اولا تولدتون مبارک !
4 سال ! 4 سال کلیه ! خوبه که استمداد ( از ممتد ! ) یافتید اگر حتی استمدادی ( از مدد ! ) از احدی نیافتید ...! امیدوارم در راستای ممتد و با تمدد اعصاب به تمدید این " دغدغه " درونی - که یه مرضه در واقع که بعضی دارن " ادامه بدید . ( اصولا اگه فهمیدید چی گفتم خبرم کنید )
دوم اینکه خاصیت این اعمال -- ژورنالیستی !! -- همین پاپاراتزی بازی ها و شورش ها و Gossip ها و ... هستش که نمیشه جزو بهمن بابازادهیِِ ژورنالیست "خوب" موسیقی نباشه اما به جرئت هر بار که مینویسی رفیق میدونم ته ته اش یه چیزی هست که جنبش ایجاد کنه ، حتی اگه شده یه تحرک کوچیک ... به قول معروف و از زبان مدیر برنامه های بانو " ایران درودی " عزیز ، "هنر راستین باید جریان ساز باشد" و این هنر از آن بهمن بابازاده در اکثر موارد قطعا هست .
سوم ... من خودم دست اندرکار موسیقی و اهل اصحاب موسیقی و اینا هستم و دارم مشکلات و بی سوادی ها و کج سلیقه گی ها و ... رو به عینه میبینم پس هر کس رنجشی از حرف شما داشته باشه باید بدونه که تمجید و تعریف بی مورد و بعضا خاله خرسکی -با طعم دوستیه صمیمانه - در حکم "مرگ تدریجی این رویا " خواهد بود ... رویای رسیدن به موسیقی درست درمان .
چهارم ... همیشه میگم بودن خیلی بهتر از نبودن هست و رایی داشتن - مثبت یا منفی - بهتر از ممتنع بودن ، بوده و هست . و در این راستا موزیک ما رسانه ایست که همچنان هست (!) و ممتنع هم نیست و این خوبه . در اینکه راسته یا دروغه مناقشه ای نمیکنم چون صرف بودنش سودمنده !
و پنجم ... مقاله ای جدید ، اینجا یا همشهری جوان یا فلان مجله و رسانه منقش به حروف نام " بهمن بابازاده " همیشه برایم جذابیت خوندن داره . یه خسته نباشی به فرم خدا قوت و با آرزوهای قلبی مثبت رو روانه حضور گرمش در این سالهای فعالیت ژورنالیستیش میکنم .
---- از طرف یه خواننده خاموش ، شمع فراموش ، مرد مدهوش ، یا حالا هرچی که تو اسمشو بذاری در طول این چند سال مطالعه متون شما رفیق شفیق .
اولا تولدتون مبارک !
4 سال ! 4 سال کلیه ! خوبه که استمداد ( از ممتد ! ) یافتید اگر حتی استمدادی ( از مدد ! ) از احدی نیافتید ...! امیدوارم در راستای ممتد و با تمدد اعصاب به تمدید این " دغدغه " درونی - که یه مرضه در واقع که بعضی دارن " ادامه بدید . ( اصولا اگه فهمیدید چی گفتم خبرم کنید )
دوم اینکه خاصیت این اعمال -- ژورنالیستی !! -- همین پاپاراتزی بازی ها و شورش ها و Gossip ها و ... هستش که نمیشه جزو بهمن بابازادهیِِ ژورنالیست "خوب" موسیقی نباشه اما به جرئت هر بار که مینویسی رفیق میدونم ته ته اش یه چیزی هست که جنبش ایجاد کنه ، حتی اگه شده یه تحرک کوچیک ... به قول معروف و از زبان مدیر برنامه های بانو " ایران درودی " عزیز ، "هنر راستین باید جریان ساز باشد" و این هنر از آن بهمن بابازاده در اکثر موارد قطعا هست .
سوم ... من خودم دست اندرکار موسیقی و اهل اصحاب موسیقی و اینا هستم و دارم مشکلات و بی سوادی ها و کج سلیقه گی ها و ... رو به عینه میبینم پس هر کس رنجشی از حرف شما داشته باشه باید بدونه که تمجید و تعریف بی مورد و بعضا خاله خرسکی -با طعم دوستیه صمیمانه - در حکم "مرگ تدریجی این رویا " خواهد بود ... رویای رسیدن به موسیقی درست درمان .
چهارم ... همیشه میگم بودن خیلی بهتر از نبودن هست و رایی داشتن - مثبت یا منفی - بهتر از ممتنع بودن ، بوده و هست . و در این راستا موزیک ما رسانه ایست که همچنان هست (!) و ممتنع هم نیست و این خوبه . در اینکه راسته یا دروغه مناقشه ای نمیکنم چون صرف بودنش سودمنده !
و پنجم ... مقاله ای جدید ، اینجا یا همشهری جوان یا فلان مجله و رسانه منقش به حروف نام " بهمن بابازاده " همیشه برایم جذابیت خوندن داره . یه خسته نباشی به فرم خدا قوت و با آرزوهای قلبی مثبت رو روانه حضور گرمش در این سالهای فعالیت ژورنالیستیش میکنم .
---- از طرف یه خواننده خاموش ، شمع فراموش ، مرد مدهوش ، یا حالا هرچی که تو اسمشو بذاری در طول این چند سال مطالعه متون شما رفیق شفیق .