گفت و گو با موزیسین جنجالی این روزها
حافظ ناظری: اثر بعدیام جنجالیتر از «ناگفته» است
اکنون که به آغاز سال ۱۳۹4 نزدیک میشویم، دیگر کسی منتظر نیست تا نسل گذشته موسیقی ایران خبری برای علاقهمندان به موسیقی داشته باشد. دیگر دور دور جوانان است، یا بهتر بگوییم؛ دور دور فرزندان است. آری فرزندانی که هنر را از پدرانشان به ارث بردهاند و حالا با شعارِ نوگرایی وارد میدان شدهاند. یکی از این جوانان حافظ ناظری است. او فرزند شهرام ناظری خواننده معروف موسیقی ایران است. ناظریِ جوان سال ۹۳ را با انتشار آلبوم «ناگفته» به پایان میرساند. آلبومی که حرف و حدیثهای بسیاری در پی داشت و بیشتر این حاشیهها در پی تاخیر در انتشار آلبوم به وجود آمد. اما بالاخره شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۳، حافظ ناظری توانست آلبومش را رونمایی کند تا علاقهمندان به موسیقی بتوانند با نخستین اثرِ ناظریِ جوان آشنا شوند. شاید آلبوم «ناگفته» تکلیف بسیاری از علاقهمندان به موسیقی را درباره حافظ ناظری روشن کند. این نخستین اثر اوست و بسیاری با شنیدنش تصمیم میگیرند که منتظر آثار بعدی او هم باشند یا این که چشم امید از او بردارند. به هر روی برای آشنایی بیشتر با حافظ ناظری و البته نخستین آلبومش، با او گفتوگویی کردیم که حاصلش در ادامه میآید.
شما کارتان در موسیقی ایرانی را با دفنوازی آغاز کردید. در بسیاری از اجراها و آلبومهای پدرتان دف نواختید و با این ساز بود که حافظ ناظری را اهالی موسیقی شناختند. ارتباطتان با دف را هنوز هم حفظ کردهاید و نواختن این ساز را هنوز هم ادامه میدهید؟
تقریبا ۲۰ سال است که دف نزدهام. راه تازهای در دف نوازی را به همراه سیاوش ناظری (پسرعمهام) دنبال میکردیم. خوشبختانه سیاوش آن مسیر را به نقطه بالایی رساند. من هم پس از مدتی دف را کنار گذاشتم، چرا که در یک نقطه خاصی مسیرم به سمت آواز و آهنگسازی تغییر کرد.
یعنی سیاوش ناظری راه تازهای در دفنوازی ایجاد کرد؟
سیاوش ناظری واقعا مکتب و شیوه نوینی برای دف به وجود آورد و از نظر تکنیکی خیلی جلو رف. البته نمیدانم که سیاوش را در ایران چقدر میشناسند و چقدر به کار او اعتقاد دارند.
دفنوازی در پیشرفت موسیقیتان چقدر تاثر داشت؟
تاثیر دف نوازی در موسیقی من از نظر ریتم است و یادگیری این ساز به من کمک کرد تا آثاری که آهنگسازی میکنم از نظر ریتم بسیار غنی باشد.
استادتان در یادگیری دف چه کسی بود؟
در دف نوازی هم مانند دیگر مسائل، استادم خودم بودم.
چند سالی است که مسئله معرفی موسیقی ایرانی به دنیا مطرح شده و بسیاری از مقامات کشورمان نیز از این مسئله حمایت کردهاند. شما هم در انتشار آلبوم «ناگفته» هدفتان را معرفی موسیقی ایرانی به دنیا بیان کردهاید. راه معرفی موسیقی ایران به دنیا را در چه میبینید؟
مشکل فرهنگ ما این است که ما بیشتر حرف میزنیم تا عمل؛ حتی کسانی که عمل میکنند را سعی میکنیم با حرف پایین بکشیم. اگر جامعه و دولت به معرفی موسیقی و فرهنگمان به دنیا فکر میکند، پیش از هر چیز باید اوضاع فرهنگی و موسیقی را در کشور خودمان سامان دهیم و معضلات هنر را در جامعه از بین ببریم. پیش از هر چیز باید به این فکر کنیم که در کشور خودمان چه اتفاقی در حال رخدادن است. شنیدهام که اوضاع موسیقی در مملکت خودمان چندان مساعد نیست و نابسامانیهای بسیاری وجود دارد. خیلی از کنسرتها لغو میشود درست مانند کنسرت خود من که شهریور سال جاری لغو شد. گفتن تنها کافی نیست. معرفی هنر و فرهنگ ایران به دنیا به سرمایه گذاری، توجه و دانش و تحقیق نیاز دارد و گمان نمیکنم این موارد چندان عملی شود.
برای معرفی موسیقی ایرانی به دنیا، فرستادن گروههای موسیقی برای برگزاری کنسرتهای موسیقی به دیگر کشورهای جهان کافی است؟
نه. درست مانند موزه است. شما فرزندِ جوانتان را به موزه «لوور» میبرید و آثار هزاران سال پیش را به او نشان میدهید. اما مهم این است که آن جوان الگوی آثار را در خانه داشته باشد تا از آن آثار تاثیر بگیرد. موسیقی ما چنین تاثیری نداشته است. در سی سال گذشته نه تنها به جمعیت نوازندگان موسیقی ایرانی در خارج از ایران اضافه نشده، بلکه بسیار کمتر هم شده است. برنامهها و کنسرتهای بزرگان موسیقی ایرانی هم، دیگر با استقبال روبه رو نمیشوند. دلیلش هم تکراری شدن این موسیقی است. موسیقی ما نمیتواند با انسان امروز ارتباط برقرار کند. دنیا در حرکت است و ما حرکت نمیکنیم؛ در عین حال توقعهای زیادی هم داریم. اگر با دنیا همراه شویم و در حال حرکت باشیم آنگاه میتوان انتظار داشت که اتفاقهای خوبی بیافتد.
حرکت با روند جهان به معنی نوآوری است؟
نوآوری، تغییر، آمادگی برای پذیرفتن تغییر، تجریه کردن، تحقیق کردن و یادگرفتن، باز بودن و همکاری با فرهنگهای تازه و ...
در مراسم رونمایی از آلبوم «ناگفته» نادر مشایخی به نکتهای اشاره کردند که؛ موسیقی ایرانی به دلیل ویژگی خصوصی بودنش و تکنوازیها و تکخوانیهایی که دارد، قابلیت اجرا در سالنهای بزرگ را ندارد. شما به این موضوع اعتقاد دارید؟
این مسائل سلیقگی است. من مشکلی نمیبینم که موسیقی ایرانی در سالن ۱۰ هزار نفری هم کنسرت بدهد. ایشان با دیدگاه دیگری داشت این مطلب را میگفت و به این نکته اشاره داشت که موسیقی ایرانی ویژگی مهمی به نام خصوصی بودن را دارد. اما با این حال هم معتقدم موسیقی ایرانی میتواند در سالنهای بزرگ هم کنسرت بدهد.
در آلبومتان قطعهای هست که از تحریر و آوا تشکیل شده است و خبری از شعر و کلام نیست. این قطعه با چه هدفی تولید شده است؟
اثری تولید کردم که قرار بود موسیقی ایران را به دنیا معرفی کند. یکی از مشکلاتی که فرهنگها دارند زبان است. شما وقتی موسیقی میشنوید که کلامش را متوجه نمیشوید، ارتباط خوبی با آن اثر برقرار نمیکنید. در این اثر که برای کمپانی سونی ساخته میشد تصمیم گرفتم که قطعهای در اثر باشد که از شعر استفاده نشود و موسیقی بتواند با ریتم، هارمونی و صدا با انسانهای سراسر دنیا ارتباط برقرار کند که گمان میکنم نتیجه خوبی هم گرفتیم؛ وقتی این اثر در رده بندی پرفروش ترینهای دنیا در بخش موسیقی کلاسیک سنتی قرار گرفت نشان میداد که با استقبال خوبی روبه رو شده است. شما وقتی به این موسیقی گوش میکنید نمیتوانید بگویید که کدام نوع از موسیقی است. نمیتوانید بگویید که چون اُپرا است ایتالیایی است، یا اینکه اگر شعر اسپانیایی داشته باشد بگویید فلامینکو است. این موسیقی مشخصا یک موسیقی جهانی است که همه فرهنگها در آن آمیخته است.
آنچه شما به عنوان تحریر در اثر «ناگفته» ارائه کردهاید، چه تفاوتی با تحریر دیگر خوانندگان موسیقی ایرانی دارد؟
اگر بخواهیم در موسیقی ایرانی یک بخش خاص را نام ببریم، «تحریر» است. در تمام سبکهای آوازی جهان تحریر وجود دارد و تکنیک خاصی در موسیقی است. اُپرا ویبراسیون دارد و دیگر انواع موسیقی هم تحریر را به اشکال مختلف دارند. اما در این میان من همیشه فکر میکردم که تحریر در موسیقی ایرانی عنصری منحصر به فرد است و جای جهانی شدن را دارد تا دیگر فرهنگها نیز از این تکنیک بهره ببرند. پدرم برای نخستین بار تحریر را به صورت ریتمیک مورد استفاده قرار داد و من هم تلاش کردم که این نوع از تحریر را گسترش دهم. ما دوست داشتیم که این نوع از تحریر را به دنیا معرفی کنیم.
تحریر عادی وزن ندارد و در قالب خاصی نمیگنجد. اما تحریر ریتمیک، صدا را مانند ساز در قالب و ریتم مشخصی قرار میدهد.
سرعت تحریرهایی که اجرا میکنید را بالابردهاید و این سرعت در مقایسه با کار دیگر خوانندگان موسیقی ایرانی مشخص است. این کار را با چه هدفی انجام دادهاید؟
یکی دیگر از کارهایی که من در اثر «ناگفته» کردهام پرداختن به بالا بردن سرعت آوازخوانی ما بود. آواز ایرانی در ۵۰ سال گذشته بسیار پسرفت کرده است و سرعتش در مقایسه با آواز قدما بسیار کم شده است. شنیدن آوازهای طاهرزاده، نکیسا، سلیمان امیرقاسیمی و اقبال سلطان نشان از بالا بودن سرعت تحریرها دارد. اما در ۵۰ سال گذشته آواز آرام و آرامتر شده است. به نظرم حنجره خوانندگان امروز توانایی اجرای تحریرهای سریع گذشته را ندارد و قدرت پرداختن به آن نوع آواز که آواز واقعی ایرانی است را اجرا کند. سرعت تحریرها در آلبوم «ناگفته» برگرفته از آواز قدما است و این خودش نشان از کار کردنم بر روی آوازهای قدیمی است. آنچه در آلبوم «ناگفته» هست اتفاقی رخ نداده و در پس همه ادواتِ تحریر فلسفهای خاص وجود دارد.
آموختن آواز را در چه سنی آغاز کردید؟ آواز را نزد پدر فراگرفتید؟
از راهنماییهای پدر استفاده کردهام. تقریبا ۹۰ درصد آواز را خودم کار کردهام اما همیشه از راهنماییهای ایشان استفاده کردهام.
ردیف موسیقی ایرانی را چگونه آموختید؟
ردیفهای موسیقی ایرانی را از ۱۲ – ۱۳ سالگی میدانستم و حتی وقتی کم سن و سالتر بودم، ردیفها را کار کرده بودم.
پس از «ناگفته»، آلبوم جدیدتان کی منتشر میشود؟
امروز که پرونده اثر «ناگفته» بسته شد به طور جدی بر روی آلبوم جدیدم کار میکنم.
فضای آلبوم بعدیتان براساس موسیقی ایرانی است؟
فضایی بسیار جنجالی دارد. آلبوم جدیدم جنجالش چند مرحله از «ناگفته» بیشتر است(این جمله را با خنده و البته شوق میگوید). در آینده در همه آثارم، موسیقی جهانی که آمیختهای از همه فرهنگها باشد را ارائه میکنم.
آلبوم «ناگفته» را با نوازندگان خارجی کار کردید. در دیگر آثارتان علاقهمند به همکاری با نوازندگان ایرانی هستید؟
اگر در آینده فرصتش پیش بیاید برای من افتخار بزرگی است. البته فکر نمیکنم در اثر بعدیام امکانش باشد، چرا که طرح کار بعدی ریخته شده است.
در اثر بعدیتان با همین نوازندگان خارجی که در «ناگفته» بودند، همکاری دارید؟
نوازندگان کنونی اصلا نیستند. اثر بعدیام کلا فضای متفاوتی دارد.
یکی از انتقادهایی که به آلبوم «ناگفته» میشود؛ به دلیل نامی است که برای پروژه انتخاب کردهاید؛ «سمفونی رومی». علت این انتخاب را قرابت فرهنگ غرب و شرق اعلام کردهاید و از نام «رومی» برای معرفی مولانا بهره بردهاید. در حال که نام کامل مولانا «جلالُالدین محمدابن محمد ابن حسینِ بلخی رومی» است. به طور حتم وقتی از مولانا با نام «بلخی» یاد شود نشان از ایرانی بودن این عارف و شاعر بزرگ است، در غیر این صورت مولانا را ایرانی نمیتوان فرض کرد. چرا برای نام پروژهتان از عنوان «بلخی» بهره نبردید تا کمی هم بر ایرانی بودن مولانا تاکید کنید؟
مولانا درجهان به اسم «رومی» شناخته شده است. من میخواستم اثرم را به دنیا معرفی کنم، اگر من از عنوان «سمفونی بلخی» استفاده میکردم، کسی نمیدانست که درباره چه کسی سخن میگویم. ما در جهان ناشناختهایم. لازم بود که برای مولانا از نامی استفاده کنیم که در جهان شناخته شده است، به همین دلیل از نام «رومی» استفاده کردم. نزدیک به ۳۰ سال است که مولانا را در جهان به نام «رومی» میشناسند. من اگر میخواستم «رومی» را به «بلخی» تغییر دهم، باید ۷۰ - ۸۰ سال صبر میکردم تا مردم دنیا متوجه شوند که من درباره چه کسی سخن میگویم. استفاده از عنوان «رومی» از همان کارهایی بود که دوست نداشتم انجام دهم، اما انجام دادم تا کارمان را یک مرحله جلوتر ببریم و فرهنگ ایران را به خوبی به دنیا معرفی کنیم.
همکاریتان با استاد ناظری در آثار دیگرتان همچنان ادامه دارد؟
این آخرین همکاری ما در عرصه موسیقی بود. اکنون زمانش فرارسیده که دوستان دیگر هم از گنجینهٔ آواز شهرام ناظری استفاده کنند. ایشان به اندازه کافی کار من را حمایت کرده است. شخصیت من هم به گونهای است که دوست دارم خودم باشم. اگر شهرام ناظری در اثر «ناگفته» حضور داشت، به این دلیل نبود که ایشان پدر من هستند؛ بلکه بیشتر به این دلیل بود که ایشان یکی از ستارههای موسیقی شرق است و میبایست در کنار دیگر ستارههای آلبومِ «ناگفته» حضور داشته باشد. لحن آوازی ایشان لحنی چندین هزار ساله است.
شما هم مانند پدرتان به موسیقی کردی میپردازید؟ در آینده ممکن است کارهایی در این زمینه داشته باشید؟
من عاشق موسیقی کرد هستم. نگاه نوگرا، تازه و انقلابی که در موسیقی دارم به دلیل ژنِ کردی است. موسیقی کردی تنها استفاده از زبان کردی نیست. مهم استفاده از آن ریشه و عصار و چکیده موسیقی کردی است. زبان تنها شناسنامه فرهنگ نیست.
شما کارتان در موسیقی ایرانی را با دفنوازی آغاز کردید. در بسیاری از اجراها و آلبومهای پدرتان دف نواختید و با این ساز بود که حافظ ناظری را اهالی موسیقی شناختند. ارتباطتان با دف را هنوز هم حفظ کردهاید و نواختن این ساز را هنوز هم ادامه میدهید؟
تقریبا ۲۰ سال است که دف نزدهام. راه تازهای در دف نوازی را به همراه سیاوش ناظری (پسرعمهام) دنبال میکردیم. خوشبختانه سیاوش آن مسیر را به نقطه بالایی رساند. من هم پس از مدتی دف را کنار گذاشتم، چرا که در یک نقطه خاصی مسیرم به سمت آواز و آهنگسازی تغییر کرد.
یعنی سیاوش ناظری راه تازهای در دفنوازی ایجاد کرد؟
سیاوش ناظری واقعا مکتب و شیوه نوینی برای دف به وجود آورد و از نظر تکنیکی خیلی جلو رف. البته نمیدانم که سیاوش را در ایران چقدر میشناسند و چقدر به کار او اعتقاد دارند.
دفنوازی در پیشرفت موسیقیتان چقدر تاثر داشت؟
تاثیر دف نوازی در موسیقی من از نظر ریتم است و یادگیری این ساز به من کمک کرد تا آثاری که آهنگسازی میکنم از نظر ریتم بسیار غنی باشد.
استادتان در یادگیری دف چه کسی بود؟
در دف نوازی هم مانند دیگر مسائل، استادم خودم بودم.
چند سالی است که مسئله معرفی موسیقی ایرانی به دنیا مطرح شده و بسیاری از مقامات کشورمان نیز از این مسئله حمایت کردهاند. شما هم در انتشار آلبوم «ناگفته» هدفتان را معرفی موسیقی ایرانی به دنیا بیان کردهاید. راه معرفی موسیقی ایران به دنیا را در چه میبینید؟
مشکل فرهنگ ما این است که ما بیشتر حرف میزنیم تا عمل؛ حتی کسانی که عمل میکنند را سعی میکنیم با حرف پایین بکشیم. اگر جامعه و دولت به معرفی موسیقی و فرهنگمان به دنیا فکر میکند، پیش از هر چیز باید اوضاع فرهنگی و موسیقی را در کشور خودمان سامان دهیم و معضلات هنر را در جامعه از بین ببریم. پیش از هر چیز باید به این فکر کنیم که در کشور خودمان چه اتفاقی در حال رخدادن است. شنیدهام که اوضاع موسیقی در مملکت خودمان چندان مساعد نیست و نابسامانیهای بسیاری وجود دارد. خیلی از کنسرتها لغو میشود درست مانند کنسرت خود من که شهریور سال جاری لغو شد. گفتن تنها کافی نیست. معرفی هنر و فرهنگ ایران به دنیا به سرمایه گذاری، توجه و دانش و تحقیق نیاز دارد و گمان نمیکنم این موارد چندان عملی شود.
برای معرفی موسیقی ایرانی به دنیا، فرستادن گروههای موسیقی برای برگزاری کنسرتهای موسیقی به دیگر کشورهای جهان کافی است؟
نه. درست مانند موزه است. شما فرزندِ جوانتان را به موزه «لوور» میبرید و آثار هزاران سال پیش را به او نشان میدهید. اما مهم این است که آن جوان الگوی آثار را در خانه داشته باشد تا از آن آثار تاثیر بگیرد. موسیقی ما چنین تاثیری نداشته است. در سی سال گذشته نه تنها به جمعیت نوازندگان موسیقی ایرانی در خارج از ایران اضافه نشده، بلکه بسیار کمتر هم شده است. برنامهها و کنسرتهای بزرگان موسیقی ایرانی هم، دیگر با استقبال روبه رو نمیشوند. دلیلش هم تکراری شدن این موسیقی است. موسیقی ما نمیتواند با انسان امروز ارتباط برقرار کند. دنیا در حرکت است و ما حرکت نمیکنیم؛ در عین حال توقعهای زیادی هم داریم. اگر با دنیا همراه شویم و در حال حرکت باشیم آنگاه میتوان انتظار داشت که اتفاقهای خوبی بیافتد.
حرکت با روند جهان به معنی نوآوری است؟
نوآوری، تغییر، آمادگی برای پذیرفتن تغییر، تجریه کردن، تحقیق کردن و یادگرفتن، باز بودن و همکاری با فرهنگهای تازه و ...
در مراسم رونمایی از آلبوم «ناگفته» نادر مشایخی به نکتهای اشاره کردند که؛ موسیقی ایرانی به دلیل ویژگی خصوصی بودنش و تکنوازیها و تکخوانیهایی که دارد، قابلیت اجرا در سالنهای بزرگ را ندارد. شما به این موضوع اعتقاد دارید؟
این مسائل سلیقگی است. من مشکلی نمیبینم که موسیقی ایرانی در سالن ۱۰ هزار نفری هم کنسرت بدهد. ایشان با دیدگاه دیگری داشت این مطلب را میگفت و به این نکته اشاره داشت که موسیقی ایرانی ویژگی مهمی به نام خصوصی بودن را دارد. اما با این حال هم معتقدم موسیقی ایرانی میتواند در سالنهای بزرگ هم کنسرت بدهد.
در آلبومتان قطعهای هست که از تحریر و آوا تشکیل شده است و خبری از شعر و کلام نیست. این قطعه با چه هدفی تولید شده است؟
اثری تولید کردم که قرار بود موسیقی ایران را به دنیا معرفی کند. یکی از مشکلاتی که فرهنگها دارند زبان است. شما وقتی موسیقی میشنوید که کلامش را متوجه نمیشوید، ارتباط خوبی با آن اثر برقرار نمیکنید. در این اثر که برای کمپانی سونی ساخته میشد تصمیم گرفتم که قطعهای در اثر باشد که از شعر استفاده نشود و موسیقی بتواند با ریتم، هارمونی و صدا با انسانهای سراسر دنیا ارتباط برقرار کند که گمان میکنم نتیجه خوبی هم گرفتیم؛ وقتی این اثر در رده بندی پرفروش ترینهای دنیا در بخش موسیقی کلاسیک سنتی قرار گرفت نشان میداد که با استقبال خوبی روبه رو شده است. شما وقتی به این موسیقی گوش میکنید نمیتوانید بگویید که کدام نوع از موسیقی است. نمیتوانید بگویید که چون اُپرا است ایتالیایی است، یا اینکه اگر شعر اسپانیایی داشته باشد بگویید فلامینکو است. این موسیقی مشخصا یک موسیقی جهانی است که همه فرهنگها در آن آمیخته است.
آنچه شما به عنوان تحریر در اثر «ناگفته» ارائه کردهاید، چه تفاوتی با تحریر دیگر خوانندگان موسیقی ایرانی دارد؟
اگر بخواهیم در موسیقی ایرانی یک بخش خاص را نام ببریم، «تحریر» است. در تمام سبکهای آوازی جهان تحریر وجود دارد و تکنیک خاصی در موسیقی است. اُپرا ویبراسیون دارد و دیگر انواع موسیقی هم تحریر را به اشکال مختلف دارند. اما در این میان من همیشه فکر میکردم که تحریر در موسیقی ایرانی عنصری منحصر به فرد است و جای جهانی شدن را دارد تا دیگر فرهنگها نیز از این تکنیک بهره ببرند. پدرم برای نخستین بار تحریر را به صورت ریتمیک مورد استفاده قرار داد و من هم تلاش کردم که این نوع از تحریر را گسترش دهم. ما دوست داشتیم که این نوع از تحریر را به دنیا معرفی کنیم.
تحریر عادی وزن ندارد و در قالب خاصی نمیگنجد. اما تحریر ریتمیک، صدا را مانند ساز در قالب و ریتم مشخصی قرار میدهد.
سرعت تحریرهایی که اجرا میکنید را بالابردهاید و این سرعت در مقایسه با کار دیگر خوانندگان موسیقی ایرانی مشخص است. این کار را با چه هدفی انجام دادهاید؟
یکی دیگر از کارهایی که من در اثر «ناگفته» کردهام پرداختن به بالا بردن سرعت آوازخوانی ما بود. آواز ایرانی در ۵۰ سال گذشته بسیار پسرفت کرده است و سرعتش در مقایسه با آواز قدما بسیار کم شده است. شنیدن آوازهای طاهرزاده، نکیسا، سلیمان امیرقاسیمی و اقبال سلطان نشان از بالا بودن سرعت تحریرها دارد. اما در ۵۰ سال گذشته آواز آرام و آرامتر شده است. به نظرم حنجره خوانندگان امروز توانایی اجرای تحریرهای سریع گذشته را ندارد و قدرت پرداختن به آن نوع آواز که آواز واقعی ایرانی است را اجرا کند. سرعت تحریرها در آلبوم «ناگفته» برگرفته از آواز قدما است و این خودش نشان از کار کردنم بر روی آوازهای قدیمی است. آنچه در آلبوم «ناگفته» هست اتفاقی رخ نداده و در پس همه ادواتِ تحریر فلسفهای خاص وجود دارد.
آموختن آواز را در چه سنی آغاز کردید؟ آواز را نزد پدر فراگرفتید؟
از راهنماییهای پدر استفاده کردهام. تقریبا ۹۰ درصد آواز را خودم کار کردهام اما همیشه از راهنماییهای ایشان استفاده کردهام.
ردیف موسیقی ایرانی را چگونه آموختید؟
ردیفهای موسیقی ایرانی را از ۱۲ – ۱۳ سالگی میدانستم و حتی وقتی کم سن و سالتر بودم، ردیفها را کار کرده بودم.
پس از «ناگفته»، آلبوم جدیدتان کی منتشر میشود؟
امروز که پرونده اثر «ناگفته» بسته شد به طور جدی بر روی آلبوم جدیدم کار میکنم.
فضای آلبوم بعدیتان براساس موسیقی ایرانی است؟
فضایی بسیار جنجالی دارد. آلبوم جدیدم جنجالش چند مرحله از «ناگفته» بیشتر است(این جمله را با خنده و البته شوق میگوید). در آینده در همه آثارم، موسیقی جهانی که آمیختهای از همه فرهنگها باشد را ارائه میکنم.
آلبوم «ناگفته» را با نوازندگان خارجی کار کردید. در دیگر آثارتان علاقهمند به همکاری با نوازندگان ایرانی هستید؟
اگر در آینده فرصتش پیش بیاید برای من افتخار بزرگی است. البته فکر نمیکنم در اثر بعدیام امکانش باشد، چرا که طرح کار بعدی ریخته شده است.
در اثر بعدیتان با همین نوازندگان خارجی که در «ناگفته» بودند، همکاری دارید؟
نوازندگان کنونی اصلا نیستند. اثر بعدیام کلا فضای متفاوتی دارد.
یکی از انتقادهایی که به آلبوم «ناگفته» میشود؛ به دلیل نامی است که برای پروژه انتخاب کردهاید؛ «سمفونی رومی». علت این انتخاب را قرابت فرهنگ غرب و شرق اعلام کردهاید و از نام «رومی» برای معرفی مولانا بهره بردهاید. در حال که نام کامل مولانا «جلالُالدین محمدابن محمد ابن حسینِ بلخی رومی» است. به طور حتم وقتی از مولانا با نام «بلخی» یاد شود نشان از ایرانی بودن این عارف و شاعر بزرگ است، در غیر این صورت مولانا را ایرانی نمیتوان فرض کرد. چرا برای نام پروژهتان از عنوان «بلخی» بهره نبردید تا کمی هم بر ایرانی بودن مولانا تاکید کنید؟
مولانا درجهان به اسم «رومی» شناخته شده است. من میخواستم اثرم را به دنیا معرفی کنم، اگر من از عنوان «سمفونی بلخی» استفاده میکردم، کسی نمیدانست که درباره چه کسی سخن میگویم. ما در جهان ناشناختهایم. لازم بود که برای مولانا از نامی استفاده کنیم که در جهان شناخته شده است، به همین دلیل از نام «رومی» استفاده کردم. نزدیک به ۳۰ سال است که مولانا را در جهان به نام «رومی» میشناسند. من اگر میخواستم «رومی» را به «بلخی» تغییر دهم، باید ۷۰ - ۸۰ سال صبر میکردم تا مردم دنیا متوجه شوند که من درباره چه کسی سخن میگویم. استفاده از عنوان «رومی» از همان کارهایی بود که دوست نداشتم انجام دهم، اما انجام دادم تا کارمان را یک مرحله جلوتر ببریم و فرهنگ ایران را به خوبی به دنیا معرفی کنیم.
همکاریتان با استاد ناظری در آثار دیگرتان همچنان ادامه دارد؟
این آخرین همکاری ما در عرصه موسیقی بود. اکنون زمانش فرارسیده که دوستان دیگر هم از گنجینهٔ آواز شهرام ناظری استفاده کنند. ایشان به اندازه کافی کار من را حمایت کرده است. شخصیت من هم به گونهای است که دوست دارم خودم باشم. اگر شهرام ناظری در اثر «ناگفته» حضور داشت، به این دلیل نبود که ایشان پدر من هستند؛ بلکه بیشتر به این دلیل بود که ایشان یکی از ستارههای موسیقی شرق است و میبایست در کنار دیگر ستارههای آلبومِ «ناگفته» حضور داشته باشد. لحن آوازی ایشان لحنی چندین هزار ساله است.
شما هم مانند پدرتان به موسیقی کردی میپردازید؟ در آینده ممکن است کارهایی در این زمینه داشته باشید؟
من عاشق موسیقی کرد هستم. نگاه نوگرا، تازه و انقلابی که در موسیقی دارم به دلیل ژنِ کردی است. موسیقی کردی تنها استفاده از زبان کردی نیست. مهم استفاده از آن ریشه و عصار و چکیده موسیقی کردی است. زبان تنها شناسنامه فرهنگ نیست.
منبع:
خبرگزاری تسنیم
تاریخ انتشار : شنبه 15 فروردین 1394 - 13:01
افزودن یک دیدگاه جدید