.

تبلیغ بالای قطعه

.
بهمن 1393
خواننده: 
آهنگساز: 
ترانه‌سرا: 
تنظیم‌کننده: 
نوازنده: 
احسان نی‌زن (ویلن)
میکس و مستر: 
انوشیروان تقوی
عکاس: 
امیر نیکبخت
طراح کاور: 
سعید داوودی
plays 612105


دیدگاه‌ها

یکشنبه 19 بهمن 1393 - 15:40

زبان از بیان زیبایی این اثر قاصر هست
تبریک به کل گروه

یکشنبه 19 بهمن 1393 - 16:12

حکایت غم انگیزی است.یک ترانه سرا به هر دلیل وارد عرصه خوانندگی می شود و در همان قدم های اول زخم برمی دارد.کسی که زخم می زند پشت یک نام عجیب خودش را پنهان می کند.نامی که حتی می تواند مخفف نام چهارترانه سرا باشد و البته تا اینجا ماجرا آنقدرها غم انگیز نیست.قصه وقتی غمگین تر می شود که منتقد موصوف به سبک روزنامه ای خاص دست به افشاگری می زند تا نیمه پنهان اهورا ایمان را نشان بدهد.به همین خاطر نام شناسنامه ای "اهورا" را افشا می کند که به خیال خودش تمرکز این چهره هنری را به هم بزند غافل از اینکه افتخاراتی که اهورا ایمان با همان نام سابقش کسب کرده با یک تریلی هجده چرخ قابل حمل نیست.محمد رضای داستان نویس ، محمد رضای منتقد ، محمد رضای شاعر و محمد رضای معلم عروض و قافیه که بعدها "اهو.را ایمان" و اعتبار ترانه ای می شود که این روزها به زور نفس می کشد. من برای خودم در ترانه این مملکت سهمی دارم و با بیش از هفتاد ترانه اجرا شده خودم را همکار و همصنف اهورا ایمان می دانم هر چند تا امروز شاید بیش از هفتاد دقیقه با ایشان دیدار نداشته ام که قطعا از کم سعادتی من است. یاد بگیریم پیش از هر نقد زهرآلودی به یاد بیاوریم که بر همه ما چه گذشته و ناجوانمردانی خنجر به کف پشت دیوارها کمین کرده اند و نیازی به مرحمت خنجر دوست نیست.
اهورا ایمان پشت نام مستعارش سنگر نگرفته است و کارنامه و حضورش گواه این ادعاست اما همترانه عزیزی که پشت نام مستعار ، پنهان شده ای و به شکل ترحم برانگیز و ناشیانه ای آسمان های آبی را به ریسمان های سفید می بافی فقط این حقیقت را یادت بماند که غربال به دست از پشت سر می آید و وقتی بلد نیستی فریاد بزنی بیهوده سر راه طوفان ننشین.

دوشنبه 20 بهمن 1393 - 04:08
ادحم

جناب بندری!
فرافکنی و نسیان‌کاری از خصایص ذاتی نسل بشر است
ما همان افرادی هستیم که هر زمان یک جریان سیاسی، "صدای مخالف" را سرکوب و منزوی کند؛ فریاد "وامصیبتا" و "وا آزادی بیانا" یمان سقف فلک را می‌شکافد؛ اما تا کسی با نظرات و عقاید خودمان سر ناسازگاری بردارد، روی "ماکیاولی" را سفید می‌کنیم و متوجه می‌شویم که به شخصه می‌توانستیم یکی از تئوریسین‌های اتوکراسی و توتالیتاریسم باشیم.
نظر مخالف را "ناشیانه" و "ترحم برانگیز" می‌خوانیم و نظر دهنده را آلت دست دشمن، و "بافنده‌ی آسمان به ریسمان"؛
گاهی به دایی جان "ناپلئون" ایرج پزشکزاد اقتدا کرده و مدعی می‌شویم که کار، کار اینگیلیساس؛
گاهی درکسوت "ناپلئون" مزرعه‌ی حیوانات جورج اورول، همه چیز را زیر سر "اسنوبال" می‌دانیم.
نمی‌خواهیم یا نمی‌توانیم بپذیریم که کسی بدون خصومت شخصی و دشمنی ریشه دار؛ و فقط از روی نظر و برداشت شخصی خود (که می‌تواند هم‌زمان، هم اشتباه باشد، هم درست) با ما مخالفتی داشته باشد.
و اما...
.
1- بنده در مورد نام و نام خانوادگی جناب ایمان، "افشاگری" نکردم
هر مخاطب جدی موسیقی، که آلبوم "دو نیمه‌ی رویا"ـــی بابک بیات فقید، که با صدای حامی منتشر شده رو به صورت اورجینال تهیه کرده باشه، در قسمت شناسنامه‌ی اثر و معرفی عوامل، نام و نام خانوادگی جناب ایمان رو درشت و خوانا دیده و به حافظه سپرده.
استفاده از هر 2 نام (شناسنامه ای و هنری) جناب ایمان در اون مطلب، یک تکنیک نوشتاری‌ست، برای پیشگیری از تکرار الفاظ مشابه در متن. (که با توجه به سبقه‌ی ژورنالیستیِ حضرت عالی، قطعن باهاش آشنایی دارید)
.
2- باور بفرمایید اگر بنده نام و نام خانوادگی و شماره‌ی ملی خودم رو هم بالای مطلبم می‌نوشتم، تمام دوستان در پاسخ، حکم به جعلی بودنش می‌دادند و من رو ازعوامل "اسنوبال" معرفی می‌کردند.
.
3- ای کاش علی‌رضا بندری بزرگوار زیر این مطلب کامنت نمی‌گذاشت، تا مجبور نمی‌شدم سری به پروفایل‌شون در فیس‌بوک بزنم و در مقام پاسخ‌ بر بیام
چرا که به دو دلیل در این قضیه ذی‌نفع هستند:
اول- عکسی که اخیرن از ایشان، همراه با آقایان "نیما محبوبی" و "علی‌رضا برنجی" عزیز در فضای مجازی منتشر شده، گواه دوستی و رفاقت بین این هنرمندان محترم هست. و دوستی با جناب "علی‌رضا برنجی" که با مطالعه ‌ی کامنت‌هاشون در همین صفحه می‌شه پی به ارتباط تنگاتنگ و علاقه‌ی عمیق‌شون نسبت به "اهورا ایمان" نازنین برد؛ موضع بی طرفی "علی‌رضا بندری" گرانقدر رو شدیدن زیر سوال می‌بره.
.
دوم- اجرای قطعات "سرسپرده" و "علی‌رضا" (و یک قطعه‌ی دیگه که نام‌ش رو پیدا نکردم ) با موسیقی "مازیار عطاریان" و ترانه و صدای "علی‌رضا بندری" این شائبه رو در ذهن ایجاد می‌کند که:
شاید "علی‌رضا بندری" گرامی، در کامنتی که در این صفحه نوشته و پستی که در فیس‌بوک‌ش قرار داده، داره از "خودش" دفاع می‌کنه، نه از "اهورا ایمان" عزیز.
چرا که روی سخن بنده اصلن با شخص "اهورا ایمان" نبوده؛
و شامل تمام ترانه‌نویس‌هایی‌ست که به خوانندگی روی آوردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در همین جا، بابت استفاده از تشبیه "پراید" در کامنت اولم از "اهورا ایمان" بزرگوار عذرخواهی می‌کنم.
.
نقطه

216.185.63.252
دوشنبه 20 بهمن 1393 - 13:55
حسین

کامنت بزرگی همچون علیرضا بندری شدیدن تأمل برانگیز است.
شخصن تمام کامنت های دوستان رو مطالعه کردم و از نظر من غیر حرفه ای قصه بسیار زیبا و فوق العاده س. قطعه ای که به سادگی میتونه جزو ماندگارهای موسیقی ایران قرار بگیره...
از طرف دیگه کامنت ادحم عزیز هم (که از نظر من که ارتباط نزدیکی با دایی جان ناپلئون دارم ریشه در خصومت داره. هر چند ایشون شدیدن فریاد برآوردند که کامنتشون از سر دلسوزیست!) تا جایی که من دیدم تنها کامنت مخالف بوده. خب اشکالی نداره! این همه مخاطب دوست داشتن؛ بذارین یه نفر هم -به هر دلیلی- دوست نداشته باشه! موج مثبتی که راه افتاده با مخالفت دلسوزانه ی(!) یک نفر یا گروهی از افراد تحت تأثیر قرار نمیگره. مردم هستند که دوست دارن یا میتونن دوست نداشته باشن!
ادحم عزیز تصور میکنه که خودش فقط با ادبیات آشنایی داره. و به تأویل خودش هر مخاطب رو به گونه ای سر جای خودش مینشونه و از کلام خودش به سطحی ترین شکل ممکن دفاع میکنه! کامنت دوستی که قاعدتن مخاطب عام بودن و نوشته بودن 200 هزار لایک رو با تمسخر تمام از لبه ی تیغ میگذرونن و در برابر علیرضا بندری که نسبت به آوردن اسم اصلی اهورا موضع گیری کرده از تکنیک های ژورنالیستی خبر میدن! این تنها دو مثال بود و کل جریان بحث های ایشون از همین قاعده تبعیت میکنه.
ادحم عزیز بذار باور نکنم که عداوتی در کار نیست! چون شما اونقدر پیگیر این جریان هستین که دقیقن مشابه سردبیر یه روزنامه ی به خصوص کشور(!) رفتین آمار صفحه ی علیرضای بندری بزرگوار رو درآوردین و از عکس گرفتنشون با عده ای از عوامل مزدور و جیره خوار خبر دادید! رمزگشایی های ساده ای که مسلمن علیرضا بندری از بیان آشکارشون هراسی نداشته. اینکه شما چرا انقدر از این کشفتون سر ذوق اومدین برای من غیر ژورنالیست شگفت آوره!
در نهایت به عنوان یه طرفدار اهورا ازتون تشکر میکنم که انقدر به فکر ایشونین که زندگیتونو تعطیل کردین و مدام تو این صفحه سرگردانین و میخواین همه رو از دوست داشتن ایشون منصرف کنین. اما بذارین اهورا خودش برای خودش تصمیم بگیره! شما هم هرگز برای آثار اهورا پولی خرج نکنید و بذارید اهورا در همین منجلابی که درش گیر افتاده بیشتر مستغرق بشه!! موضوع خیلی پیش پا افتاده س!

80.84.63.209
دوشنبه 20 بهمن 1393 - 14:59
علیرضا برنجی

جناب ادحم
اشاره و تکرار این موضوع که دوستی و علاقه من به اهورا ایمان در نوشتن یادداشت و البته این تصور که از روی دوستی حمایتی صورت گرفته تنها برای پاک کردن صورت مسئله است عزیزانی که من و قواعد کاری بنده رو می شناسند اطلاع دارند که درزمینه نقد و امور کاری به هیچ وجه دوستی هارو در نظر نگرفته و اتفاقا بسیار سخت گیر هستم و چه بسا درمواردی منتقد اهوراایمان عزیز نیز بوده ام عکس ها نشانه ی ارتباط و دوستی هستند نه همفکری و حمایت کورکورانه دوست عزیز ...

95.82.22.52
یکشنبه 19 بهمن 1393 - 20:57

تاحالاترانه های بسیارزیبایی ازشماشنیده ام.خوشحالم که عرصه ی موسیقی راازحضورشعروصداتون محروم نمی کنید.

یکشنبه 19 بهمن 1393 - 21:35

يه ملودي حساب شده يه شعرپرمغز وخوانندگي استاد اهوراايمان
زنده باشي استاد

یکشنبه 19 بهمن 1393 - 21:55

واقعا عالی
غم قشنگی توی آهنگه و به دل میشینه و پیکچ زیبایی ارائه شده است ، امیدوارم هنوز هم بخونین

یکشنبه 19 بهمن 1393 - 22:58

بسیار بسیار بی نظیر. هم ترانه ، هم آهنگ ، هم صدای دلنشین شما اهورای عزیز که لذت شنیدن آن را صدچندان زیباتر کرده است. البته جلد کار هم عالیست .سپاس

یکشنبه 19 بهمن 1393 - 23:26

جز ماندگارهاست این کار..استاد دست مریزاد

صفحه‌ها

افزودن یک دیدگاه جدید

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.
متن ترانه
قصه این‌جوری نبود که
غم به این شوری نبود که
حتی وقتی که نبودی
بینِ‌مون دوری نبود که

فاصله این‌قد نمی‌شد
حالم این‌قد بد نمی‌شد
عشق دیواری نداشت و
هیچ‌چی راه‌شو سد نمی‌شد

تو به من دل داده بودی
من به تو دل بسته بودم
یا تو از من می‌نوشتی
یا من از تو می‌سرودم

تو همیشه تشنه‌ی من
من همیشه با تو جاری
مث عشقای قدیمی
توو یه عکس یادگاری

قصه این‌جوری نبود که...

حالا من خبر از خودم و دلم و دنیام ندارم
خبر از شبای بی تو و فردام ندارم
نمی‌دونم کدوم خاطرَه‌تو به جات بذارم

حالا تو کجایی که ببینی مث تو بی رحمه دنیام
کجایی که ببینی بدجوری تنهای تنهام
تو رفتی و من از دنیا دیگه چیزی نمی‌خوام

تو رفتی و نمی‌بینی دلم آروم نمی‌گیره
تو یادت نیست ولی یادت تو قلبِ من نمی‌میره

قصه اینجوری نبود که...




دانلود دانلود آهنگ قصه این جوری نبود از اهورا ایمان | موسیقی ما