بهمن 1393
خواننده:
آهنگساز:
ترانهسرا:
تنظیمکننده:
نوازنده:
احسان نیزن (ویلن)
میکس و مستر:
انوشیروان تقوی
عکاس:
امیر نیکبخت
طراح کاور:
سعید داوودی
متن ترانه
قصه اینجوری نبود که
غم به این شوری نبود که
حتی وقتی که نبودی
بینِمون دوری نبود که
فاصله اینقد نمیشد
حالم اینقد بد نمیشد
عشق دیواری نداشت و
هیچچی راهشو سد نمیشد
تو به من دل داده بودی
من به تو دل بسته بودم
یا تو از من مینوشتی
یا من از تو میسرودم
تو همیشه تشنهی من
من همیشه با تو جاری
مث عشقای قدیمی
توو یه عکس یادگاری
قصه اینجوری نبود که...
حالا من خبر از خودم و دلم و دنیام ندارم
خبر از شبای بی تو و فردام ندارم
نمیدونم کدوم خاطرَهتو به جات بذارم
حالا تو کجایی که ببینی مث تو بی رحمه دنیام
کجایی که ببینی بدجوری تنهای تنهام
تو رفتی و من از دنیا دیگه چیزی نمیخوام
تو رفتی و نمیبینی دلم آروم نمیگیره
تو یادت نیست ولی یادت تو قلبِ من نمیمیره
قصه اینجوری نبود که...
غم به این شوری نبود که
حتی وقتی که نبودی
بینِمون دوری نبود که
فاصله اینقد نمیشد
حالم اینقد بد نمیشد
عشق دیواری نداشت و
هیچچی راهشو سد نمیشد
تو به من دل داده بودی
من به تو دل بسته بودم
یا تو از من مینوشتی
یا من از تو میسرودم
تو همیشه تشنهی من
من همیشه با تو جاری
مث عشقای قدیمی
توو یه عکس یادگاری
قصه اینجوری نبود که...
حالا من خبر از خودم و دلم و دنیام ندارم
خبر از شبای بی تو و فردام ندارم
نمیدونم کدوم خاطرَهتو به جات بذارم
حالا تو کجایی که ببینی مث تو بی رحمه دنیام
کجایی که ببینی بدجوری تنهای تنهام
تو رفتی و من از دنیا دیگه چیزی نمیخوام
تو رفتی و نمیبینی دلم آروم نمیگیره
تو یادت نیست ولی یادت تو قلبِ من نمیمیره
قصه اینجوری نبود که...
دیدگاهها
زبان از بیان زیبایی این اثر قاصر هست
تبریک به کل گروه
حکایت غم انگیزی است.یک ترانه سرا به هر دلیل وارد عرصه خوانندگی می شود و در همان قدم های اول زخم برمی دارد.کسی که زخم می زند پشت یک نام عجیب خودش را پنهان می کند.نامی که حتی می تواند مخفف نام چهارترانه سرا باشد و البته تا اینجا ماجرا آنقدرها غم انگیز نیست.قصه وقتی غمگین تر می شود که منتقد موصوف به سبک روزنامه ای خاص دست به افشاگری می زند تا نیمه پنهان اهورا ایمان را نشان بدهد.به همین خاطر نام شناسنامه ای "اهورا" را افشا می کند که به خیال خودش تمرکز این چهره هنری را به هم بزند غافل از اینکه افتخاراتی که اهورا ایمان با همان نام سابقش کسب کرده با یک تریلی هجده چرخ قابل حمل نیست.محمد رضای داستان نویس ، محمد رضای منتقد ، محمد رضای شاعر و محمد رضای معلم عروض و قافیه که بعدها "اهو.را ایمان" و اعتبار ترانه ای می شود که این روزها به زور نفس می کشد. من برای خودم در ترانه این مملکت سهمی دارم و با بیش از هفتاد ترانه اجرا شده خودم را همکار و همصنف اهورا ایمان می دانم هر چند تا امروز شاید بیش از هفتاد دقیقه با ایشان دیدار نداشته ام که قطعا از کم سعادتی من است. یاد بگیریم پیش از هر نقد زهرآلودی به یاد بیاوریم که بر همه ما چه گذشته و ناجوانمردانی خنجر به کف پشت دیوارها کمین کرده اند و نیازی به مرحمت خنجر دوست نیست.
اهورا ایمان پشت نام مستعارش سنگر نگرفته است و کارنامه و حضورش گواه این ادعاست اما همترانه عزیزی که پشت نام مستعار ، پنهان شده ای و به شکل ترحم برانگیز و ناشیانه ای آسمان های آبی را به ریسمان های سفید می بافی فقط این حقیقت را یادت بماند که غربال به دست از پشت سر می آید و وقتی بلد نیستی فریاد بزنی بیهوده سر راه طوفان ننشین.
تاحالاترانه های بسیارزیبایی ازشماشنیده ام.خوشحالم که عرصه ی موسیقی راازحضورشعروصداتون محروم نمی کنید.
يه ملودي حساب شده يه شعرپرمغز وخوانندگي استاد اهوراايمان
زنده باشي استاد
واقعا عالی
غم قشنگی توی آهنگه و به دل میشینه و پیکچ زیبایی ارائه شده است ، امیدوارم هنوز هم بخونین
بسیار بسیار بی نظیر. هم ترانه ، هم آهنگ ، هم صدای دلنشین شما اهورای عزیز که لذت شنیدن آن را صدچندان زیباتر کرده است. البته جلد کار هم عالیست .سپاس
جز ماندگارهاست این کار..استاد دست مریزاد
صفحهها
افزودن یک دیدگاه جدید