صدای تنهایی
نگاهی به موسیقی فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» اثر کارن همایونفر
[ سمیه قاضیزاده ]
1
هرچند بعد ساخت دو فیلم شاید اظهارنظر شتابزدهای باشد، اما به نظر میآید «روحالله حجازی» هم از آن دسته کارگردانانی است که چندان علاقهای به استفاده از موسیقی روی تصاویرش ندارد؛ مسئلهای که روزبهروز در میان کارگردانان ایرانی افزایش پیدا میکند و تأثیر مستقیم سینمای فرهادی است. حال آنکه در سینمای دنیا همچنان موسیقی پای ثابت تصاویر است و کارگردان به خوبی از تأثیر شگرف آن بر مخاطب آگاه است.
هرچند استفاده از موسیقی از سوی کارگردان امری سلیقهای محسوب میشود، اما شاید نباید همه تقصیر را گردن کارگردانان ایرانی انداخت و بخشی از آن متوجه شرایط ساخت موسیقی فیلم و بخشی دیگر متوجه آهنگسازان است. شرایطی که باعث میشود در اغلب موارد، آهنگساز در آخرین مراحل پساتولید در جریان کار قرار بگیرد و وقت و تمرکز کافی برای ساخت اثر نداشته باشد. حتی در مواردی دیده شده که نهتنها فیلمنامه یا نسخه رافکات در اختیار آهنگساز قرار نگرفته که فیلمساز یا تهیهکننده تنها به دادن یک سری عکس و توضیحات شفاهی آنها برای آهنگساز بسنده کردهاند.
طبیعی است که موسیقی که از دل چنین شرایطی برمیآید، آنچه که باید باشد نبوده و بیرنگ و بیبو و بیهویت باشد. یا تکراری و بیذوق است یا ترجمه نعل به نعل تصاویر به موسیقی است یا آنچنان دوز احساسیگری در آن بالاست که همه صداهای دیگر فیلم را تحتالشعاع خود قرار میدهد. همین میشود که کارگردان از اساس قیدش را میزند؛ قید موسیقی را که کمترین وقت و انرژی و خلاقیت برای ساخت آن صرف شده است.
بخشی از مشکل هم به آهنگسازان برمیگردد؛ آهنگسازانی که به دلایل مختلف از جمله ساخت موسیقی فیلمهای متعدد یا به روز نکردن خودشان و نشنیدن آثار جدید نتوانستهاند از پس ساخت موسیقی مورد نظر فیلمسازان بربیایند و همچنان به آنچه که از قبل داشته و آموخته بودهاند، بسنده کردهاند. بههرحال به نظر میآید در سینمای امروز ایران اوضاع طوری پیش رفته که کارگردانان به دو دسته تقسیم شدهاند؛ آنها که همچنان به استفاده از موسیقی فیلم باور دارند و آنها که از اساس، موسیقی فیلم را صدایی اضافه بر سازمان تلقی میکنند و موسیقی درحد و اندازه تیتراژ و عنوانبندی پایانی را کافی میدانند.
2
کارن همایونفر موسیقی فیلم قبلی روحالله حجازی را هم ساخته بود، فیلمی که البته موسیقیاش زمین تا آسمان با موسیقی «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» فرق داشت. موسیقی فیلم اول در حال و هوای مدرن و موسیقی فیلم اخیر بیشتر در حال و هوای سنتی است. سازهای سنتی، صدای خانه حاجمنصور (حمید فرخنژاد) است و گروه کر بازتاب صداهایی که در خانه رفت و آمد دارند و روی زندگی محدثه (هنگامه قاضیانی) و حاجمنصور تأثیر میگذارند و حتی با رفتنشان خانه آنها خانه سابق نمیشود.
موسیقی «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» حجم بسیار کمی دارد و محدود به سه قطعه میشود که دو تای آنها روی تیتراژ و عنوانبندی آمده است. در واقع، تنها قطعهای که نام موسیقی فیلم برازنده آن است، قطعهای است ماقبل عنوانبندی که روی تنهایی آدمهای فیلم که هرکدام به کنج عزلت خودشان پناه بردهاند، آمده است.
سولوی کمانچه بسیار بهجا استفاده شده، چرا که هم تکنوازی است و نمود صوتی تنهایی و هم کمانچه است که در ذات آواییاش صدایی غربتزده دارد. موسیقی تیتراژ و عنوانبندی هم بسیار شبیه به هم ساخته شده؛ تصویر خانهای روی آب و موسیقی که بیشتر با استفاده از اصوات الکترونیک همان فضا را بازنمایی کرده و خبر از گامهای معلق ساکنین آن خانه میدهد.
در پایان هم صدای همان اصوات مغشوش را میشنویم به اضافه صدای کمانچه که پیشتر برای شنیدنش آماده شده بودیم. یعنی این صداهای دَرهم و بَرهم به همراه تنهاییهایی که تا پایان فیلم هم با هیچ چیزی جایشان پر نمیشود و همینطور سرجایشان میمانند.
اما به نظرم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» میتوانست حجم بیشتری از موسیقی را به خود اختصاص دهد. به صورت مشخص زمانی که ساناز (ترانه علیدوستی) و رامتین (پیمان قاسمخانی) در ماشین مشغول صحبت کردن درباره رفتن ساناز و در نهایت پیدا کردن پاسپورت او هستند، آهنگساز میتوانست برای این سکانس قطعهای از جنس همان قطعات سولو یا حتی دونوازی در نظر بگیرد.
همینطور است درباره سکانس صحبتهای حاجمنصور و ساناز و سوالاتی که ساناز از او میپرسد و جوابهایی که حاجمنصور ندارد که بدهد. چهبسا با استفاده از موسیقی حداقل، این دو سکانس میتوانستند لحظات ماندگارتر و تأثیرگذارتری را در ذهن مخاطب بسازند.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 8 تیر 1393 - 09:40
دیدگاهها
منم با نظر شما خانم قاضی زاده موافقم .
موسیقی فیلم یکی از مهم ترین نکته هایی که کارگردان فیلم باید به ان توجه کند امامتاسفانه در کشور ما کارگردان ها به دلایل مختلف روی موسیقی فیلم حساس نیستند و فقط سناریو مورد توجه قرار می گیرد .
موسیقی اگر با بازی بازیگران در صحنه های مختلف فیلم همراه باشد و حس مختلف بازیگران را بازگو کند می تواند به فروش بیشتر فیلم هم کمک کند اما من این روزها فیلم های روی پرده ی سینما را از نظر موسیقی متن ضعیف میبینم مثل همین فیلم .
فیلم هایی با مضمون اجتماعی که روایتگر یک زندگی هستند باید از نظر موسیقی متن بسیار قوی باشند بعضی سکانس ها فقط موسیقی و بازیگر بیان گر موضوع است از این رو موسیقی بیانگر انسجام در یک فیلمه ،متاسفانه موسیقی فیلم جهان با موسیقی فیلم کشور ما قابل مقایسه نیست .
البته صحنه مکالمه رامتین و محدثه توی آشپزخونه هم موسیقی درون متن داشت که به نظر از رادیو در حال پخش بود . قطعه مستانه از آلبوم آن و آن حسین علیزاده و پژمان حدادی
سلام. تحلیلتون خیلی بمن اطلاعات خوبی داد. می خواستم بپرسم آیا میدونید کجا میتونم این سه ترک رو پیدا کنم؟
با تشکر
افزودن یک دیدگاه جدید