هشت سال پس از رونمایی سازهای ابداعی محمدرضا شجریان کسی از سرنوشت آنها خبر دارد؟
پروژهی مسکوت استادِ آوازخوان
موسیقی ما- کارنامه هنری و زندگی محمدرضا شجریان، دو فصلِ پرمناقشه دارد؛ نخست، مواضع اجتماعیاش و نیز ابداع سازهای جدید. شجریان آنطور که خود میگفت بیش از چهل سال را به طراحی و ساختن ساز سپری کرده بود؛ در کارگاه شخصی سازسازیاش دهها سنتور ساخته بود تا اینکه از نیمه دوم دهه هشتاد، یعنی از وقتی که باورش برای تشکیل گروهی با نوازندگان متعدد و رنگ صدایی متنوع، قوت یافته بود، به فکر ایجاد تغییر و تحول در سازهای موسیقی ایرانی افتاد. او چندین و چند ساز را با نظر به قابلیتهای محدود برخی سازهای موسیقی ایرانی طراحی کرد و ساخت و در تور کنسرتهایش در خارج از کشور از آنها بهره برد. شجریان، مدتها بود در محافل خصوصی از ایدهاش برای طراحی سازها میگفت اما نخستینبار مهرماه 1387 طی یک کنسرت از برخی سازهای ابداعیاش رونمایی کرد. طی فرآیند تکمیل اجرای ایدههایش در این باره، او چند باری اینجا و آنجا سازها را به نمایش گذاشت تا اینکه بیستویکم شهریورماه سال 1392، شجریان طی دومین نمایشگاه سازهای ابداعی، اغلب سازهایش را به خانه هنرمندان آورد؛ آن روز خانه هنرمندان ایران، شاهد صورت خندان و ذوق وصفناپذیر شجریان در معرفی و توضیح جزئیات کارش برای سازها بود. خبرنگارها و دوستداران او، آنجا را مملو از جمعیت کرده بودند، اما اهالی موسیقی و نوازندهها، با سکوتی معنادار از کنار کار تازه شجریان عبور میکردند. امروز، هشت سال از آن روز میگذرد و هیچ خبری از سرنوشت سازهای ابداعی شجریان نیست. معلوم نیست آن سازها کجا نگهداری میشوند و آیا برنامهای برای احیا و استفاده از آنها در قالب کنسرتها و آلبومها هست یا نه؟ راستی، چه شد که یکی از مهمترین پروژههای موسیقایی محمدرضا شجریان، که برای خودش بسیار مهم بود و هر بار از عمری که بابتش صرف کرده و از امیدواریاش به گشودن فصلی در زدودن محدودیت از سازهای موسیقی ایرانی میگفت، چنین مسکوت ماند و غبار فراموشی گرفت؟
جشن تولد؛ 18 مهرماه 1387
بار اول هجدهم مهرماه 1387 بود که محمدرضا شجریان از برخی سازهای ابداعیاش، در کنسرت خود با گروه شهناز در تالار وزارت کشور تهران رونمایی کرد؛ این واپسین کنسرت شجریان در خاک وطنش بود که شش شب ادامه داشت. او در واقع تنها در طول همین چندشب توانست صدای دو ساز ابداعیاش را از نزدیک به گوش هموطنانش در داخل کشور برساند و از همین رو بود که بعدها وقتی از او پرسیدند چرا نوازندههای دیگر، از سازهای ابداعیاش استفاده نمیکنند به همین نکته اشاره کرد که این سازها را باید نوازندهها از نزدیک بشنوند اما چون او در داخل ایران از برگزاری کنسرت منع شده، چنین اتفاقی نمیافتد و دیگر نوازندهها اطلاعی از چند و چون و قابلیتهای این سازهای جدید ندارند. شجریان در همان شب اول کنسرت در رونمایی سازهای جدیدش گفته بود: «ساز صراحي همان طور كه در بروشورهاي برنامه دربارهي آن توضيح دادهام، از خانوادهي كمانچه و قيچك است و امكانات سازهاي خانواده ويولن را از نظر نوازندگي و وسعت صدا دارد، كه در حال حاضر بيشترين نياز ما چهار اندازه سوپرانو، آلتو، باس و كنترباس در اين ساز است و امكان ويژهي آن تعويض صفحهي آن است كه باعث تغيير در رنگ صوتي اين ساز ميشود و اين صفحه كه حكم تارهاي صوتي ساز را دارد، پوستي و گاه پوست همراه با چوب است و اين ساز را نوازندگان كمانچه، قچك، ويولن، ويولنسل و كنترباس بهراحتي ميتوانند بنوازند. علاوه بر این، طي همهي اين سالها نياز بود تا صداهاي بيشتري براي بم اركستر داشته باشيم و بعد از جستوجوي بسيار براي پيداكردن سيمهاي مختلف در تمام دنيا، موفق به طراحي بمتار شدم. متاسفانه فرصت كافي نداشتيم تا نتهايي هماهنگ با اجراي گروه براي اين ساز بنويسيم و تنها اجرايي مجزا براي ساز در نظر گرفتيم». در این اجرا در بخش «شور» سينا جهان آبادي و در بخش «همايون» مهرداد ناصحي صراحی نواختند. رامین صفایی هم لحظاتی به تکنوازی تندر پرداخت.
در «دلآواز»؛ 21 فروردین 1388
خبرنگاران موسیقی در دهه هشتاد خاطرشان هست که محمدرضا شجريان چندوقت یکبار نشستی خبری در محل موسسه خود یعنی دلآواز برپا میکرد تا به تشریح برنامههای تازه بپردازد و به پرسشهای خبرنگاران جواب دهد. نخستين نشست خبري محمدرضا شجريان در سال 1388، صبح روز 22 فروردين ماه برگزار شد و شجریان علاوه بر تازهترین آلبومش «آه باران» که همان روز منتشر شده بود و نیز تور کنسرتهایش با گروه شهناز، از سازهای ابداعیاش نیز گفت. او چند ساز جدید از پروژه سازهایش را همراه آورده بود تا به خبرنگاران نشانشان بدهد. او گفت: «در طول ساليان دراز سازهاي سنتي داشتهايم كه هيچگاه در آنها تغيير ايجاد نكرديم. در حالي كه نياز داريم تا در اجراهاي موسيقي رنگهاي جديدي وارد اركستر بكنيم. به خصوص ما در بخش بم و باس ضعيف هستيم و سازهاي مشابه ويولنسل و كنترباس نداريم، تنها عود و قيچك باس داريم كه نزديك به آن سازهاست ولي حجم و رنگ ويولنسل را ندارد. به همين دليل بيشتر از هر كس ديگري احساس نياز كردم كه اركسترهاي ما نياز به اين تغييرات در حجم و رنگ صدا دارد. اميدوارم سازندگان ساز ما تنها به همان سازهايي كه ميسازند بسنده نكنند، بلكه در كنار آن سازهاي جديدي را تجربه و وارد عرصهي موسيقي بكنند. متاسفانه ما در سنتها خود را گرفتار كردهايم در حالي كه سنت همچون اتاق دربستهاي ميتواند آدم را محصور كند. ولي اصالت اين گونه نيست پس چه بهتر كه در كنار نگهداري اصالت، سنتها را بشكنيم و بر اساس نيازهاي امروز جامعه چيزهاي جديدي را ابداع كنيم». شجریان آن روز تكتك اين سازها را در حضور خبرنگاران رونمايي كرد و نوازندگان گروه شهناز نیز قطعات كوتاهي با اين سازها اجرا کردند.
نخستین نمایش عمومی؛ 19 اردیبهشت 1390
اما تا نخستین باری که محمدرضا شجریان، از سازهای ابداعیاش برای تماشای عموم رونمایی کرد، دو سال دیگر طول کشید. او این بار به تعداد سازهای بهسرانجامرسیده افزوده بود و با دست پر به خانه هنرمندان آمده بود. 19 اردیبهشت سال 1390، نمایشگاهی از 14 ساز ابداعي محمدرضا شجريان در خانه هنرمندان رونمايي شد؛ كرشمه، تندر ، سبو، ساغر، شباهنگ، شهنواز و... . او در آیین گشایش نمایشگاه، هر 14 ساز را معرفی کرد و البته درباره 10 سنتور در اندازههاي مختلف که با خود به نمایشگاه آورده بود هم توضیحاتی ارائه داد: «اين اقدام براي آيندگان موسيقي كشور است تا از اين مسير صداي جديدي در موسيقي ايراني ايجاد شود و اركستر ايراني از نظر ساز و صدا غنيتر شود.
دومین نمایش عمومی؛ 21 شهریور 1392
این دومین و واپسین باری بود که محمدرضا شجریان، از پروژه تکاملیافتهتر سازهای ابداعیاش رونمایی کرد. او بار دیگر به خانه هنرمندان رفت و این بار، جز در آیین گشایش نمایشگاه، در مراسمی به همین مناسبت سخنرانی کرد. این نمایشگاه شامل خانواده صراحی در 4 اندازه (شاهصراحی، صراحی باس، صراحی آلتو، صراحی سوپرانو)، خانواده شهرآشوب در 4 اندازه (شهبانگ، شهنواز، شهرآشوب آلتو، شهر آشوب سوپرانو)، سبو، دل و دل در 2 اندازه (دل و دل آلتو، دل و دل سوپرانو)، خانواده سازهای مضرابی (ساغر، باربد، کرشمه) و سنتورهای با ساختار جدید و تندر بود. آنچه این نمایشگاه را از نمایشگاه سال 1390 متمایز میکرد این بود که این بار سازها برای عرضه در دنیای موسیقی و سفارش تولید به نمایش در میآمدند. او دو سال از سازها در کنسرتهای کانادا، امریکا، ترکیه، امارات و... استفاده کرده و خلأها را یافته و بررسی و رفع کرده بود.
شجریان تا واپسین کنسرتهای خود در سال 1394 از سازهای ابداعیاش استفاده کرد. میگفت این سازها را برای جوانها ساخته است چون نوازندههای جاافتاده با احتیاط با بدعت برخورد خواهند کرد. جز چند اجرا و آلبوم از دیگران، هیچگاه از سازهای شجریان بهره چندانی برده نشد تا پروژه ترویجی او، این چنین مسکوت بماند. حالا وقتی میپرسیم سرنوشت این سازها چه شد، میگویند معلوم نیست. در این باره با مهرداد ناصحی، از نوازندههای گروه «شهناز» که سالها در کنار شجریان، یکی از سازهای ابداعی او یعنی صراحی را نواخت، گفتوگو کردهایم.
شناخت آناتومیکالِ صدا
مهرداد ناصحی از نوازندههایی است که هفت سال در کنار محمدرضا شجریان و در قالب گروه شهناز، یکی از سازهای ابداعی او را نواخته است. این خواننده و نوازنده کمانچه، از نخستین کنسرت گروه شهناز با سازهای ابداعی در مهرماه 1387 همراه شجریان بوده و این همکاری، از سال 2009 تا 2014 در تور کنسرتهای اروپا و کانادا و استرالیا با نوازندگی صراحی آلتو ادامه یافته است. نشستن پای حرفهای ناصحی درباره سازهای ابداعی، از این رو اهمیت دارد که اولاً شجریان، از او و سختیهایی که در نواختن قیچک متحمل شده به عنوان یکی از انگیزههای خود برای طراحی سازهای جدید و بهویژه صراحی یاد کرده و دوماً اینکه مراحل ایدهپردازی و طراحی ساز صراحی، با مشورت و همراهی این نوازنده پیگیر صورت گرفته است.
در گفتوگو با مهرداد ناصحی، به روز اول مهرماه 1387 و منزل استاد محمدرضا شجریان رفتهایم؛ جایی که نخستین بار، ساز صراحی نواخته شده تا تست صدا انجام شود. البته، این آغاز مسیر است و در ادامه به این رسیدهایم که سازهای ابداعی و بهویژه همین صراحی که هفت سال، ناصحی با آن کنار دست شجریان نشسته و روی صحنههای مهم موسیقی جهان نواخته، به کجا رسیده است. در این گفتوگو شجریانی را میبینیم که مبتنی بر شناختی آناتومیکال و در عین حال موسیقایی، به یاریِ رفع خلأ سازهای موسیقی ایرانی شتافته است.
طراحی و ابداع سازهای جدید، یکی از پرمناقشهترین فعالیتهای هنری محمدرضا شجریان در کارنامهاش بود. چرا این فعالیت استاد، اینقدر واکنشبرانگیز شد؟
کمتر کسی از این مهارت استاد شجریان در طراحی و ساخت ساز باخبر بود. همه گمان میکردند ایشان استاد آواز هستند و خب بر این باور بودند حالا هر کسی که استاد آواز است چرا باید وارد مقوله ساخت ساز بشود. این در حالی بود که ایشان در یک فقره فقط چهل سال مشغول ساختن سنتور بودند، اما چون این هنر استاد شجریان ارائه نشده بود، همه گمان کردند که حالا او بهیکباره به کار ساختن ساز روی آورده.
یعنی بین انتقادها، موردی نبود که نسبت به کیفیت خود سازها مطرح شده باشد؟ همه انتقادها از این رو بود که حق طراحی ساز از شجریان سلب است چون گمان میکردیم یکهو سازساز شده؟
آخر اساساً آن سازها مورد امتحان قرار نگرفته بود که کیفیتشان سنجیده شود. به دست کسی جز ما نوازندههای گروه نرسید که درباره کیفیتش نظر بدهند. تا شنیده شد که استاد شجریان برای نوآوری در طراحی برخی سازها دستبهکار شده، هجمهها شروع شد. منظورم این است که انتقادها بیشتر به خود ایشان بود. انتقاد که نه، هجمه. همانطور که گفتم گمان میکردند استاد یکهو هوس کرده ساز بسازد، نمیدانستند که او چهل سال در این کار تجربه کسب کرده است. این اواخر هم که تقریبا همه تمرکزشان بر ساختن سازها بود.
شجریان البته در این رابطه، پرمدعا هم ظاهر شد؛ مثلاً میگفت تجهیزات کارگاه سازسازیاش را هیچ کس ندارد. یکبار دیگر هم گفته بود هیچ سازسازی درک و شناخت او از صدا را ندارد. میگفت من کارم صدا بوده و آنها کارشان نجاری. همین ادعاها، فارغ از بررسی کذب و صدقشان، به فضای منفی علیه سازسازیِ شجریان دامن نمیزد؟
خب این ادعاها به دور از حقیقت نبود. درباره تجهیزات کارگاهشان همیشه این را میگفتند. درباره تجربه صدا هم که تردیدی در ادعایشان نیست. اما همچنان معتقدم شکلگیری آن فضای منفی، اغلب از این بابت بود که برای کسی که استاد آواز است این حق را قائل نبودند وارد مقوله ساخت ساز شود. هر چند که اساساً درست گمان نمیکردند و او سالها بود که ساز میساخت...
بله، شجریان چندسالی پیش از اینکه کار آواز را آغاز کند، سنتور ساخته بود...
ما متاسفانه رویکرد جدید را سخت میپذیریم. چه اشکالی دارد کسی که سالها در این باره تلاش کرده، بیاید و ساز جدید وارد موسیقی ما کند.
به هر حال شجریان دست روی عنصری از موسیقی ما (ساز) گذاشته بود که بین اهالی متعصب موسیقی کلاسیک ایرانی، با عناوینی چون «ناموس» یا «مقدس» یاد میشود... او میخواست در مسألهای ناموسی، دخالت و در آن نوآوری کند...
تعصب، ایراد بزرگی است که به آن دچاریم. تعصب در این باره به چه معناست آخر. به هر حال، سازهای اصیلمان که پابرجا هستند و همچنان مورد استفاده قرار میگیرند. اگر سازهای جدید وارد موسیقی بشوند و کمک بکنند چه اشکالی دارد. این سازهایی که استاد شجریان طراحی کردند و ساختند بسیار به ما در رنگآمیزی ارکستر کمک کرد. ما همیشه دچار خلأ صدای باس بودهایم؛ در نهایت، عود داشتهایم یا تار باس. اما وقتی میتوانیم امکاناتی به خانواده سازهای زهی بیفزاییم مثل آلتو و کنترباس و... چه اشکالی دارد؟ سنتور بم یا ساغری که استاد ساخت، چه ایرادی داشت؟ این تعصبها هست دیگر متأسفانه.
به نظر میرسد شجریان اهمیت صدای ساز را به جای کاسه، در سیم و پوست دنبال میکرد. با شما در این باره حرف میزد؟
البته این طور نبود که میگویید. اتفاقاً ایشان بیشتر بر کاسه تمرکز داشتند. دست کم در رابطه با صراحی آلتو، وقتی با هم مشورت و بررسی میکردیم، میدیدم که به کاسه و خرک ساز اهمیت میدادند و البته پوست و مغار داخل کاسه. نوآوریهای ایشان حتی به داخل کاسه هم مربوط بود چرا که باید صدادهی ساز تغییر میکرد.
پوست و سیم برایشان خیلی مهم بود. بهترین سیمها را تهیه میکردند. اما در عین حال، خرک ساز را در طراحی تعیینکننده میدانستند. اینکمه شما میگویید هم بود. از این رو بود که نگاهشان به کاسه، فقط یک کاسه طراحیشده نبود. ایشان نمیخواست صرفاً ریخت کاسه را عوض کنند؛ میخواستند در داخل کاسه کارهایی صورت دهند که ساز، وضع تازهای از صدادهی را تجربه کند. همه کار کاسه و داخل کاسه را خودشان میدادند. این مقوله، در صراحی بهخصوص خیلی صادق بود. در این ساز، به کاسه همانقدر دقت داشتند که به سیم و پوست.
یکبار استاد شجریان طی یک سخنرانی در بریزبن استرالیا گفته بود که مجید درخشانی و مهرداد ناصحی، از انگیزههای ابداع در سازسازی برایش بودهاند. ماجرا چه بود؟
بله، در آن سخنرانی اولین بار بود که به این مسأله اشاره میکردند و من هم همانجا شنیدم. آنجا گفتند که ایده طراحی سازهای نو به خاطر استاد درخشانی به ذهنشان خطور کرده، چون استاد درخشانی همیشه این دغدغه را داشتند که ارکستری با رنگآمیزی مختلف داشته باشیم. استاد شجریان آنجا میگفتند که استاد در خشانی دوست داشته برای سازهای باس و... خطهای مختلف بنویسد. درباره من هم ماجرا به زمانی برمیگردد که در گروه استادان شجریان و درخشانی، من قیچک آلتو میزدم. حرکت دست روی دسته ساز قیچک به خاطر کوتاهبودن آن و نیز به خاطر رزونانس و کاسه بزرگی که دارد، بهسختی انجام میشود. استاد این سختی را از نزدیک درک کرده بودند. آنجا گفتند که وقتی دردسر ناصحی را دیدهاند ایده طراحی یک ساز آلتو به ذهنشان رسیده که از این ایرادها درش رفع شده باشد.
شما در قیچک، چه محدودیتها و خلأهایی میدیدید؟ صراحی، توانست از آن محدودیتها عبور کند و به میدان وسیعتری از صدا برسد؟ در جریان طراحی و ساخت ساز صراحی نقش داشتید؟
استاد شجریان وقتی خواستند ایده را اجرایی کنند از من در این باره میپرسیدند. من میگفتم که چه نکاتی را بهتر است تغییر بدهیم و ایشان با گشادهرویی میپذیرفتند. طول دسته در قیچک کوتاه بود؛ وصل میشد به کاسه رزونانس بزرگ و ادامه دامنه حرکت را خیلی سخت میکرد. ما در صراحی این مشکل را نیز برطرف کردیم... با تعبیهکردنِ دسته بلند. معضل دیگر قیچک و کمانچه عمودایستادن ساز است. در واقع برای حرکت در پوزیسیونهای مختلف این دو ساز، ما دچار مشکل هستیم. اما چرا در چِلو یا ویولنسل با چنین مشکلی روبهرو نیستیم؟ چون ساز روی شانه نوازنده میخوابد و دست حرکت مایل دارد. ما در صراحی همین امکان را ایجاد کردیم. حالا صراحی خوابیده میشد به سمت نوازنده برای سهولت حرکت انگشتها. نکته دیگه در کمانچه و قیچک؛ پشت دسته گرد آنهاست. ما آمدیم مقداری از حالت گردی پشت دسته در صراحی کاستیم. حالا از لحاظ خوشدستی و سهولت هم، بهینهسازی شده بود. تغییرات دیگر را هم پیشنهاد دادم؛ اینکه صراحیِ پنج سیم هم بسازیم؛ برای این کار، سیم سومِ ویولنسل را به انتها اضافه کردیم؛ صراحی آلتویی که سیم سوم ویولنسل را داشته باشد برای ایجاد گستره صوتی بیشتر. من این ساز را از آن به بعد نواختهام بیهیچ مشکلی.
اولین بار از شما خواستند تا آن را بنوازید و تست صدا بگیرند؟
بله. من صدایی هم از استاد شجریان در این باره دارم که به یادگار برای من گذاشتهاند. در این فایل صوتی میگویند که داریم اولین تست صدای صراحی را ضبط میکنیم. ما اولین بار، اول مهر 1387 در منزلشان، با دستگاهی که داشتند تست صدای صراحی را انجام دادیم. اولین استفاده رسمی از این ساز هم به همان کنسرت مهرماه 1387 در تالار وزارت کشور برمیگردد که من در بخش دستگاه همایون آن برنامه، صراحی نواختم.
جز در گروه شهناز، گروههای دیگری یا نوازندگان دیگری از سازهای ابداعی شجریان استفاده کردهاند؟ من تنها یک آلبوم به خوانندگی وحید تاج را به یاد میآورم که از یکی از سازهای ابداعی استاد شجریان در آن استفاده شد پنج سال پیش.
من خودم در چند تکآهنگ از صراحی استفاده کردهام. در چند موسیقی فیلم هم همینطور. از «ساغر» و «تندر» و دیگر سازها هم میدانم بقیه نوازندههای گروه شهناز استفاده کردهاند.
سرنوشت سازهای ابداعی چه شد؟ به نظر میرسد پس از توقف فعالیت استاد شجریان، این سازها هم فراموش شدند...
چون از این سازها در زمان حضور استاد در گروه استفاده میشد، از وقت درگیری ایشان با بیماری، دیگر متاسفانه به آن شکل دیگر استفاده نشد. بعدها خیلی کمتر شد و سپس هم دیگر هیچ.
استادشجریان در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چرا از سازهای او استقبال نمیشود، گفته بود این سازها باید دست نوازنده برسد تا با آن تمرین کنند. میگفت چون کنسرتهایش در ایران برگزار نمیشود، اساسا نوازندهها نیز تصوری از صدای این سازها از نزدیک نداشتهاند که تمایل پیدا کنند به امتحانکردن. شما هم همین دلیل را مطرح میدانید؟
این حرف خیلی درست بود. متاسفانه ما در سالهای اخیر نتوانستیم در ایران روی صحنه برویم و نوازندههای ما صدای این سازها را از نزدیک نشنیدند. فقط نمایشگاه سازها بر پا شد که البته خب مهم این بود که ساز دست نوازنده باشد. من هفت سال صراحی نواختم و تمام زیر و بمش را دانستم و حالا میتوانم بگویم که ساز کاملی است.
صراحی، خانواده پرعائلهای هم بود...
بله، صراحی از خانواده سازهای زهی است. صراحی سوپرانو، به لحاظ جایگاه صدا به کمانچه نزدیک است. صراحی آلتو را با قیچک آلتو میتوان مشابه دانست. البته صراحی آلتو دو نوع بود؛ چهارسیم و پنجسیم. صراحی پنجسیم، مجهز به سیم سوم ویولنسل بود. بمصراحی را هم داشتیم که در جایگاه صدای ویولنسل یا چلو بود. صراحی کنترباس هم همینطور که شهبانگ نام گرفت. شهرآشوب سوپرانو که در جایگاه کمانچه بود و شهرآشوب آلتو هم مثل قیچک بود. خب جز این خانواده، سازهای متنوع دیگری هم استاد ساختند مثل شهنواز و تندر ـ که سنتور باس بود، ساغر ـ که از خانواده رباب بود ـ کرشمه و... . دل و دل هم بود؛ هم میتوانستی مثل ویولن با آن رفتار کنی هم مثل کمانچه.
حالا چه کسی باید پیگیرِ سرنوشتِ تزریقِ این همه ساز به متنِ موسیقی ایرانی باشد؟
خود نوازنده این سازها و آهنگسازها باید پیگیر باشند. این سازها خیلی کم شنیده شده. حالا هم جز نزد اعضای گروه شهناز که با این سازها کار کردند، جایی در موسیقی ایرانی نمیتوان جستوجویشان کرد. این در حالی بود که اتفاقاً از این سازها کم تولید نشد، اما خب... .
جشن تولد؛ 18 مهرماه 1387
بار اول هجدهم مهرماه 1387 بود که محمدرضا شجریان از برخی سازهای ابداعیاش، در کنسرت خود با گروه شهناز در تالار وزارت کشور تهران رونمایی کرد؛ این واپسین کنسرت شجریان در خاک وطنش بود که شش شب ادامه داشت. او در واقع تنها در طول همین چندشب توانست صدای دو ساز ابداعیاش را از نزدیک به گوش هموطنانش در داخل کشور برساند و از همین رو بود که بعدها وقتی از او پرسیدند چرا نوازندههای دیگر، از سازهای ابداعیاش استفاده نمیکنند به همین نکته اشاره کرد که این سازها را باید نوازندهها از نزدیک بشنوند اما چون او در داخل ایران از برگزاری کنسرت منع شده، چنین اتفاقی نمیافتد و دیگر نوازندهها اطلاعی از چند و چون و قابلیتهای این سازهای جدید ندارند. شجریان در همان شب اول کنسرت در رونمایی سازهای جدیدش گفته بود: «ساز صراحي همان طور كه در بروشورهاي برنامه دربارهي آن توضيح دادهام، از خانوادهي كمانچه و قيچك است و امكانات سازهاي خانواده ويولن را از نظر نوازندگي و وسعت صدا دارد، كه در حال حاضر بيشترين نياز ما چهار اندازه سوپرانو، آلتو، باس و كنترباس در اين ساز است و امكان ويژهي آن تعويض صفحهي آن است كه باعث تغيير در رنگ صوتي اين ساز ميشود و اين صفحه كه حكم تارهاي صوتي ساز را دارد، پوستي و گاه پوست همراه با چوب است و اين ساز را نوازندگان كمانچه، قچك، ويولن، ويولنسل و كنترباس بهراحتي ميتوانند بنوازند. علاوه بر این، طي همهي اين سالها نياز بود تا صداهاي بيشتري براي بم اركستر داشته باشيم و بعد از جستوجوي بسيار براي پيداكردن سيمهاي مختلف در تمام دنيا، موفق به طراحي بمتار شدم. متاسفانه فرصت كافي نداشتيم تا نتهايي هماهنگ با اجراي گروه براي اين ساز بنويسيم و تنها اجرايي مجزا براي ساز در نظر گرفتيم». در این اجرا در بخش «شور» سينا جهان آبادي و در بخش «همايون» مهرداد ناصحي صراحی نواختند. رامین صفایی هم لحظاتی به تکنوازی تندر پرداخت.
در «دلآواز»؛ 21 فروردین 1388
خبرنگاران موسیقی در دهه هشتاد خاطرشان هست که محمدرضا شجريان چندوقت یکبار نشستی خبری در محل موسسه خود یعنی دلآواز برپا میکرد تا به تشریح برنامههای تازه بپردازد و به پرسشهای خبرنگاران جواب دهد. نخستين نشست خبري محمدرضا شجريان در سال 1388، صبح روز 22 فروردين ماه برگزار شد و شجریان علاوه بر تازهترین آلبومش «آه باران» که همان روز منتشر شده بود و نیز تور کنسرتهایش با گروه شهناز، از سازهای ابداعیاش نیز گفت. او چند ساز جدید از پروژه سازهایش را همراه آورده بود تا به خبرنگاران نشانشان بدهد. او گفت: «در طول ساليان دراز سازهاي سنتي داشتهايم كه هيچگاه در آنها تغيير ايجاد نكرديم. در حالي كه نياز داريم تا در اجراهاي موسيقي رنگهاي جديدي وارد اركستر بكنيم. به خصوص ما در بخش بم و باس ضعيف هستيم و سازهاي مشابه ويولنسل و كنترباس نداريم، تنها عود و قيچك باس داريم كه نزديك به آن سازهاست ولي حجم و رنگ ويولنسل را ندارد. به همين دليل بيشتر از هر كس ديگري احساس نياز كردم كه اركسترهاي ما نياز به اين تغييرات در حجم و رنگ صدا دارد. اميدوارم سازندگان ساز ما تنها به همان سازهايي كه ميسازند بسنده نكنند، بلكه در كنار آن سازهاي جديدي را تجربه و وارد عرصهي موسيقي بكنند. متاسفانه ما در سنتها خود را گرفتار كردهايم در حالي كه سنت همچون اتاق دربستهاي ميتواند آدم را محصور كند. ولي اصالت اين گونه نيست پس چه بهتر كه در كنار نگهداري اصالت، سنتها را بشكنيم و بر اساس نيازهاي امروز جامعه چيزهاي جديدي را ابداع كنيم». شجریان آن روز تكتك اين سازها را در حضور خبرنگاران رونمايي كرد و نوازندگان گروه شهناز نیز قطعات كوتاهي با اين سازها اجرا کردند.
نخستین نمایش عمومی؛ 19 اردیبهشت 1390
اما تا نخستین باری که محمدرضا شجریان، از سازهای ابداعیاش برای تماشای عموم رونمایی کرد، دو سال دیگر طول کشید. او این بار به تعداد سازهای بهسرانجامرسیده افزوده بود و با دست پر به خانه هنرمندان آمده بود. 19 اردیبهشت سال 1390، نمایشگاهی از 14 ساز ابداعي محمدرضا شجريان در خانه هنرمندان رونمايي شد؛ كرشمه، تندر ، سبو، ساغر، شباهنگ، شهنواز و... . او در آیین گشایش نمایشگاه، هر 14 ساز را معرفی کرد و البته درباره 10 سنتور در اندازههاي مختلف که با خود به نمایشگاه آورده بود هم توضیحاتی ارائه داد: «اين اقدام براي آيندگان موسيقي كشور است تا از اين مسير صداي جديدي در موسيقي ايراني ايجاد شود و اركستر ايراني از نظر ساز و صدا غنيتر شود.
دومین نمایش عمومی؛ 21 شهریور 1392
این دومین و واپسین باری بود که محمدرضا شجریان، از پروژه تکاملیافتهتر سازهای ابداعیاش رونمایی کرد. او بار دیگر به خانه هنرمندان رفت و این بار، جز در آیین گشایش نمایشگاه، در مراسمی به همین مناسبت سخنرانی کرد. این نمایشگاه شامل خانواده صراحی در 4 اندازه (شاهصراحی، صراحی باس، صراحی آلتو، صراحی سوپرانو)، خانواده شهرآشوب در 4 اندازه (شهبانگ، شهنواز، شهرآشوب آلتو، شهر آشوب سوپرانو)، سبو، دل و دل در 2 اندازه (دل و دل آلتو، دل و دل سوپرانو)، خانواده سازهای مضرابی (ساغر، باربد، کرشمه) و سنتورهای با ساختار جدید و تندر بود. آنچه این نمایشگاه را از نمایشگاه سال 1390 متمایز میکرد این بود که این بار سازها برای عرضه در دنیای موسیقی و سفارش تولید به نمایش در میآمدند. او دو سال از سازها در کنسرتهای کانادا، امریکا، ترکیه، امارات و... استفاده کرده و خلأها را یافته و بررسی و رفع کرده بود.
شجریان تا واپسین کنسرتهای خود در سال 1394 از سازهای ابداعیاش استفاده کرد. میگفت این سازها را برای جوانها ساخته است چون نوازندههای جاافتاده با احتیاط با بدعت برخورد خواهند کرد. جز چند اجرا و آلبوم از دیگران، هیچگاه از سازهای شجریان بهره چندانی برده نشد تا پروژه ترویجی او، این چنین مسکوت بماند. حالا وقتی میپرسیم سرنوشت این سازها چه شد، میگویند معلوم نیست. در این باره با مهرداد ناصحی، از نوازندههای گروه «شهناز» که سالها در کنار شجریان، یکی از سازهای ابداعی او یعنی صراحی را نواخت، گفتوگو کردهایم.
شناخت آناتومیکالِ صدا
مهرداد ناصحی از نوازندههایی است که هفت سال در کنار محمدرضا شجریان و در قالب گروه شهناز، یکی از سازهای ابداعی او را نواخته است. این خواننده و نوازنده کمانچه، از نخستین کنسرت گروه شهناز با سازهای ابداعی در مهرماه 1387 همراه شجریان بوده و این همکاری، از سال 2009 تا 2014 در تور کنسرتهای اروپا و کانادا و استرالیا با نوازندگی صراحی آلتو ادامه یافته است. نشستن پای حرفهای ناصحی درباره سازهای ابداعی، از این رو اهمیت دارد که اولاً شجریان، از او و سختیهایی که در نواختن قیچک متحمل شده به عنوان یکی از انگیزههای خود برای طراحی سازهای جدید و بهویژه صراحی یاد کرده و دوماً اینکه مراحل ایدهپردازی و طراحی ساز صراحی، با مشورت و همراهی این نوازنده پیگیر صورت گرفته است.
در گفتوگو با مهرداد ناصحی، به روز اول مهرماه 1387 و منزل استاد محمدرضا شجریان رفتهایم؛ جایی که نخستین بار، ساز صراحی نواخته شده تا تست صدا انجام شود. البته، این آغاز مسیر است و در ادامه به این رسیدهایم که سازهای ابداعی و بهویژه همین صراحی که هفت سال، ناصحی با آن کنار دست شجریان نشسته و روی صحنههای مهم موسیقی جهان نواخته، به کجا رسیده است. در این گفتوگو شجریانی را میبینیم که مبتنی بر شناختی آناتومیکال و در عین حال موسیقایی، به یاریِ رفع خلأ سازهای موسیقی ایرانی شتافته است.
طراحی و ابداع سازهای جدید، یکی از پرمناقشهترین فعالیتهای هنری محمدرضا شجریان در کارنامهاش بود. چرا این فعالیت استاد، اینقدر واکنشبرانگیز شد؟
کمتر کسی از این مهارت استاد شجریان در طراحی و ساخت ساز باخبر بود. همه گمان میکردند ایشان استاد آواز هستند و خب بر این باور بودند حالا هر کسی که استاد آواز است چرا باید وارد مقوله ساخت ساز بشود. این در حالی بود که ایشان در یک فقره فقط چهل سال مشغول ساختن سنتور بودند، اما چون این هنر استاد شجریان ارائه نشده بود، همه گمان کردند که حالا او بهیکباره به کار ساختن ساز روی آورده.
یعنی بین انتقادها، موردی نبود که نسبت به کیفیت خود سازها مطرح شده باشد؟ همه انتقادها از این رو بود که حق طراحی ساز از شجریان سلب است چون گمان میکردیم یکهو سازساز شده؟
آخر اساساً آن سازها مورد امتحان قرار نگرفته بود که کیفیتشان سنجیده شود. به دست کسی جز ما نوازندههای گروه نرسید که درباره کیفیتش نظر بدهند. تا شنیده شد که استاد شجریان برای نوآوری در طراحی برخی سازها دستبهکار شده، هجمهها شروع شد. منظورم این است که انتقادها بیشتر به خود ایشان بود. انتقاد که نه، هجمه. همانطور که گفتم گمان میکردند استاد یکهو هوس کرده ساز بسازد، نمیدانستند که او چهل سال در این کار تجربه کسب کرده است. این اواخر هم که تقریبا همه تمرکزشان بر ساختن سازها بود.
شجریان البته در این رابطه، پرمدعا هم ظاهر شد؛ مثلاً میگفت تجهیزات کارگاه سازسازیاش را هیچ کس ندارد. یکبار دیگر هم گفته بود هیچ سازسازی درک و شناخت او از صدا را ندارد. میگفت من کارم صدا بوده و آنها کارشان نجاری. همین ادعاها، فارغ از بررسی کذب و صدقشان، به فضای منفی علیه سازسازیِ شجریان دامن نمیزد؟
خب این ادعاها به دور از حقیقت نبود. درباره تجهیزات کارگاهشان همیشه این را میگفتند. درباره تجربه صدا هم که تردیدی در ادعایشان نیست. اما همچنان معتقدم شکلگیری آن فضای منفی، اغلب از این بابت بود که برای کسی که استاد آواز است این حق را قائل نبودند وارد مقوله ساخت ساز شود. هر چند که اساساً درست گمان نمیکردند و او سالها بود که ساز میساخت...
بله، شجریان چندسالی پیش از اینکه کار آواز را آغاز کند، سنتور ساخته بود...
ما متاسفانه رویکرد جدید را سخت میپذیریم. چه اشکالی دارد کسی که سالها در این باره تلاش کرده، بیاید و ساز جدید وارد موسیقی ما کند.
به هر حال شجریان دست روی عنصری از موسیقی ما (ساز) گذاشته بود که بین اهالی متعصب موسیقی کلاسیک ایرانی، با عناوینی چون «ناموس» یا «مقدس» یاد میشود... او میخواست در مسألهای ناموسی، دخالت و در آن نوآوری کند...
تعصب، ایراد بزرگی است که به آن دچاریم. تعصب در این باره به چه معناست آخر. به هر حال، سازهای اصیلمان که پابرجا هستند و همچنان مورد استفاده قرار میگیرند. اگر سازهای جدید وارد موسیقی بشوند و کمک بکنند چه اشکالی دارد. این سازهایی که استاد شجریان طراحی کردند و ساختند بسیار به ما در رنگآمیزی ارکستر کمک کرد. ما همیشه دچار خلأ صدای باس بودهایم؛ در نهایت، عود داشتهایم یا تار باس. اما وقتی میتوانیم امکاناتی به خانواده سازهای زهی بیفزاییم مثل آلتو و کنترباس و... چه اشکالی دارد؟ سنتور بم یا ساغری که استاد ساخت، چه ایرادی داشت؟ این تعصبها هست دیگر متأسفانه.
به نظر میرسد شجریان اهمیت صدای ساز را به جای کاسه، در سیم و پوست دنبال میکرد. با شما در این باره حرف میزد؟
البته این طور نبود که میگویید. اتفاقاً ایشان بیشتر بر کاسه تمرکز داشتند. دست کم در رابطه با صراحی آلتو، وقتی با هم مشورت و بررسی میکردیم، میدیدم که به کاسه و خرک ساز اهمیت میدادند و البته پوست و مغار داخل کاسه. نوآوریهای ایشان حتی به داخل کاسه هم مربوط بود چرا که باید صدادهی ساز تغییر میکرد.
پوست و سیم برایشان خیلی مهم بود. بهترین سیمها را تهیه میکردند. اما در عین حال، خرک ساز را در طراحی تعیینکننده میدانستند. اینکمه شما میگویید هم بود. از این رو بود که نگاهشان به کاسه، فقط یک کاسه طراحیشده نبود. ایشان نمیخواست صرفاً ریخت کاسه را عوض کنند؛ میخواستند در داخل کاسه کارهایی صورت دهند که ساز، وضع تازهای از صدادهی را تجربه کند. همه کار کاسه و داخل کاسه را خودشان میدادند. این مقوله، در صراحی بهخصوص خیلی صادق بود. در این ساز، به کاسه همانقدر دقت داشتند که به سیم و پوست.
یکبار استاد شجریان طی یک سخنرانی در بریزبن استرالیا گفته بود که مجید درخشانی و مهرداد ناصحی، از انگیزههای ابداع در سازسازی برایش بودهاند. ماجرا چه بود؟
بله، در آن سخنرانی اولین بار بود که به این مسأله اشاره میکردند و من هم همانجا شنیدم. آنجا گفتند که ایده طراحی سازهای نو به خاطر استاد درخشانی به ذهنشان خطور کرده، چون استاد درخشانی همیشه این دغدغه را داشتند که ارکستری با رنگآمیزی مختلف داشته باشیم. استاد شجریان آنجا میگفتند که استاد در خشانی دوست داشته برای سازهای باس و... خطهای مختلف بنویسد. درباره من هم ماجرا به زمانی برمیگردد که در گروه استادان شجریان و درخشانی، من قیچک آلتو میزدم. حرکت دست روی دسته ساز قیچک به خاطر کوتاهبودن آن و نیز به خاطر رزونانس و کاسه بزرگی که دارد، بهسختی انجام میشود. استاد این سختی را از نزدیک درک کرده بودند. آنجا گفتند که وقتی دردسر ناصحی را دیدهاند ایده طراحی یک ساز آلتو به ذهنشان رسیده که از این ایرادها درش رفع شده باشد.
شما در قیچک، چه محدودیتها و خلأهایی میدیدید؟ صراحی، توانست از آن محدودیتها عبور کند و به میدان وسیعتری از صدا برسد؟ در جریان طراحی و ساخت ساز صراحی نقش داشتید؟
استاد شجریان وقتی خواستند ایده را اجرایی کنند از من در این باره میپرسیدند. من میگفتم که چه نکاتی را بهتر است تغییر بدهیم و ایشان با گشادهرویی میپذیرفتند. طول دسته در قیچک کوتاه بود؛ وصل میشد به کاسه رزونانس بزرگ و ادامه دامنه حرکت را خیلی سخت میکرد. ما در صراحی این مشکل را نیز برطرف کردیم... با تعبیهکردنِ دسته بلند. معضل دیگر قیچک و کمانچه عمودایستادن ساز است. در واقع برای حرکت در پوزیسیونهای مختلف این دو ساز، ما دچار مشکل هستیم. اما چرا در چِلو یا ویولنسل با چنین مشکلی روبهرو نیستیم؟ چون ساز روی شانه نوازنده میخوابد و دست حرکت مایل دارد. ما در صراحی همین امکان را ایجاد کردیم. حالا صراحی خوابیده میشد به سمت نوازنده برای سهولت حرکت انگشتها. نکته دیگه در کمانچه و قیچک؛ پشت دسته گرد آنهاست. ما آمدیم مقداری از حالت گردی پشت دسته در صراحی کاستیم. حالا از لحاظ خوشدستی و سهولت هم، بهینهسازی شده بود. تغییرات دیگر را هم پیشنهاد دادم؛ اینکه صراحیِ پنج سیم هم بسازیم؛ برای این کار، سیم سومِ ویولنسل را به انتها اضافه کردیم؛ صراحی آلتویی که سیم سوم ویولنسل را داشته باشد برای ایجاد گستره صوتی بیشتر. من این ساز را از آن به بعد نواختهام بیهیچ مشکلی.
اولین بار از شما خواستند تا آن را بنوازید و تست صدا بگیرند؟
بله. من صدایی هم از استاد شجریان در این باره دارم که به یادگار برای من گذاشتهاند. در این فایل صوتی میگویند که داریم اولین تست صدای صراحی را ضبط میکنیم. ما اولین بار، اول مهر 1387 در منزلشان، با دستگاهی که داشتند تست صدای صراحی را انجام دادیم. اولین استفاده رسمی از این ساز هم به همان کنسرت مهرماه 1387 در تالار وزارت کشور برمیگردد که من در بخش دستگاه همایون آن برنامه، صراحی نواختم.
جز در گروه شهناز، گروههای دیگری یا نوازندگان دیگری از سازهای ابداعی شجریان استفاده کردهاند؟ من تنها یک آلبوم به خوانندگی وحید تاج را به یاد میآورم که از یکی از سازهای ابداعی استاد شجریان در آن استفاده شد پنج سال پیش.
من خودم در چند تکآهنگ از صراحی استفاده کردهام. در چند موسیقی فیلم هم همینطور. از «ساغر» و «تندر» و دیگر سازها هم میدانم بقیه نوازندههای گروه شهناز استفاده کردهاند.
سرنوشت سازهای ابداعی چه شد؟ به نظر میرسد پس از توقف فعالیت استاد شجریان، این سازها هم فراموش شدند...
چون از این سازها در زمان حضور استاد در گروه استفاده میشد، از وقت درگیری ایشان با بیماری، دیگر متاسفانه به آن شکل دیگر استفاده نشد. بعدها خیلی کمتر شد و سپس هم دیگر هیچ.
استادشجریان در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چرا از سازهای او استقبال نمیشود، گفته بود این سازها باید دست نوازنده برسد تا با آن تمرین کنند. میگفت چون کنسرتهایش در ایران برگزار نمیشود، اساسا نوازندهها نیز تصوری از صدای این سازها از نزدیک نداشتهاند که تمایل پیدا کنند به امتحانکردن. شما هم همین دلیل را مطرح میدانید؟
این حرف خیلی درست بود. متاسفانه ما در سالهای اخیر نتوانستیم در ایران روی صحنه برویم و نوازندههای ما صدای این سازها را از نزدیک نشنیدند. فقط نمایشگاه سازها بر پا شد که البته خب مهم این بود که ساز دست نوازنده باشد. من هفت سال صراحی نواختم و تمام زیر و بمش را دانستم و حالا میتوانم بگویم که ساز کاملی است.
صراحی، خانواده پرعائلهای هم بود...
بله، صراحی از خانواده سازهای زهی است. صراحی سوپرانو، به لحاظ جایگاه صدا به کمانچه نزدیک است. صراحی آلتو را با قیچک آلتو میتوان مشابه دانست. البته صراحی آلتو دو نوع بود؛ چهارسیم و پنجسیم. صراحی پنجسیم، مجهز به سیم سوم ویولنسل بود. بمصراحی را هم داشتیم که در جایگاه صدای ویولنسل یا چلو بود. صراحی کنترباس هم همینطور که شهبانگ نام گرفت. شهرآشوب سوپرانو که در جایگاه کمانچه بود و شهرآشوب آلتو هم مثل قیچک بود. خب جز این خانواده، سازهای متنوع دیگری هم استاد ساختند مثل شهنواز و تندر ـ که سنتور باس بود، ساغر ـ که از خانواده رباب بود ـ کرشمه و... . دل و دل هم بود؛ هم میتوانستی مثل ویولن با آن رفتار کنی هم مثل کمانچه.
حالا چه کسی باید پیگیرِ سرنوشتِ تزریقِ این همه ساز به متنِ موسیقی ایرانی باشد؟
خود نوازنده این سازها و آهنگسازها باید پیگیر باشند. این سازها خیلی کم شنیده شده. حالا هم جز نزد اعضای گروه شهناز که با این سازها کار کردند، جایی در موسیقی ایرانی نمیتوان جستوجویشان کرد. این در حالی بود که اتفاقاً از این سازها کم تولید نشد، اما خب... .
تاریخ انتشار : یکشنبه 21 شهریور 1400 - 18:33
افزودن یک دیدگاه جدید