برنامه یاد بعضی نفرات
 
درباره موسیقی ایرانی و سازهای ایرانی
لطفا حرمت ساز ایرانی را نگه داریم
[آیدا امیری مقدم - نوازنده دف و مدرس موسیقی]
اصلا فکرش را هم نمی کردیم که روزی روزگاری در قصه پر فراز و نشیب این روزگار نامراد، یک ویروس همانند اتفاقاتی که داستان و حکایت هایش را در فیلم های سینمایی و تخیلی می دیدیم و گاهی هم بدجور از آن می ترسیدیم، بیاید و در عالم واقع، خیلی نزدیک تر از آنچه تصورش می کنیم، همه روزگارمان را خراب کند، خراب کند، غمگینمان کند و آن قدر درگیرش شویم که اگر ، اگر  و اگر پایان بگیرد، گویی فصل تازه ای از زندگی مان آغاز شده، یک فصل تازه که از ما آدم های تازه ای هم خلق می کند و تازه اگر زنده بمانیم، باید جور دیگری باشیم و جور دیگری ببینیم و جور دیگری اصلا زندگی کنیم.

خلاصه که جناب کرونا، هست و فعلا هم قصد رفتن ندارد، این بزرگوار سراسر نحس است و درونش پر از مرگ ، که من و شما خوب می دانیم ، دور یا نزدیک، فامیل یا غیر فامیل چه عزیزانی را در غیر مترقبه ترین شرایط ممکن از ما  گرفته و با خود برده آن دنیا. شرایطی سخت، خیلی سخت، انقدر سخت که اصلا نمی دانیم خوابیم یا بیدار؟ در دنیاییم یا در برزخ ؟ خلاصه که همه چیز ریخته به هم  و اصلا هم دل و دماغی نیست. فقط می ماند، دعا و امید که امیدوارم بماند باقی برای بقایمان.

حالا فقط دعا می کنیم و امیدواریم به فردایی بهتر و پر از سلامتی و در کنار این دعا و امید دلمان را خوش می کنیم، با آنچه دوستش می داریم، یکی با تئاتر و سینما که آن هم در رفت و برگشت تعطیل شدن و تعطیل نشدن است، یکی با نقاشی و هنرهای تجسمی که آن هم اغلب محدود به خانه نشینی های مدام شده، یکی با نوشتن ، یکی با کار مضاعف و یکی با شرایطی متفاوت مشغول زندگی اند، یک زندگی عجیب که آن هم معلوم نیست فردایش چگونه است.

ما هم این وسط که مشق موسیقی می کنیم، مانند دیگر آدم های روی زمین با «دعا» و«امید» تا اینجا آمدیم، کار می کنیم، اگرچه کنسرتی در کار نیست، کار می کنیم اگرچه از کمترین حمایت ها در روزهای کرونایی برخوردار بودیم، کار می کنیم اگرچه می دانیم هیچ فعالیتی دلنشین تر و جذاب تر از روی صحنه بودن نیست، ما این روزها فعلا عمدتا اینترنتی کار می کنیم اگرچه  می دانیم قشنگ تر از نشستن در سر کلاس و هم نشینی با هنرآموزان شیفته موسیقی ایرانی نیست، ما کار می کنیم اگرچه می دانیم فعلا دورنمای روشنی برای موسیقی به دلیل مواجهه با کرونا وجود ندارد، ما کار می کنیم اگرچه می دانیم حال و روز همه در غم از دست دادن آدم های روی زمین ، در غم اتفاقات ناگوار و پی در پی خوب نیست، ما کار می کنیم چون می دانیم فعلا زبان شیوای موسیقی است که می تواند برای هر کدام از ما چه آنهایی که می نوازند، چه آنهایی که می خوانند و چه آنهایی که می شنوند یکی از جذاب ترین ها باشد. آن قدر جذاب که وقتی در دنیایش قدم می زنی ، انگار  در رویایی ترین شکل ممکن وارد یک خواب و خیالی تماشایی می شوید.

اما در لابه لای یکی از همین «اگرچه» هایی که گفتم، در گذر همین روزهای سخت که برای من و خیلی ها «موسیقی» شده دوای درد و غذای روح؛ با یک چالش ناموزونی مواجه شدم که آسیب شناسی کارگاه های آموزشی آنلاین و توجه دقیق تر به این مقوله توسط استادان و هنرمندان برگزیده موسیقی را می طلبد، شرایطی که به دلیل درگیرشدنم در ستاد برگزاری جشنواره تک نوازان دف که به همت تعدادی از شناخته شده ترین هنرمندان این عرصه  در شرف برگزاری است، بیش از پیش نمود خود را نشان داده و موجب شده که بخواهم در قالب یک نوشتار آن هم در حد و اندازه آگاهی خودم به این اتفاق واکنش نشان دهم. واکنشی که شاید نشات گرفته از همین گرفتاری های کرونایی باشد اما به هر حال زنگ خطری جدی برای موسیقی است که از بی توجهی و تحریف کم آسیب ندیده است.

یکی از این آسیب ها و اتفاقات بد، که حداقل در حوزه تخصصی بنده به عنوان یک نوازنده دف وضوح بیشتری داشته، رفتار برخی از هنرآموزان این عرصه در زمینه نوازندگی است که می دانم بخش اعظمی از این رفتارهای انتقاد آمیز ریشه در نا آگاهی و کم توجهی مدرسانی است که می بایست دقت بیشتری به ماجرا داشته باشند. رفتارهایی که موجب شده به ساحت و حریم مقدس دف نوازی خدشه وارد شده و موجب ایجاد تصوراتی شوند که نقش این ساز بسیار ارزشمند و قابل احترام را در حد مجالس عروسی و انجام برخی حرکات بی هویت و من درآوردی تنزل دهد.

کما اینکه در همین چند روزی که مشغول انتخاب و بررسی آثار شرکت کننده در جشنواره سراسری تک نوازان بودیم، افزایش این رفتار غیر حرفه ای که قطعا ریشه در آموزش های غلط داشته، نمود خود را برای من بیشتر کرد. چرا که برای من و نسل من که در محضر استادان بزرگ دف نوازی از حریم و حرمت دف و دف نوازی حرف ها و پندهای زیادی شنیدیم و به جان گرفتیم، ماجرای دف نوازی به شکل دیگری آموزش داده شد. تا آنجا که رعایت حریمش ، رعایت اخلاق نوازندگی اش ، رعایت نحوه نوازندگی اش و اساسا نگه داشتن حرمت یک ساز بیش از خود نوازندگی برایمان تقدم داشت. چارچوبی به شدت قاعده مند و مکتب خانه ای که اجازه هیچ گونه حرمت شکنی و سبک انگاشتن این ساز را به ما نمی داد. کما اینکه می دانم چنین رویکرد و معرفتی در بین هنرمندان نوازنده بسیاری از سازهای موسیقی ایرانی و موسیقی نواحی ایران وجود داشته و دارد و بزرگان این عرصه به قدری رویکرد مومنانه ای روی این موضوعات دارند که اگر خدایی نکرده خدشه ای روی ماجرا ایجاد شود، شرایط همانی می شود که امروز برایش غمگینم.

بله این درست که حضور یک ساز ایرانی در یک مجلس بزم ایرانی می تواند دربرگیرنده مولفه های شنیداری جذابی باشد اما لطفا بدانیم و آکاه باشیم که چنین فرآیندی در چارچوبی اجرا شود که حرمتش لکه دار نشود. آری ساز دف حرمت دارد. این ادای احترام هم به معنای محدود کردن نوازنده ها و مشتاقانش برای ایجاد خلاقیت و نوآوری نیست که این خلاقیت و به روز رسانی نیازی ضروری برای موسیقی ایرانی است . اما قطعا و قطعا باید بدانیم که این خلاقیت باید و حتما با احترام به موسیقی و ساز توسط نوازنده اش باشد. این فرآیند اتفاقا یکی از حلقه های  گمشده موسیقی ایرانی است که هم در روزهای کرونایی و هم در برخی از اموزشگاه های موسیقی و هم در برخی رویدادها و اتفاقات موسیقایی شاهدش بودم و من را مجاب کرد به سهم خودم در آستانه برگزاری یک رویداد موسیقایی درباره ضرورت توجه بیشتر به آن حرف بزنم. این را هم می دانم که قبل تر از من خیلی از بزرگواران و هنرمندان این عرصه بارها و بارها درباره التزام رعایت نوآموزان این عرصه پیرامون حفظ حریم و حرمت ساز و موسیقی آگاهی های لازم را داشته باشند.

من در این سالها چه در عرصه نوازندگی و چه در عرصه تدریس اموخته ام قبل از رسیدن به نقطه مطلوب نوازندگی به ویژه نوازندگی ساز دف ، مقید به شعور و رعایت حریم محترم این موسیقی باشم که این روزها به شدت در معرض خطر جدی قرار گرفته و امیدوارم این بهانه رسانه ای در کنار رویدادها و جشنواره هایی چون جشنواره سراسری تک نوازان دف بتواند قبل از نمایش نوازندگی وشور موسیقایی ، دربرگیرنده شعور و احترام به موسیقی نیز باشد. چرا که معتقدم حرمت ساز ایرانی خیلی خیلی خیلی بالاتر از این حرف هاست که بخواهیم آن را به اسباب نمایش های محیرالعقول در فضای مجازی برای دیده شدن تبدیل کنیم.

دف برای من و خیلی ها سازی سحرانگیز، الهی و مقدس است که از دوران طفولیتم نوایش را  شنیدم و در همان احوالات کودکی عاشقانه صدایش کردم و تا به امروز در محضر استادانش، هنرمندانش و دوستدارانش سر تعظیم فرود آورده ام و همچنان هم مشغول آموختن؛ این ساز میراث انسان هایی است که در پهنه شرافت و هنرمندی نوایش را مقدس کردند که حتی نباید بدون وضو به آن دست زد، پس چه نیکوست که برای ستایش از نغمه ای روحانی و نوایی شورانگیز از زندگی حد و مرز حرمتش را بشناسیم و بشناسانیم که حرمتش نیکوتر از این حرفهاست.

مطالبی که به آن اشاره کردم،  قطعا برای آنهایی که تا به امروز نگهبان راستین موسیقی ایرانی و موسیقی نواحی ایران بوده اند، توضیح واضاحات است، اما به واسطه اینکه خود را عضوی کوچک از خانواده موسیقی ایرانی می دانم و در این خانواده هم یاد گرفته ام که حریم ساز و موسیقی را نگهبانی کنم، بر خود لازم دیدم که به سهم خود یک بار  دیگر بر ضرورت حفظ حرمت موسیقی تاکید کنیم و به آن دسته از نوازندگانی که مایلند زودتر از آنچه باید، به درجه شهرت و عافیت برسند، تاکید کنم که عزیزانم حرمت موسیقی را حفظ کنیم و چه زیباست «شهرت» با «حرمت» هم نشینی کند تا برگردیم به روزگاری که شایسته موسیقی ایرانی است؛ حتی در روزهای کرونایی .
منبع: 
سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : سه شنبه 15 تیر 1400 - 17:09

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود لطفا حرمت ساز ایرانی را نگه داریم | موسیقی ما