازبینی اجرا و هنگامی که دید سوپرانو با آلتو میخواند قبول کرد که دیگر این تکخوانی نیست.
وی خاطرنشان کرد: فراموش نکنید که فضای فرهنگی 13 سال قبل ایران بسیار بسته بود، مشکل سوپرانو را میتوان در نوشتن اپرا به صورت همخوانی با گروه یا یک خواننده مرد حل کرد و گاهی هم میتوان مانند اپراهای قدیم به جای آواز سوپرانو از دیالوگ و یا مونولوگ استفاده کرد.
رهبری ادامه داد: در اپراهای باروک و حتی اپراهای موتزارت هم حرف زدن به وفور وجود دارد، مهم اینست که نباید کل این هنر را فدای یک تکخوانی کرد.
**حرف زدن در اپرا ممنوع نیست
وی با توضیح اینکه رسیتاتیف در اپرا دقیقا به معنای صحبت کردن چند نفر با یکدیگر است، گفت: در اپرای «کارمن» اثر ژرژ بیزه هم دیده میشود که کارمن با دن خوزه در حال گفتوگو هستند. به هر شکل حرف زدن ممنوع نیست.
رهبری افزود: اما نباید فراموش کرد پایه اپرا، موسیقی است که به یک ارکستر توانمند و رهبر حرفه ای نیاز دارد، اکنون هیچ رهبر تراز اولی در موسیقی جهان وجود ندارد که اپرا را رهبری نکرده باشد چون موفقیت اصلی رهبران خوب در دنیا با سنگ محک رهبری اپرا سنجیده میشود اما باید اذعان داشت که در ایران ما رهبر اپرای خوبی نداریم.
وی بیان داشت: میتوان موسیقی را به نحوی مدیریت کرد که آهنگسازان را برای نوشتن اپرای فارسی تشویق کنند، هر چند اپرا اصولا به هیچ کشوری متعلق نیست چون هر کشوری چیزی شبیه آن را دارد اما کشورهایی مانند ایتالیا، انگلیس، اتریش، آلمان و فرانسه به این پدیده توجه کردهاند و بیشتر نوشتهاند. آنها بر اپرا تمرکز کردند اما اپرا به هیچ کشوری تعلق ندارد و در تمام کشورها تئاتری که در جریان آن از موسیقی و آواز استفاده میشود به اجرا در میآید و فقط سطح اجرایی آن است که بین کشورها تفاوت ایجاد میکند.
** اپرا، نامی برای فخر طبقاتی
امروزه با توجه به اینکه اپرا در ایران رواج چندانی ندارد استفاده از نام اپرا برای برخی هنرمندان یک ابزار تجاری است و از نام اپرا بهرهبرداری میکنند. در ایران در بسیاری موارد اپرا ابزار تبلیغاتی کسانی شده است که قادر به درک زیبایی یک پرتره ساده نقاشی شده نیستند اما از هنر پست مدرن، دم میزنند و خود را هنرمندی مدرنیست معرفی میکنند. اپرا در بسیاری از موارد وسیلهای شده است برای فخر طبقاتی. جالب است این تظاهر به علاقهمندی اپرا به هیچ روی در بین اهالی و طرفداران واقعی اپرا وجود ندارد.
** غلو کردن، عادت غلط ما ایرانیهاست
در ادامه بررسی پدیده اپرا نزد لوریس چکناواریان آهنگساز ایرانی شناخته شده رفتیم و درباره رواج عبارت اپرا در ایران با وی به گفتوگو پرداختیم.
چکناواریان گفت: اینکه اپرا چیست و چه ساختاری دارد را به راحتی میتوانید در اینترنت جستجو کنید اما متاسفانه عادت غلو کردن و جنجالهای تبلیغاتی مدتی است گریبانگیر هنر ایران به ویژه موسیقی شده است. هر کسی بخواهد نمایش یا کنسرت خود را تبلیغ کند و در امر فروش بلیت موفق باشد از واژههایی مثل اپرا استفاده میکند.
** نقش متولیان هنری در برخورد با تبلیغات دروغ
چکناواریان درباره تبلیغات گسترده اجراهای اپرایی با حضور سلبریتیها گفت: من در نقد این پدیده حرفی ندارم چون مدیران و متولیان فرهنگی باید در مقال این عادت غلط تبلیغی برای تشویق مخاطب به خریدن بلیط تمهیداتی اندیشه کنند.
** وقتی زن، شاهنامه میخواند چرا نباید اپرا هم بخواند
این رهبر ارکستر تاکید کرد: درست است که در ایران به واسطه محدودیت در استفاده از صدای زنان، امکان بهرهگیری از آواز سوپرانو وجود ندارد اما وقتی یک زن در هنر ایران میتواند فردوسی بخواند چرا نباید قادر باشد با تمهیداتی اپرا هم بخواند.
**نه آنکه سر بتراشد قلندری داند
چکناواریان افزود: اپرا یک ارکستر کامل کلاسیک توانمند با رهبری بسیار ماهر نیاز دارد و هیچ خواننده پاپ یا سنتی به صرف خواننده بودن نمیتواند ادعا کند خواننده اپرا هست. به قول معروف هر که سر تراشد قلندر نیست. خوانندگی اپرا نیازمند تحصیلات آکادمیک و سالها تلاش و ممارست است. اپرا و موسیقی کلاسیک یک علم است و آنگاه که حرف از علم میزنیم واژههایی مانند سلیقه بیرنگ و معنا میشوند. خوانندگی اپرا هنریست که برای رسیدن به آن دستکم 10 سال آموزش و ممارست لازم است.
در این میان واژه «اپرا» بیش از هر واژه دیگری امروز در عرصه موسیقی ایران به کار گرفته شده و در بسیاری از موارد همین واژه فروش بلیت و موفقیت اقتصادی دستاندرکاران این رویداد را تضمین کرده است.
** اپرا هنر است نه ابزار تبلیغ
اما در این بین کمتر به این سوال مهم پرداخته شده است که «اپرا» چیست؟ و متاسفانه مخاطبان این رویدادهای هنری هم کمتر از خود پرسیدهاند که به راستی مخاطب چه برنامهای خواهند شد.
و باید اذعان کنیم که عدم آشنایی مخاطبان با علم - هنر اپرا بوده که دستاندرکاران بسیاری از رویدادهای موسیقایی را به کاربرد این واژه در تبلیغات خود تشویق و ترغیب کردهاند.
** آیا اپرای ایرانی هم داریم؟
اما به واقع اپرا چیست؟ آیا هر خواننده موسیقی قابلیت حضور در قامت خواننده اپرا را دارد؟ آیا این فرم و قالب هنری در عرصه هنر موسیقی ایران امروز ما جایی برای مطرح شدن و بالندگی دارد؟
البته نباید فراموش کرد که حضور اپرا در ایران به این مدت اندک محدود نمیشود و در سال 1306 اولین سالن تئاتر ارگ تبریز که قابلیت برگزاری اپرا را در خود داشت و با اقتباس از سبک معماری تئاتر سنت پترزبورگ، افتتاح شده بود که در سال 1357 تخریب گردید.
بعد از سالن تئاتر تبریز، احداث تالار وحدت در سال 1346 گام بزرگی بود برای استفاده هنرمندان موسیقی در عرصه های اپرا و باله. به هر شکل پس از انقلاب اسلامی فعالیتهای سازمان ملی باله ایران و اپرا در ایران تا سالها در سکوتی عمیق فرو رفت.
** به راستی اپرا چیست؟
اُپرا آمیزهای از موسیقی و نمایش است. از این رو برای خلق آثار اپرایی بهرهگیری از دو بخش موسیقی و نمایش غیر قابل انکار است. هنرمندان و کارشناسان در اولویت هر یک از این دو مؤلفه بر دیگری اختلافنظر دارند؛ به عنوان مثال ریشارد واگنر موسیقی را در خدمت هدف والای نمایش میداند. با این حال موسیقی دارای اعجازی است که با آن، داستانی هر چند ساده به تجربهٔ احساسی عمیق و دلانگیز بدل میشود. همچنین داستانها و نمایشنامههای موفق نیز با درآمیختن با موسیقی، بقا و عمق بیشتری مییابند.
در تاریخ اگرچه نام اولین سازندهٔ اپرا «جاکوپو پری» است، اما کسی که اپرا را به معنای واقعی کلمه بنیان گذاشت «کلودیو مونتهوردی» بود.
آنچه مسلم است اپرا مجموعهای است از هنرهای مختلف موسیقی، ادبیات، فن بازیگری، طراحی صحنه، دکور و کارگردانی. در این میان صحنهآرایی اپراهای باروک غالباً با هدف القای احساس عظمت و جلب توجه به تزیینات پر زرق و برق معماری باروک بود. اپرا از ارزندهترین پدیدههای جهان موسیقی است. طی چندین قرن اپرا با تحولات فراوان همهگونه رویدادها و سبکهای موسیقی را تجربه کرد و به تکامل رسید.
اُپِرا هنری است که بر روی یک سکو یا سِن نمایشی که هماهنگ و سازگار با موسیقی ساخته شده انجام میگیرد. نمایش اجرایی در اپرا عناصر ویژهٔ تئاتر مانند زمینهپردازی و محیط نمایشی، جامهها، چهرهپردازی و بازیگری را در خود دارد؛ ولی در اپرا عموما جملات یعنی اپرا نامه (libretto) به صورت دیالوگ نیست بلکه به گونهٔ آوازی و سرودی است. خوانندگان اپرا را یک گروه از همنوایان همراهی میکنند. همنوایان میتوانند یک گروه کوچکِ سازی باشند یا یک ارکستر سمفونیک کامل.
البته امروزه این هنر مانند گذشته نیست و گاه با سبکهای دیگر موسیقی آمیخته شده است یا اینکه به تنهایی و بدون نمایش اجرا میشود.
اپرا (Opera) جمع کلمه لاتینی اپوس (Opus) به معنای «اثر» است اما اپرا به صورت کلمه مفرد مؤنث از آغاز قرن 17 میلادی به نمایشی گفته میشد که به جای آواز خوانده شود.
**اپرای ایرانی و محدودیتها
برخی کارشناسان ایرانی معتقدند حضور صدای تکخوان زن به عنوان مثال سوپرانو، از بخشهای غیر قابل چشمپوشی این هنر است و با توجه به محدودیتهای شرعی در تکخوانی زنان، اجرای بدون سوپرانو، اصولا اپرا نیست.
بسیاری از اهالی موسیقی هم بر این عقیده هستند که خوانندگی اپرا علمی است که طی سالها تحصیل، تمرین و ممارست حاصل میشود و اینکه در تبلیغ یک رویداد هنری از اسامی خوانندگان پاپ به عنوان خوانندگان اپرا استفاده میشود چیزی جز تبلیغات دروغین برای به وسوسه انداختن مخاطبان عموما ناآگاه به خرید بلیط است.
در بازه زمانی چند سال اخیر هم یکی از خوانندگان موسیقی سنتی ایران که خود را هنرمندی مدرنگرا میداند چند اجرای موسیقی را با عنوان اپرا در داخل و خارج از کشور اجرا کرده است.
** اپرا در اصل چیزی جدای از همان تعزیه خودمان نیست
مایسترو «علی رهبری» موسیقیدان بینالمللی و رهبر سابق ارکستر سمفونیک تهران درباره اپرا گفت: اپرا چیزی جز تعزیهخوانی خود ما و جشنهای رو حوضی نیست. اما در طول تاریخ بسیاری از کشورها به آن بها داده و آن را به سطح والای کنونی خود رساندند.
این هنرمند با اشاره به اهمیت حضور اپرا در ایران گفت: ما در ایران به این هنر واقعا نیاز داریم. در ایران این هنر قابل اجراست. ایران با توجه به پیشینه تاریخی و مذهبی خود و با نگاه ویژه به واقعه کربلا دارای همه زیرساختها و امکانات برای داشتن یک اپرای ایرانی کار چندان دشواری در پیش رو ندارد.
به اعتقاد این هنرمند، تعزیهخوانی تمامی ابزار و امکانات یک اپرا را دارد؛ از نوحهخوانی، رَجَزخوانی، صحنههای جنگ و اسب و آتش زدن خیمه و ساز زدن که با دیالوگ همراه است و همه اینها میتواند یک اپرا باشد.
وی درباره تبلیغات مربوط به اجرای اپرا در ایران گفت: البته این یک مانور تبلیغاتی است که درایران روی هر رویداد هنری، نام اپرا گذاشته میشود. اپرا یک تاتر صحنهایست که در آن از فرمهای آوازی استفاده میشود.
وی درباره خوانندگانی که در این تبلیغات به عنوان خواننده اپرا معرفی شدهاند، گفت: خواننده هر سبکی در سبکِ خود خواننده است. اما خواننده اپرا کسی است که بتواند رپرتوار اپرا را بخواند و باید قادر باشد رپرتوار اپراهایی مثل آثار پوچینی، وردی و موتزارت را بخواند.
رهبری تاکید کرد: مهم نیست این افراد در چند سال گذشته چند کنسرت در چند سبک داشتهاند، خواندن اپرا علمی است که باید تحصیل شود. بسیاری از خوانندگانی که به واسطه همین اجراهای خود که نامشان را اپرا گذاشتهاند در زمان حضور من در ایران، برای تست اپرا پیش من آمدند اما هیچکدام از این آزمون موفق بیرون نیامدند. اپرا کار سختی است و خواننده اپرا باید تحصیلات چند ساله در این زمینه داشته باشد.
وی درباره آهنگسازان ایرانی و اینکه آیا در ایران آهنگساز اپرا داریم یا خیر، گفت: ما ایرانیانی داریم که اپرا نویس هستند. بیش از پنجاه سال قبل در سال 1960 در وین منزل احمد پژمان بودم که در آن روزها مشغول نوشتن اپرایی برای ایران بود اما در پاسخ به اینکه در تاریخ موسیقی ایران چند اپرا نویس داریم قدری دشوار است چون سابقه چندانی از گذشته در دسترس نیست.
این هنرمند ادامه داد: مهم نیست در گذشته برای اپرای ایران چه پیش آمده است مساله مهم اینجاست که در ایران بیش از 100 آهنگساز توانمند برای نوشتن اپرا داریم و میتوان برای غنای هرچه بیشتر این امر با فراخوان گسترده و بدون پارتی بازی از هنرمندان دعوت کرد تا با ارائه آثار خود این راه را باز کرد. ما آهنگسازان اپرای خوب، کم نداریم اما آهنگسازان خوبِ ناشناخته بسیار داریم.
رهبر سابق ارکستر سمفونیک تهران درباره راهکارهای نهادینه کردن اپرا در ایران نیز گفت: در آغاز باید از اپراهای سادهتر آغاز کرد تا به اپراهای سنگینتر مانند آثار جوزپه وردی رسید.
وی ادامه داد: باید مسائل را از هم تفکیک کرد، بسیاری از هنرها مستقیم یا غیر مستقیم در اپرا نقش دارند، ترانهنویسی، آهنگسازی و علم اپرا نویسی، هر یک دارای جایگاه خود هستند. ما در ایران به واسطه استعدادهای فراوان در زمینه شاعری و آهنگسازی به راحتی میتوانیم در زمینه اپرا پیشرفت کنیم.
**نوشتن اپرا تخصصی جداگانه دارد
رهبری با بیان اینکه هر آهنگسازی نمیتواند اپرا نویس خوبی باشد، اظهار داشت: فرد در ابتدا باید آهنگساز قابلی باشد و در زمینه تلفیق شعر و موسیقی تبحر کافی داشته باشد. البته امروزه در ایران همه اپرا مینویسند اما نتیجه چیست؟ امکان ندارد یک ترانهساز بتواند اپرا بنویسد.
وی تصریح کرد: هیچ آهنگسازی نمیتواند ادعا کند نویسنده اپراست اما با اپراهای جهان آشنایی نداشته باشد، باید استعداد یک آهنگساز اپرا بالا باشد و به گونهای بنویسد که مردم دوست داشته باشند نه اینکه اجرای دوساعته، مخاطب را کسل کند.
** اپرا را بدون ارکستر حرفهای باید فراموش کرد
این آهنگساز بیان داشت: اما برای این امر نیازمندیم که ارکسترهایی داشته باشیم که مانند کشور همسایه خودمان ترکیه، هر شب اجرا داشته باشند.
وی با یادآوری اینکه نیمی از عمر هنری خود را در سالنهای اجرای اپرا یا در استودیوهای ضبط اپرا گذرانده و بیش از چهل اپرا ضبط کرده است، گفت: با وجود اینکه این اپراها در ایران کمتر شناخته شده است اما باید بگویم به راحتی میتوانیم در ایران اپرا داشته باشیم و حتی اپرا به زبان فارسی داشتیم. در زمان حضور من در ایران (در برنامه مهر تا مهر) اپرای جانی اسکیکی به زبان فارسی ترجمه شد و در آستانه اجرا بودیم که همه چیز از بین رفت و امیدوارم در آینده این اتفاق بیافتد.
** تکخوانی زنان؛ چالش بزرگ اپرای ایرانی
علی رهبری با ارائه راهکاری برای بیرونرفت از چالش محدودیت شرعی برای تکخوانی زن در اپرا گفت: وقتی سمفونی نهم بتهوون را سیزده سال قبل برای اولین بار در ایران اجرا کردیم صدای سوپرانو و آلتو را با هم تلفیق کردیم و یکی از مسئولان سختگیر آنزمان هنگام بازبینی اجرا و هنگامی که دید سوپرانو با آلتو میخواند قبول کرد که دیگر این تکخوانی نیست.
وی خاطرنشان کرد: فراموش نکنید که فضای فرهنگی 13 سال قبل ایران بسیار بسته بود، مشکل سوپرانو را میتوان در نوشتن اپرا به صورت همخوانی با گروه یا یک خواننده مرد حل کرد و گاهی هم میتوان مانند اپراهای قدیم به جای آواز سوپرانو از دیالوگ و یا مونولوگ استفاده کرد.
رهبری ادامه داد: در اپراهای باروک و حتی اپراهای موتزارت هم حرف زدن به وفور وجود دارد، مهم اینست که نباید کل این هنر را فدای یک تکخوانی کرد.
**حرف زدن در اپرا ممنوع نیست
وی با توضیح اینکه رسیتاتیف در اپرا دقیقا به معنای صحبت کردن چند نفر با یکدیگر است، گفت: در اپرای «کارمن» اثر ژرژ بیزه هم دیده میشود که کارمن با دن خوزه در حال گفتوگو هستند. به هر شکل حرف زدن ممنوع نیست.
رهبری افزود: اما نباید فراموش کرد پایه اپرا، موسیقی است که به یک ارکستر توانمند و رهبر حرفه ای نیاز دارد، اکنون هیچ رهبر تراز اولی در موسیقی جهان وجود ندارد که اپرا را رهبری نکرده باشد چون موفقیت اصلی رهبران خوب در دنیا با سنگ محک رهبری اپرا سنجیده میشود اما باید اذعان داشت که در ایران ما رهبر اپرای خوبی نداریم.
وی بیان داشت: میتوان موسیقی را به نحوی مدیریت کرد که آهنگسازان را برای نوشتن اپرای فارسی تشویق کنند، هر چند اپرا اصولا به هیچ کشوری متعلق نیست چون هر کشوری چیزی شبیه آن را دارد اما کشورهایی مانند ایتالیا، انگلیس، اتریش، آلمان و فرانسه به این پدیده توجه کردهاند و بیشتر نوشتهاند. آنها بر اپرا تمرکز کردند اما اپرا به هیچ کشوری تعلق ندارد و در تمام کشورها تئاتری که در جریان آن از موسیقی و آواز استفاده میشود به اجرا در میآید و فقط سطح اجرایی آن است که بین کشورها تفاوت ایجاد میکند.
** اپرا، نامی برای فخر طبقاتی
امروزه با توجه به اینکه اپرا در ایران رواج چندانی ندارد استفاده از نام اپرا برای برخی هنرمندان یک ابزار تجاری است و از نام اپرا بهرهبرداری میکنند. در ایران در بسیاری موارد اپرا ابزار تبلیغاتی کسانی شده است که قادر به درک زیبایی یک پرتره ساده نقاشی شده نیستند اما از هنر پست مدرن، دم میزنند و خود را هنرمندی مدرنیست معرفی میکنند. اپرا در بسیاری از موارد وسیلهای شده است برای فخر طبقاتی. جالب است این تظاهر به علاقهمندی اپرا به هیچ روی در بین اهالی و طرفداران واقعی اپرا وجود ندارد.
** غلو کردن، عادت غلط ما ایرانیهاست
در ادامه بررسی پدیده اپرا نزد لوریس چکناواریان آهنگساز ایرانی شناخته شده رفتیم و درباره رواج عبارت اپرا در ایران با وی به گفتوگو پرداختیم.
چکناواریان گفت: اینکه اپرا چیست و چه ساختاری دارد را به راحتی میتوانید در اینترنت جستجو کنید اما متاسفانه عادت غلو کردن و جنجالهای تبلیغاتی مدتی است گریبانگیر هنر ایران به ویژه موسیقی شده است. هر کسی بخواهد نمایش یا کنسرت خود را تبلیغ کند و در امر فروش بلیت موفق باشد از واژههایی مثل اپرا استفاده میکند.
** نقش متولیان هنری در برخورد با تبلیغات دروغ
چکناواریان درباره تبلیغات گسترده اجراهای اپرایی با حضور سلبریتیها گفت: من در نقد این پدیده حرفی ندارم چون مدیران و متولیان فرهنگی باید در مقال این عادت غلط تبلیغی برای تشویق مخاطب به خریدن بلیط تمهیداتی اندیشه کنند.
** وقتی زن، شاهنامه میخواند چرا نباید اپرا هم بخواند
این رهبر ارکستر تاکید کرد: درست است که در ایران به واسطه محدودیت در استفاده از صدای زنان، امکان بهرهگیری از آواز سوپرانو وجود ندارد اما وقتی یک زن در هنر ایران میتواند فردوسی بخواند چرا نباید قادر باشد با تمهیداتی اپرا هم بخواند.
**نه آنکه سر بتراشد قلندری داند
چکناواریان افزود: اپرا یک ارکستر کامل کلاسیک توانمند با رهبری بسیار ماهر نیاز دارد و هیچ خواننده پاپ یا سنتی به صرف خواننده بودن نمیتواند ادعا کند خواننده اپرا هست. به قول معروف هر که سر تراشد قلندر نیست. خوانندگی اپرا نیازمند تحصیلات آکادمیک و سالها تلاش و ممارست است. اپرا و موسیقی کلاسیک یک علم است و آنگاه که حرف از علم میزنیم واژههایی مانند سلیقه بیرنگ و معنا میشوند. خوانندگی اپرا هنریست که برای رسیدن به آن دستکم 10 سال آموزش و ممارست لازم است.
منبع:
خبرگزاری ایرنا
تاریخ انتشار : چهارشنبه 10 بهمن 1397 - 01:31
افزودن یک دیدگاه جدید