برنامه یاد بعضی نفرات
 
هم‌زمان با تولد خواننده‌ی برجسته‌ی موسیقی ایران، بزرگ‌داشتِ موسیقایی او برگزار می‌شود
در گذر از یک قرن با کوروس سرهنگ زاده
موسیقی ما- یازدهم تیر ماه مصادف با تولد استاد کورس سرهنگ‌زاده، بزرگداشتی موسیقایی برای او در تالار وحدت برگزار خواهد شد. به این مناسب با «علیرضا امینی» هم‌کلام شدیم. در این برنامه آثار دراماتیک و نوستالژیکِ سرهنگ‌زاده با ارکستر نیایش به سرپرستی «علیرضا امینی»، تنظیم ایمان ملکی و صدای محمدجواد یزدچی پروژه اجرا می‌شود. علیرضا امینی هنرمندی اهل قلم، شاعر و فعال رسانه ای که در دو گرایش تحصیلات داشته است. محققی است که روی موضوعاتی پژوهش می کند که نتیجه تحقیق به جامعه بازگردد نه تبدیل به کتاب یا مقاله‌ای شود که در کتابخانه‌ها و مجلات بایگانی شود. او معتقد است موزیکولوژی باید به دو شاخه تئوریکال و پراکتیکال تقسیم شود.

او خود را یک موزیکولوژ پراکتیکال می داند و می گوید باید روی موضوعاتی کار کند که جامعه آنها را ببیند و بشنود. بزرگترین دغدغه فکری او در دو دهه کار و کوشش چشمگیرش دوی پاپیولاریته در موسیقی ایرانی متمرکز شده است و در همین زمینه با انواع موسیقی‌های عامیانه اعم از مدح و مراثی، ترانه‌های کوچه و بازار، طنز و طنزخوانی کار کرده و در نهایت با ترانه‌های ماندگار موسیقی ایرانی در آثار خنیایی بیش از یک قرن آثار ماندگار زندگی کرده است و در تجریه و تحلیل و اجرای اینگونه آثار یکی از بهترین‌ها است. در این گفت‌و‌گو به مباحث فرهنگی و اجتماعی نیز در کنار جزئیات این برنامه پرداخته‌ شده.
 
  بیایید در ابتدا از فرهنگ صحبت کنیم. فرهنگی که در آن موسیقی، خصوصا موسیقی عامه‌پسند نقش پررنگی در آن داشته.
 
  موسیقی عامیانه یا همان موسیقی پاپ ایرانی متعلق به توده مردم است. مردمی که ممکن است در بالاترین سطح سواد اجتماعی یا پایین‌ترین سطح سواد اجتماعی باشند. دسته‌ای مشاغل پیچیده‌ای دارند و دسته‌ای ساده‌ترین شغل‌ها را اما در نهایت هر دو مشاغلی خدماتی دارند. دلیلی دارم که از واژه «خدماتی» استفاده کردم. این خدمات ممکن است دانش‌بنیان باشد، وابسته به هوش و استعداد بوده و یا وابسته به قدرت بدنی. هر چه باشد جامعه به آن نیاز دارد. چنین جامعه‌ای برای حیات خود به این خدمات نیاز دارد که این‌ها دارای رگ‌هایی است که باعث می‌شود خدمات به هم وصل شوند. اگر غیر از این باشد و رگ‌ها بسته شود، ارتباط جامعه مخدوش شده و به اینجا می‌رسیم که می‌بینیم افراد جامعه دیگر با هم صمیمی نیستند. در گذشته یک پزشک با یک پاکبان بسیار صمیمی بود و حتی در صورت نیاز به داد هم می‌رسیدند. خشک شدن مجاری ارتباطی نسل‌ها را در جامعه شاهد هستیم. یکی از مهم‌ترین سیالات میان طبقات اجتماعی عنصر فرهنگ است. این عنصر که وابسته‌ به اصلی‌ترین ابزار خودش یعنی هنر است، به دلیل از دست دادن کارکردهای اجتماعی خود، باعث شده جریان فرهنگی در طبقات جامعه از بین برود و شاهد انقطاع نسل‌ها هستیم. از این مقدمه تصمیم داشتم به اینجا برسم که احیای عناصر فرهنگی در جامعه می‌تواند منجر به احیای آن جامعه‌ای شود که مردمانش به اصول اخلاقی پایبند بودند.
 
 کمی بیشتر درباره این نکته یعنی احیای عناصر فرهنگی برای ما بگویید.
 
عناصر فرهنگ عامه نظیر تئاتر، سینما، هنرهای تجسمی، موسیقی و دیگر عرصه‌ها باید حفظ شود تا طبقات مختلف جامعه به‌واسطه این عنصر سیال به هم وصل باقی بمانند. فرهنگ عامه مثل سیم اتصال است تا مداری متوازن شکل بگیرد. موسیقی ما یکی از مهم‌ترین عناصر فرهنگ عامه است و می‌تواند نقش پررنگی در انجام این مهم داشته باشد. در موسیقی کلاسیک ایرانی افرادی هستند که علاوه بر آموزش موسیقی و رسالت حفظ موسیقی کلاسیک، دغدغه موسیقی فرهنگ عامه را نیز داشته‌اند و به عنوان حاملان فرهنگ عامه برای ما تلاش کرده‌اند. اساتیدی مثل بدیع‌زاده‌‌ها و مهرتاش‌ها روی این عنصر کار کرده‌اند و موفق هم بوده‌اند. هم آثار کلاسیک داشته‌اند هم آثار عامه. نیاز به توازن را فهمیده بودند.
 
 با توجه به سابقه حضور چنین افرادی در تاریخ موسیقی کشور، چه شد که کار به اینجا رسید؟
 
با پیشرفت تکنولوژی و ورود فرهنگ‌های دیگر، این باورها تغییر کرد و هنرمندان خودشان را متعلق به توده‌ی خاصی کردند. هنرمندی فقط در کافه موسیقی اجرا می‌کرد، هنرمندی فقط در رادیو می‌خواند، هنرمند دیگری فقط به اجرا در گراند هتل می‌پرداخت و غیره. این دسته دسته شدن و اینکه هنرمند خودش را متعلق به قشر خاصی می‌دانست شروع یک بلای اجتماعی برای بر هم خوردن توازن فرهنگی بود. متاسفانه پس از دهه چهل، شاهد رشد یک تب روشن‌فکری کاذب شدیم که نتیجه آن شد که برخی هنرمندان با اینکه به فرهنگ عامه علاقه داشتند، خودشان را مقید به یک طبقه کلاسیک کردند. ما موسیقی‌شناس‌ها هنگام تجزیه و تحلیل موسیقی به این نتیجه رسیدیم که یک هنرمند برای ماندن در آن طبقه خاص و حفظ پرستیژ خود، اثری ساخته‌ که اگر لایه روشن فکری‌اش را کنار می‌زد و همان اثر عامیانه خلق می‌کرد، ماندگار می‌شد. اما آمده آن عامیانگی را در لباسی پیچیده که مردم آن لباس را دوست نداشتند و باور نکردند.
نتیجه این می‌شود که هنرمندانی بالغ بر نود درصد آثارشان ناشناخته می‌ماند و برخی نود درصد آثارشان معروف می‌شود. هنرمندان زیادی داشتیم که با وابستگی به فرهنگ عامه توانسته‌اند بین مردم ماندگار شوند. خوانندگی دارای چند فراسنج است. نیازمند دانش موسیقایی و بینش اجتماعی است. این دو در کنار هم باعث می‌شود خواننده ماندگار شود و آثاری از او می‌بینیم که بسیار توانمند در جا باز کردن میان عواطف مردم است. از ویژگی‌های دیگر می‌توان به جنس صدا اشاره کرد. مهم نیست چند ردیف حفظ باشد. باید جنس صدایش برای اجرای آن موسیقی مناسب باشد. اگر خواننده نتواند اثر ساخته شده را به زیبایی نمایش دهد موفق نمی‌شود. من عنوان "شورینی" یعنی شوری و شیرینی را در موفقیت بسیار مهم می‌دانم.
 
بله جنس صدا قطعا مهم است اما قابل پیش‌بینی نیست که پس از انتشار چه اتفاقی رخ می‌دهد.
 
بله اصلا قابل پیش‌بینی نیست و بسیار نکته مهمی است. این نکته به علایق و سلایق جامعه وابسته است و بخشی از آن به همان بینش مرتبط است که خواننده چه صدایی با چه رنگی تولید کند و بخشی به اقبال خواننده بستگی دارد که چند درصد از توده مردم صدای این خواننده را دوست داشته باشند.
 
درخصوص استاد کورس سرهنگ‌زاده این بینش و دانش را چطور تحلیل می‌کنید؟
 
 استاد کورس سرهنگ‌زاده از ابتدای ورود به رادیو مردم صدایش را دوست داشتند. نمک صدا و شیرینی صدای استاد سرهنگ‌زاده در کنار دانش و بینش او باعث شد هم آثاری خوبی را انتخاب کند و صدای او دلیلی بود برای اینکه آهنگسازان خوب او را انتخاب کنند و قطعات خوبی برای او بسازند. به جرأت می‌گویم میان خوانندگانی که در مرز موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی عامه‌پسند قرار دارند، استاد سرهنگ‌زاده بین پنج نفر اول، میان سه نفر اول است. چرا که بیشتر قطعاتی که خوانده ورد زبان مردم است و می‌توان گفت در بین بیست اثر معروف نوستالژیک، از او دو یا سه اثر در ده اثر اول قرار دارد. همین بررسی‌ها باعث شد برای استاد کورس سرهنگ‌زاده بزرگداشت برگزار کنم. او بسیار عزیز است ولی تا به امروز حرکتی فرهنگی و خودجوش شکل نگرفته بود. می‌دانم که از مدیران عناصر اجرایی خانه موسیقی و دفتر موسیقی وزارت ارشاد و دیگران تلاش کرده‌اند اما اجابت نشد و من احساس کردم شاید استاد سرهنگ‌زاده منتظر حرکت توده هنرمندان جامعه است. حالتی که هنرمندان خودشان قدر استاد را بدانند و با دوست خوبم ایمان ملکی برای انتخاب و تنظیم کارها اقدام کردیم. محمد جواد یزدچی خواننده‌ای است که بسیار خوب کار کرده است و از شاگردان خانم سعیده بزرگ‌منش و خانم نغمه غلامی است و صدای او برای من آن حس شورینی را داشت و این پروژه را به ایشان پیشنهاد کردم. به من گفت خودش از عاشقان استاد سرهنگ‌زاده است و با حمایت ایشان همه دست به دست هم دادیم و آماده این بزرگداشت شدیم.
 
از آثار انتخاب شده برای ما بگویید.

در میان قطعات انتخاب شده، آثار بسیار سنگین و دراماتیک استاد سرهنگ‌زاده، قطعات معروف نوستالژیک که مردم آن‌ها را دوست دارند و همچنین آثار شاد ایشان که در بیشتر مهمانی‌ها خوانده می‌شوند انتخاب  و برای ارکستر ملی مجلسی تنظیم شده‌اند. اجرا با ارکستر من یعنی ارکستر نیایش، تنظیم ایمان ملکی و صدای محمدجواد یزدچی پروژه آماده شد تا انشاالله در یازدهم تیرماه، در تالار وحدت روی صحنه برود. امیدواریم این اجرا بارها و بارها تکرار کنیم و این افتخار را داشته باشیم خود استاد کورس سرهنگ‌زاده با آن صدای گرم و شیرین و بانمک روی صحنه بیایند. من از یک برنامه رادیویی شنیدم زمانی که تریبون را به استاد بنان برای شروع پیشنهاد کردند، استاد بنان گفتند صدا مخملی ما کورس سرهنگ‌زاده برنامه را شروع کند. آرزو دارم استاد اجابت کند و یک اثر را با ارکستر بخوانند. می‌دانم مردم لذت خواهند برد. امیدوارم این باب خیری شود که استاد تصمیم بگیرند که بارها و بارها کنسرت برگزار کنند و می‌دانم که سالن‌های بزرگ تهران برای استاد پر خواهد شد. در هنرمندان و مدیران این عشق وجود دارد که این اتفاق بی‌افتد. من از دکتر سالاری و دکتر الله‌یاری این قول مساعد را گرفتم که در مسیر اخذ درجه یک هنری استاد کورس سرهنگ‌زاده اقدام کنیم و من در شرف جمع‌آوری مدارک هستم. در شب تولد استاد آثار خاصی را برایشان اجرا خواهیم کرد.
 
 
در پایان چه صحبتی دارید؟

حالا که ما استدلال‌های لازم را برای ضرورت حضور موسیقی عامیانه در جامعه عنوان کردیم، آرزو دارم آهنگسازان، شاعران و مصنفین ما برای زندگی عامیانه مردم اثر تولید کنند چرا که به استناد تاریخ، هنرمندانی که این خدمت فرهنگی را انجام داده‌اند در تاریخ ماندگار شده‌اند. اگر بتوانیم باز هم از این آثار بسازیم می‌توانیم خود را برای این فرهنگ ماندگار کنیم.

از مخاطبین،اصحاب فرهنگ، شعرا، نوازندگان و حتی افرادی که عاملان اجرای موسیقی و همین‌طور شرکت‌های فرهنگی و هنری به ویژه مدیران ارشد حوزه فرهنگ و هنر، این درخواست را داشته باشند که در سبد فرهنگی خود آثار فاخر عامیانه ایرانی قرار بگیرد. امیدوارم از سوی مدیران نگاه مهربانانه‌تری برای صدور مجوزها شاهد باشیم. معتقدم یک جابه‌جایی هوشمندانه و مختصصر انجام شود و سخت‌گیری‌ها برای هنرمندان موسیقی ایرانی تبدیل به کمک و مساعدت شود، می‌توانیم شاهد این باشیم که آثار سخیف برای مردم اجرا نشود. آرزو دارم که ای کاش سرپرست ارکسترها و مدیران این جریان که برخورد نزدیکی با توده مردم دارند، با درک این موضوع به سراغ آثار فاخر و عامیانه بروند و این قطعات را اجرا کنند تا این آثار دوباره به ذهن و زندگی مردم برگردد.  نکته بسیار مهم مطالبه مردم است. مخاطبین باید از هنرمندان بخواهند که آثار پاپیولار خوب در موسیقی ایرانی ساخته شود. بیشتر آثاری که ساخته می‌شود کلاسیک است و به اصطلاح مشغول رجزخوانی برای یکدیگر هستند. در دهه سی و چهل هنرمندان بزرگی داشتیم اما چنین رفتاری نداشتند و آثاری ساخته‌اند که موسیقی ایرانی را برای مردم شیرین کرده‌اند. چنین آثاری حتی با گذشت صد سال از تولیدشان، همچنان در ذهن مردم ماندگارند، شنیدنی هستند و در محافل حضور دارند.
تاریخ انتشار : دوشنبه 5 تیر 1402 - 14:26

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود در گذر از یک قرن با کوروس سرهنگ زاده | موسیقی ما