امروز بعد چند سال و چند ماه
بازم تو همون گذرگاه
هنوزم هست از گلهايي
كه واست ميچيدم هر بار

هنوزم عاشقا با هم
همونجا قرار ميذارن
يادگاري روي ديوار
مينويسن دوسِت دارم
مينويسن دوسِت دارم

يه فاجعه س كه نيستي الان
من تو اين دنيا تنهام
ميگذرن روزا اما
عميق تر ميشن زحما
شدم يه جسم سرد كه بي تو تنهام
دلخوشيم شدن اين عكسا
كاش ميشد بودي اما
تنهام تنها

راههاي خوشبختي ميرفت به سمت تو
بي نياز بودم وقتي ميگرفتم دستتو
ديگه تو قصه ها هم نبود كه مثل ما
ميرفتيم سمت فرداها بي اضطراب
تا اينكه بارون لعنتي زد شست
تموم خاطرات و زندگيم زرد شد
صبر تو كم شد گونه هام تر شد
رفتي اما دلم عاشقتر شد

يه فاجعه س كه نيستي الان
من تو اين دنيا تنهام
ميگذرن روزا اما
عميق تر ميشن زحما
شدم يه جسم سرد كه بي تو تنهام
دلخوشيم شدن اين عكسا
كاش ميشد بودي اما
تنهام تنها

حالا دور از همه
نشستم تنها ، يه يادگاري دستمه
داغونم از غمت ،
 اين روزا بيزارم از نبودنت

نيستي الان
بي تو تنهام

تنهام تنها