این هنرمند آلبوم «آتش، دریا، لبخند» را منتشر میکند
روایتی جدید از یک قطعه فولکلوریک توسط «مزدا شاهانی»
موسیقی ما - مزدا شاهانی آهنگی از آلبوم جدید خود «آتش، دریا، لبخند» که آمادۀ انتشار است را قبل از نشر آلبوم به مخاطبین هدیه کرد.
این موزیسین درباره قطعه «مجنون نبودم» گفت: «"مجنون نبودم" یک کار محلی است که همانند دیگر آثار ارزشمند ملی، ریشه در اعماق فرهنگ و تمدن پربار ایرانزمین دارد. این اجرا روایت جدیدی است از من، برای مردم عزیزم به خصوص جوانان با امید اینکه لحضات زیبایی برایشان فراهم سازد و لذت ببرند.»
این نوازنده، خواننده و موزیسین باتجربه اضافه کرد: «غالباً آثار محلی مولف مشخصی ندارند. ملودیها و ترانهها از درون مردم با گذشت زمان در حین کار و مراسم مختلف و در نواحی مختلف این مرز و بوم شکل گرفتهاند. در مورد آثار محلی میتوان گفت که برخی از آنها اجراها و روایتهای مختلفی دارند. مثل «رعنا» در گیلان.»
شاهانی افزود: «آثار محلی طی سالیان متمادی بارها به شیوههای یکسان و رایج و حتی غیر مرسوم با کیفیتهای مختلفی اجرا شدهاند. بسیاری از پیشکسوتان و اساتید موسیقیهای محلی، کلاسیک، پاپ و راک ایران که برخی از آنها اساتید بزرگوار من بودند، آثار ارزشمند محلی را به شیوههای مختلفی تنظیم و اجرا کردند. مسلماً از نظر حرفهای و تحقیق میدانی، آثار محلی را باید در همان محل و از زبان اقوام محلی و در حین انجام همان مراسم دید و شنید. متن ترانههای بیشتر آثار محلی از نظر ادبی قوی نیستند و غالباً بیشتر زبان ساده و داستانگونهای دارند و دلیل عمدهاش این است که برخاسته از درون مردم است. البته به مرور زمان ترانهها و ملودیهای محلی دستخوش تغییرات و ویرایش شدهاند، که بحث مفصلی دارد.»
این خواننده در مورد این قطعه، تصریح کرد: «در ملودی آواز تغییری ایجاد نکردهام و سعی کردهام به ترانه دست نزنم. ولی لهجه و گویش را به لهجه تهرانی امروز خواندهام نه به لهجه شیرینی که داشت. چون بارها به آن نوع گویش اجرا شده است. یکی از دلایل اجرای مجدد و متفاوت این اثر این بود که حضور موسیقیهای زیبای محلی خیلی کمرنگ شده و بیشتر جوانهای ما، موسیقی محلی مقامی و ملیشان را دنبال نمیکنند و متاسفانه امروز حتی بیشتر موسیقیهای پاپیولار غیر ایرانی دهه چهل تا اواخر پنجاه خورشیدی و زیرمجموعههایش که در ایران هم رایج بود نیز، از استانداردهایش دور شده و خیلی ضعیفتر از گذشته به گوش میرسند.»
او ادامه داد: «درباره آهنگسازی، تنظیم و نحوۀ اجرای اثر باید بگویم در اجراهای مختلفی که تحقیق کردم و به گوشم رسید، این نوع اجرا وجود نداشت. به همین خاطر به این فرم روی آوردم. موسیقیهای محلی و مقامی و ایرانی غالباً مدال هستند. من در تنظیم این ملودی را تنال در نظر گرفتم و تونالیتهای که انتخاب کردم تقریباً در محدوده صدای بیشتر به سمت باریتون (صدای بمِ مردان) است تا تِنور (صدای زیرِ مردان). میتوانستم آهنگ را دو پرده بالاتر بخوانم ولی این کار را نکردم تا صمیمیتر به گوش برسد. از هارمونی و ریتم موسیقی جزلاتین استفاده کردم. البته سعی کردهام به ملودی آواز و ترانه وفادار بمانم تا مخاطب ایرانی خیلی از آن دور نشود. تقریباً هشتاد درصد آهنگ آکوستیک (زنده) ضبط شده است. من چهار لاین گیتار آکوستیک، دو لاین گیتار اسپانیش و دو لاین ماندولین نواختهام. بخشهای گیتار باس، باس درام و اسنرها را دوست موسیقیدانم «سعید عزیزی» با سینتی سایزر و کیبورد نواخت و البته هنگام ضبط گیتارها و بقیه سازهایی که اجرا میکردم ناظر ضبط بود و کمک کرد و از نظرات خوبش بهرهمند شدم. نوازندگی تیمبالسها و پرکاشنها را ژوبین محمودی عزیز مثل همیشه با مهارت تمام اجرا کرد.»
این هنرمند با سابقه در پاسخ به اینکه آیا این قطعه قرار است در قالب یک آلبوم نیز منتشر شود یا نه، عنوان کرد: «آلبومی با نام «آتش، دریا، لبخند» هست که «مجنون نبودم» در این آلبوم قرار دارد. البته هنوز منتشر نشده است. باقی قطعات این آلبوم محلی نیست، اما آلبومی از آثار محلی را بازسازی، تنظیم و ضبط کردهام که تقدیم شنوندگان عزیز میکنم.»
او در پایان گفت: «آلبوم «آتش، دریا، لبخند» برای ارج نهادن و محترم شمردن شنوندگان موسیقی، بسیار متفاوت با برخی آثار موسیقی پاپیولار موجود در بازار کار شده است. خیلی از دوستان هنرمند با من همراه بودهاند که از آنها تشکر میکنم. دوستانی که مستقیم در آلبوم حضور داشتهاند و همکاری کردهاند، خانمها غزل و ترانه کیانینژاد -دختران هنرمند فقید شادروان «مازیار» خواننده سرشناس-، خانم فریبا سعادت، آقایان سعید عزیزی، داریوش فرزاد و دوستان هنرمندی که نامشان در لیست نوازندگان و هنرمندان آلبوم هست... از همه عزیزان به خصوص استاد شمس لنگرودی که در این آلبوم از اشعار زیبای ایشان هم بهرهمند شدم بی نهایت سپاسگزارم.»
این موزیسین درباره قطعه «مجنون نبودم» گفت: «"مجنون نبودم" یک کار محلی است که همانند دیگر آثار ارزشمند ملی، ریشه در اعماق فرهنگ و تمدن پربار ایرانزمین دارد. این اجرا روایت جدیدی است از من، برای مردم عزیزم به خصوص جوانان با امید اینکه لحضات زیبایی برایشان فراهم سازد و لذت ببرند.»
این نوازنده، خواننده و موزیسین باتجربه اضافه کرد: «غالباً آثار محلی مولف مشخصی ندارند. ملودیها و ترانهها از درون مردم با گذشت زمان در حین کار و مراسم مختلف و در نواحی مختلف این مرز و بوم شکل گرفتهاند. در مورد آثار محلی میتوان گفت که برخی از آنها اجراها و روایتهای مختلفی دارند. مثل «رعنا» در گیلان.»
شاهانی افزود: «آثار محلی طی سالیان متمادی بارها به شیوههای یکسان و رایج و حتی غیر مرسوم با کیفیتهای مختلفی اجرا شدهاند. بسیاری از پیشکسوتان و اساتید موسیقیهای محلی، کلاسیک، پاپ و راک ایران که برخی از آنها اساتید بزرگوار من بودند، آثار ارزشمند محلی را به شیوههای مختلفی تنظیم و اجرا کردند. مسلماً از نظر حرفهای و تحقیق میدانی، آثار محلی را باید در همان محل و از زبان اقوام محلی و در حین انجام همان مراسم دید و شنید. متن ترانههای بیشتر آثار محلی از نظر ادبی قوی نیستند و غالباً بیشتر زبان ساده و داستانگونهای دارند و دلیل عمدهاش این است که برخاسته از درون مردم است. البته به مرور زمان ترانهها و ملودیهای محلی دستخوش تغییرات و ویرایش شدهاند، که بحث مفصلی دارد.»
این خواننده در مورد این قطعه، تصریح کرد: «در ملودی آواز تغییری ایجاد نکردهام و سعی کردهام به ترانه دست نزنم. ولی لهجه و گویش را به لهجه تهرانی امروز خواندهام نه به لهجه شیرینی که داشت. چون بارها به آن نوع گویش اجرا شده است. یکی از دلایل اجرای مجدد و متفاوت این اثر این بود که حضور موسیقیهای زیبای محلی خیلی کمرنگ شده و بیشتر جوانهای ما، موسیقی محلی مقامی و ملیشان را دنبال نمیکنند و متاسفانه امروز حتی بیشتر موسیقیهای پاپیولار غیر ایرانی دهه چهل تا اواخر پنجاه خورشیدی و زیرمجموعههایش که در ایران هم رایج بود نیز، از استانداردهایش دور شده و خیلی ضعیفتر از گذشته به گوش میرسند.»
او ادامه داد: «درباره آهنگسازی، تنظیم و نحوۀ اجرای اثر باید بگویم در اجراهای مختلفی که تحقیق کردم و به گوشم رسید، این نوع اجرا وجود نداشت. به همین خاطر به این فرم روی آوردم. موسیقیهای محلی و مقامی و ایرانی غالباً مدال هستند. من در تنظیم این ملودی را تنال در نظر گرفتم و تونالیتهای که انتخاب کردم تقریباً در محدوده صدای بیشتر به سمت باریتون (صدای بمِ مردان) است تا تِنور (صدای زیرِ مردان). میتوانستم آهنگ را دو پرده بالاتر بخوانم ولی این کار را نکردم تا صمیمیتر به گوش برسد. از هارمونی و ریتم موسیقی جزلاتین استفاده کردم. البته سعی کردهام به ملودی آواز و ترانه وفادار بمانم تا مخاطب ایرانی خیلی از آن دور نشود. تقریباً هشتاد درصد آهنگ آکوستیک (زنده) ضبط شده است. من چهار لاین گیتار آکوستیک، دو لاین گیتار اسپانیش و دو لاین ماندولین نواختهام. بخشهای گیتار باس، باس درام و اسنرها را دوست موسیقیدانم «سعید عزیزی» با سینتی سایزر و کیبورد نواخت و البته هنگام ضبط گیتارها و بقیه سازهایی که اجرا میکردم ناظر ضبط بود و کمک کرد و از نظرات خوبش بهرهمند شدم. نوازندگی تیمبالسها و پرکاشنها را ژوبین محمودی عزیز مثل همیشه با مهارت تمام اجرا کرد.»
این هنرمند با سابقه در پاسخ به اینکه آیا این قطعه قرار است در قالب یک آلبوم نیز منتشر شود یا نه، عنوان کرد: «آلبومی با نام «آتش، دریا، لبخند» هست که «مجنون نبودم» در این آلبوم قرار دارد. البته هنوز منتشر نشده است. باقی قطعات این آلبوم محلی نیست، اما آلبومی از آثار محلی را بازسازی، تنظیم و ضبط کردهام که تقدیم شنوندگان عزیز میکنم.»
او در پایان گفت: «آلبوم «آتش، دریا، لبخند» برای ارج نهادن و محترم شمردن شنوندگان موسیقی، بسیار متفاوت با برخی آثار موسیقی پاپیولار موجود در بازار کار شده است. خیلی از دوستان هنرمند با من همراه بودهاند که از آنها تشکر میکنم. دوستانی که مستقیم در آلبوم حضور داشتهاند و همکاری کردهاند، خانمها غزل و ترانه کیانینژاد -دختران هنرمند فقید شادروان «مازیار» خواننده سرشناس-، خانم فریبا سعادت، آقایان سعید عزیزی، داریوش فرزاد و دوستان هنرمندی که نامشان در لیست نوازندگان و هنرمندان آلبوم هست... از همه عزیزان به خصوص استاد شمس لنگرودی که در این آلبوم از اشعار زیبای ایشان هم بهرهمند شدم بی نهایت سپاسگزارم.»
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : پنجشنبه 31 تیر 1395 - 08:02
افزودن یک دیدگاه جدید