برنامه یاد بعضی نفرات
 
streetmusic
موسیقی، کسب‌وکار من است

جواد رهبر:‌ در یکی از سکانس‌های فیلم «یک ‌بار» (جان کارنی، 2007) دختری رهگذر پیش روی نوازنده‌‌ای دوره‌گرد می‌ایستد و بعد از کمی گوش دادن به موسیقی او می‌پرسد که نوازنده چرا مدام آهنگ‌های آشنا و معروف را می‌زند و می‌خواند؟ نوازنده هم جواب می‌دهد که روزها ترانه‌هایی را می‌خواند که مردم دلشان می‌خواهد بشنوند و شب‌ها ترانه‌هایی که خودش نوشته می‌خواند. شاید همین جواب ساده راز پنهان موسیقی خیابانی در گوشه و کنار دنیا باشد؛ این‌که موزیسین در ابتدا می‌خواهد توجه رهگذران را به خود جلب کند و بعد ساخته‌هایش را برای آن‌ها اجرا کند.

در آن طرف آب‌ها به موزیسین‌های خیابانی «باسکر» (busker) می‌گویند که این کلمه ریشه در زبان اسپانیایی دارد و به معنیِ جست‌وجو کردن است. به زبان ساده‌تر نوازندگان و خواننده‌های دوره‌گرد در پی کسب شهرت و محبوبیت هستند. البته هدف تمامی آن‌ها در این یک موضوع خلاصه نمی‌شود؛ پول، تفریح، معاشرت‌های اجتماعی، عشق به هنر، تمرین یا امتحان ترانه‌های تازه‌ در حضور جمع هم می‌تواند باعث شود موزیسین – حالا می‌خواهد تمام وقت باشد یا نیمه وقت – بساط خود را کنار خیابان پهن کند.

اولین راز موفقیت موزیسین‌های خیابانی، محل پاتوق (pitch) آنهاست، که هر چقدر با دقت بیشتری انتخاب شود هم شانس جلب توجه‌ آدم حسابی‌ها بالا می‌رود و هم پول بیشتری به همراه خود می‌آورد. نوازندگان و خوانندگان خیابانی برای جمع‌آوری پول‌هایی که به آن‌ها داده می‌شود یا جعبه و ظرف مخصوصی دارند یا این‌که از کیسِ ساز‌هایشان استفاده می‌کنند. در روزگاران قدیم، استفاده از کلاه بین هنرمندان دوره‌گرد رایج‌ترین روش برای پول جمع‌کردن بوده که به قول جورج برنزِ شاعر خالی از مشکل نبوده: «گاهی مشتریان چیزی در کلاه‌ می‌اندازند/گاهی چیزی از کلاه برمی‌دارند/گاهی هم خود کلاه را می‌برند».

با وجود مشکلاتی از این دست، قانون تا حد زیادی با موزیسین‌های دوره‌گرد راه می‌آید. در آمریکا و کشورهای اروپایی – به‌خصوص انگلستان – هنرمندان دوره‌گرد می‌توانند با کسب مجوز برای مکان‌های خاص به کار اجرا بپردازند و محل‌هایی هم وجود دارد که اصلا نیازی به مجوز ندارد. اما آن‌ها در عین برخوردداری از حق آزادی بیان باید به این نکته هم توجه داشته باشند که حضورشان تا موقعی مجاز است که آسیبی به جامعه نرسانند و خطری برای رفاه شهروندان ایجاد نکنند.

در آن طرف آب‌ها، یک مدل خوانندگی خیابانی دیگر هم روی بورس است که در ایران خیلی نمونه‌اش را نداریم؛ آن هم خواندن در رستوران‌ها و کافه‌هاست. خوانندگان سرشناسی مثل باب دیلن، جون بائز و جونی میچل کار خود را از اجراهایی از این دست شروع کردند. آشناترین نمونه‌ی این مورد برای ما نواختن پیانو در کافه‌هاست، که بیلی جوئل از پشت همین پیانوها شروع کرد، خواننده‌ای مشهور شد و به یاد آن دوران ترانه‌ی «مرد پیانو» (Piano Man) را خواند. یکی از سبک‌های موسیقی که همیشه پای ثابت خواندن در خیابان‌ها و مکان‌های عمومی بوده، موسیقی فولک است. وودی گاتری و بی‌.بی. کینگ دو تن از بزرگان موسیقی فولک و بلوز هستند که از این راه وارد صنعت موسیقی شدند.

حالا دیگر نوازندگی‌ در خیابان و مکان‌های عمومی آن قدر پدیده‌‌ای مهمی شده که افراد صاحب‌نام در اوج شهرت هم هوس انجام این کار به سرشان می‌زند. اگر روزگاری بنجامین فرانکلین سرشناس با ساخت و اجرای ترانه می‌خواست پیام‌های سیاسی‌اش را به گوش مردم برساند، امروزه پل مک‌کارتنی برای کمک به امور خیریه با لباس مبدل به این کار دست می‌زند. بروس اسپرینگستین، استینگ، بون جووی و تام جونز از هنرمندانی هستند که در اوج شهرت دست به این کار زده‌‌اند.

این را نباید فراموش کرد که موزیسین‌های خیابانی هم دنیای فناوری هم غافل نیستند؛ تازه‌ترین دستاورد آن‌ها ورود به دنیای مجازی‌ست. ماجرا از این قرار است که نوازندگان آثار خود را اجرا می‌کنند و بعد فایل آن را بر روی اینترنت می‌گذارند. بینندگان هم آن را دانلود می‌کنند و پس از تماشای آن اگر دلشان خواست از طریق سیستم «PayPal» پولی به موزیسین پرداخت می‌کنند.

تاریخ انتشار : دوشنبه 26 مهر 1389 - 00:00

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود موسیقی، کسب‌وکار من است | موسیقی ما