برنامه یاد بعضی نفرات
 
گفت‌وگو با خواننده‌ی پیش‌کسوت درباره‌ی گذشته‌های دور و خاطراتش
امین‌الله رشیدی: من اهل تصنیف بودم، گل‌نراقی اهل طنز و شوخی
موسیقی ما- 73 سال است که در دنیای موسیقی با نت‌ها زندگی می‌کند، 96 سال دارد و صاحب صدایی گرم و آرام  است که با چهره پر آرامشش در گوش ذهن هر کسی می‌ماند؛ «امین‌الله رشیدی» را می‌گوییم که البته قدیمی‌ترها با صدایش خاطره‌ها دارند و جوان‌ترها اما بیشتر در تلویزیون و برنامه‌های مختلف با او آشنا شده‌اند. رشیدی نخستین خواننده ایرانی است که نت‌ها را می‌دانست، فهرست بلندبالایی از قطعات و آهنگ‌هایی به چشم می‌خورد که توسط او ساخته و خوانده شده‌اند که تعداد آنها از شمارش خارج است. او تا سال 1344 بیشتر از 120آهنگ ساخت و آلبوم‌های مختلفی را هم بعد از آن منتشر کرد. 
در ادامه با او از گذشته‌هایش که در کاشان رقم خورد، همکلاسی‌هایش و اتفاقات مختلفی که پشت سرگذاشته گفتیم و شنیدیم.
 
شما سال‌ها پیش در کاشان بودید؛ اما عرق خاصی به آن دارید، درست است؟

بله، کاشان شهری است که نخستین سال‌های زندگی‌ام آنجا سپری شد و به یاد دارم آنقدر زیبا بود که می‌شد شب‌ها یکی‌یکی ستاره‌ها را در آن چید. انگار هیچ فاصله‌ای بین ما و آسمان نبود. کاشان، مهد هنر و فرهنگ و تاریخ و دروازه‌های تمدن جهان است. تپه‌های قدیمی سیلک این ماجرا را اثبات می‌کند. ما در فضایی به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم که دیگر تکرار نمی‌شود. دیگر آن معلم‌ها را نمی‌بینیم. البته این قانون زندگی است و هر کس هر فضایی را که دارد یک بار تجربه می‌کند.

پس از دوران تحصیل‌تان در آنجا باید خاطره‌ها داشته باشید... .

البته احتمالا می‌دانید من متولد کاشان نیستم، من در راوند متولد شدم و تا چهار ماه آنجا بودم. بعد خانواده‌ام به کاشان آمدند و من تا بیست سالگی در کاشان بودم و دوران مکتب و دبستان و دبیرستان را در همین کاشان گذراندم، ما به مکتب‌خانه می‌رفتیم. یک تشکچه داشتیم، برمی‌داشتیم و به مسجد گذر باباولی کاشان می‌رفتیم. کف مسجد زیلو انداخته بودند. ما تشکچه‌هایمان را می‌گذاشتیم و می‌نشستیم روی زمین. نمی‌دانم چطور بود که من اینقدر از مدرسه گریزان بودم. یک فراش داشتیم که وقتی ما نمی‌رفتیم مکتب یا فرار می‌کردیم، می‌آمد دنبالمان. یادم است من هم بارها فرار کردم و او آمد و مرا پیدا کرد. البته طبیعی بود که ما دوست نداشته باشیم برویم مکتب، آن زمان معلم‌ها سخت می‌گرفتند و مثل حالا بچه‌سالاری نبود.

*هنر و موسیقی از کی و چطور پایش به زندگی‌تان باز شد؟ اصلا در آن زمان سراغ یادگیری موسیقی هم رفتید؟

من تا کلاس نهم را خواندم و رها کردم‌ چون سه ماه تعطیلی رفته بودم‌ کار یاد گرفته بودم، می‌خواستم دیگر کار کنم و به قول شما امروزی‌ها وارد بازار کار شوم به همین خاطر من سه ماه تابستان را نجاری و نقاشی کردم. البته همه هنرها با هم ارتباط دارند. شاید باید همه را یاد می‌گرفتم تا به جایگاهی که باید برسم.

بعد هم که به تهران آمدید، در واقع می‌شود گفت که در همین تهران بود که به طور جدی وارد موسیقی‌ شدید؟

بله، یادش به‌خیر. یک روز در روزنامه اطلاعات یک آگهی دیدم که هنرستان تهران در نوبت شبانه به‌صورت رایگان هنرجوی موسیقی و آواز می‌پذیرد. هنرستان در خیابان ارفع بود همین خیابان شهریار امروز. آمدم و ثبت‌نام کردم. از محضر که کارم تمام می‌شد، پیاده می‌آمدم در کلاس‌های شبانه شرکت می‌کردم. تهران آنقدر کوچک بود می‌شد که پیاده آمد و رفت.

استادان شما در این کلاس‌ها چه کسانی بودند؟

استاد تار من آقای موسی معروفی، پدر جواد معروفی و استاد آوازم دکتر مهدی فروغ بود. او رئیس دانشکده هنرهای دراماتیک هم بود. آموزش‌های فروغ، سنتی نبود؛ مثلا نمی‌گفت شور را بخوان، حالا ماهور را و... او به‌طور علمی آموزش می‌داد که چگونه بخوانیم. با تحریر زیاد هم موافق نبود. بعضی از همشاگردی‌هایم را هم به یاد دارم؛ آقایان مشروطه، معنوی و حسن گل‌نراقی. یکی هم نصرت الله‌خان که از بچه‌های جنوب شهر بود، تسبیح به دست می‌گرفت و بسیار با مرام بود. دو تا دندان طلا هم داشت.

ترانه ماندگاری از آن روزها یادتان هست؟ قطعه‌ای که شاید به گوش ما هم آشنا باشد؟

من اهل تصنیف بودم. گل‌نراقی اهل طنز و شوخی بود و همان یک ترانه مرا ببوس را خواند. هزاران افسانه برای این ترانه آورده‌اند که همه‌اش نادرست است. این ترانه را دکتر حیدر رقابی برای دوستش ساخته بود. گل‌نراقی بسیار شوخ بود به جز مرا ببوس یک چیز دیگر هم می‌خواند. آن زمان پل تجریش گردشگاه اشراف بود. آنجا بعضی کاسب‌ها جنسشان را با آواز ارائه می‌دهند. حسن گل‌نراقی از او یاد گرفته بود و می‌خواند. من درآمد می‌خواندم و معنوی سه گاه و...
 
 
تاریخ انتشار : دوشنبه 24 خرداد 1400 - 19:55

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود امین‌الله رشیدی: من اهل تصنیف بودم، گل‌نراقی اهل طنز و شوخی | موسیقی ما