برنامه یاد بعضی نفرات
 
مانی خط فكري خودش را دارد
نگاهی به آلبوم «من و تو» با صداي ماني رهنما
مانی خط فكري خودش را دارد
  • مهدی رفعتی | کار‌شناس ارشد و مدرس موسیقی
موسیقی ما - آلبوم ماني رهنما با صداي خوبي كه اين خواننده دارد به آهنگسازي خود او، نيكان و تنظيم هاي نيكان با عنوان «من و تو » چند هفته اي است كه به تهيه كنندگي علي اوجي وارد بازار موسيقي شده است.شرط لازم براي خوانندگي، داشتن رنگ صداي خوب است. رنگ صدا مانند يك چهره زيبا امري خدادادي است. اين خصلت براي خوانندگي شرط لازم است اما كافي نيست. چرا كه مانند يك ساز حرفه اي بايد به دست نوازنده سپرده شود.  سوال اين است كه آيا اگر اين ساز حرفه اي را به يك فرد معمولي بدهيم از نواختن آن كسي لذت خواهد برد؟ مسلما خير! بنابراين كسي كه مي خواهد خوانندگي كند بايستي حتما دانش خوانندگي وفن بيان و صداسازي، همچنين فنون كنترل حنجره را بداند و حتي تا حدودي به نوازندگي يك ساز نيزآشنايي داشته باشد.

در ايران اغلب خوانندگان درجمع هاي خصوصي و براي دوستان زمزمه اي سر مي داده اند و كسي از راه رسيده و گفته عجب صدايي! و شخص از آنجا به دنبال خوانندگي رفته و به دليل وجود نداشتن صنف خاصي در اين كار و اين كه هر كسي سرمايه و پولي داشته باشد مي تواند براي خودش هزينه كند و خواننده شود، وارد عرصه خوانندگي شده ، مصداق آن هم اينكه اگر شما وارد يك فروشگاه فرهنگي-هنري شويد متوجه خواهيد شد كه بي شمار خواننده در ايران در حال فعاليت اند . اكثر آنها را هم كسي نمي شناسد. اگر بروشور اين آلبوم ها را مطالعه كنيد در آنهايي كه از نوازنده ساز زنده استفاده شده تعداد آنها خوشبينانه به سي نفر هم نمي رسد. يعني در كل براي توليدآلبوم با سازهاي زنده براي هفتاد ميليون جمعيت ايران فقط همين تعداد نوازنده حرفه اي وجود دارد. در حالي كه تعداد خوانندگان همانگونه كه ذكر شد بي شمار است. همه خواننده اند چون تصور آنها بر اين است كه براي اين كار نهايتا يك ميكرفن نياز است، نه دانش مي خواهد و نه زحمتي بايد براي آن بكشند. همين افراد هميشه مي پرسند چرا كارهاي خوانندگان غربي اين فقدر زيبا ودلچسب است. دليل اين است كه در آن جاخوانندگان دوره هاي خواندن ، آشنايي با نوازندگي و فن صداسازي را حتما مي گذرانند. اما در اين جا تصور بر اين است كه زيبايي كار غربي ها به خاطر ميكس يا امكانات استوديوست. در حالي كه امكانات پيشرفته تا حدودي تاثير دارند، نه به طور مطلق.

هستند در اين جا خوانندگاني كه از استوديوهاي بسيار پيشرفته، در تهران حتي در دبي و تركيه كارهاي ناشنيدني عرضه مي كنند كه فقط به نوعي آلودگي صوتي ايجاد مي كنند .يعني هزينه هاي سنگين همراه با صرف وقت و انرژي و در نهايت هيچ!

ماني رهنما خواننده اي است كه در كنار داشتن رنگ صداي خوبش، تمامي فاكتورهاي ذكر شده را اعم از آشنايي با موسيقي، نوازندگي و تسلط به فن بيان را داراست و در كارهايش مي داند چگونه احساس كلمات را با صدا بيان كند.

او آزاد و رها و به اصطلاح (كولي وار) مي خواند. ماني با قطعه «مرسدس» كه براي فيلم نوشته شده بود، جايگاه مستحكمي در عرصه خوانندگي براي خود ايجاد كرد و آلبوم هايي چون «آخرين غزل» و« بغض»و ... اين جايگاه را تثبيت كردند.

او خواننده اي است كه در كارهايش به زيبايي كلام و موضوع ترانه دقت مي كند و هر كلام موزوني را ترانه نمي داند. در اين آلبوم مانند آلبوم هاي قبلي از سازهاي زنده و نوازنده استفاده شده است. در تنظيم ها دقت و وسواس به خرج داده شده ولي از سازهاي زنده در اين آلبوم استفاده هاي كليشه اي صورت گرفته است. يعني اين كه مشابه حركت سازهاي زهي و بادي كه نقش ملوديك را در تنظيم ها ايفا مي كنند اگر به آرشيو موسيقي پاپ ايران مراجعه كنيم مي بينيم از اين فيگورها به وفور استفاده شده است. سوال اين كه آيا وقتي كه نوازنده آورده ايم ، ووقت گذاشته ايم، بهتر نيست براي او چيزهايي اعم از كنترملودي يا آكسان هاي ريتميك جديد نوشته شود؟

مشكل فعلي در محدود بودن دانش تنظيم كننده است. تنظيم كنندگان فعلي اكثرا حاضر نيستند دانش خود را بالا برده و خود را بيشتر تجهيز كنند كه منجر به توليد آثار بهتري شود.

اين تنظيم كنندگان كه مي دانند چگونه براي ساز و نوازنده بنويسند به عبارتي تنظيم كننده برقي نيستند كه اگر برق برود هويت آنها مبهم شود. اما اگر دانش خود را بالاتر مي بردند ، منجر به اين نمي شد كه اين كارها كپي كارهايي از بابك بيات و واروژان شود. تا كي بايد از آنها تقليد دست و پا شكسته كرد؟

در اين آلبوم در تنظيم قطعاتي كه كاراكتر الكترونيك دارند مانند قطعات يك و پنج ، لوپ ها و افكت هاي استفاده شده واقعا تكراري وكليشه اي است. در حالي كه اين امكان وجود دارد كه با وجود پيشرفت تكنولوژي، تنظيم كننده مطلب جديد را از خود ارائه كند.

در قطعات اركسترال اين آلبوم تمامي حركت هاي بخش سازهاي زهي وآكسان هاي بخش بادي همانگونه كه گفته شد، كپي برداري ضعيفي از كارهاي گذشتگان است. در حالي كه اگر براي نوازندگان بخش زهي عبارت هاي جديد و براي سازهاي بادي در نوع استفاده از آكسان ها ريتم هاي جديدتري نوشته شده بود، حتما اجرا مي شد.
ترانه ها با مفهموم هستند و خواننده هم كلمات را از نظر فونتيك خيلي خوب ادا كرده . تلفيق در شعر و موسيقي دير بازي است كه مورد بحث است. به اين معني كه ترانه وقتي با موسيقي همراه شد، آهنگساز طوري كلمات را موسيقايي كند كه همان معني مورد نظر ترانه سرا را برساند. نه اين كه به عبارتي مبهم و بي معني تبديل شود. اين موضوع در اين آلبوم به خوبي رعايت شده است.

در بخش آهنگسازي آلبوم دچار ضعف نبوده وحدت ملوديك و اصطلاحا عدم جمله وحدت بخش است. اين سوال تا كنون از سوي شنوندگان موسيقي پاپ زياد مطرح شده كه چرا بسياري از كارهاي گذشتگان با يك بار شنيده شدن در ذهن مي ماند و حداقل بخش از آن قابل زمزمه است؟

اينها به دانش آهنگساز و اشراف او به اين فن پيچيده بستگي دارد. در آهنگسازي نيز در ايران تصور بر اين است كه اين كار يك مقوله كاملا احساسي است در حالي كه احساس در ساختن آهنگ فقط منجر به خلق بخش كوتاهي كه به آن اصطلاحا تم مي گويند اطلاق مي شود. مابقي راه و روش براي تبديل تم به يك آهنگ كاملا تخصصي است كه آلبوم از اين جهت دچار ضعف است و در اين كار به نوعي اتلاف تم اتفاق افتاده مخصوصا در آهنگ هايي كه تويط خواننده آلبوم ساخته شده .

در هركدام از اين قطعات 2 يا 3 تم وجود دارد كه با تكنيك هايي چون وارياسيون و تغيير سطح اصلي تم (سكونز) مي شد به كارهاي مطلوب تر رسيد.

در يك جمع بندي كلي بايد به دست اندركاران اين البوم تبريك و خسته نباشيد گفت كه در اين فضاي به هم ريخته موسيقي پاپ جدي هنوز دلسرد نشده اند و براي فهم و شعور مخاطب ارزش قايلند. ماني رهنما خواننده اي است كه از ابتداي ورود به اين عرصه تغيير شخصيت نداده و مدافع افكار خود در موسيقي پاپ بوده، در حالي كه بوده اند خوانندگان همدوره او كه بارها تغيير شخصيت و كاراكتر داده اند و فكر و ايده اي از خود نداشته اند. اين بسيار ارزشمند است كه يك هنرمند خط فكري از خود داشته باشد و از آن دفاع كند. چرا كه تغيير شخصيت در هنر موسيقي و علي الخصوص در بخش خوانندگي طرفداران و علاقه مندان به آن خواننده را دچار سردر گمي مي كند.
با اين همه اگر مسايلي كه در مورد تنظيم و آهنگسازي گفته شد از سوي موزيسين ها رعايت شود مي توان چشم به راه خلق آثار جذاب تر و ماندگار بود.
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 22 خرداد 1391 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:57

با سلام آقای مهدی رفعتی نقدتون خیلی خوب بود لطفا بعد از منتشر شدت آلبوم پنجم گروه آریان نقدش کنید

مرسی

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:57

من میگم اگر آدم حرف جدیدی برای گفتن نداشته باشه باید سکوت کنه ... همین

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:57

البوم قابل دفاعی بود از همه لحاظ

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:57

اما از نظر مخاطب هایی مثل من کسایی مثل مانی رهنما هنرمندای واقعی هستن.تو البوم قبلیش فقط با یه پیانو آلبوم پر کرده.آلبومی که من هنوز دارم باهاش زندگی می کنم.پیشنهاد می کنم حتما گوش بدین اگه نشنیدین.تکرار نشدنیه

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:57

فوق العاده شنیدنی بود

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:57

البوم متوسط بود یک سری از تراک این البوم خیلی خوب کار شده هم از نظر کیفیت صدا و شعر و خوانندگی

منتظر البوم بعدی که هم عالی تر و قوی تر هستیم

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:57

آلبوم زیبا و شنیدنی ای بود .هنوز هم فقط دارم این آلبومو گوش میدم .کار خوب پیدا نمیشه

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود مانی خط فكري خودش را دارد | موسیقی ما