10 آبان 94
متن ترانه
رفته ازاين خونه اونكه گفت ميمونه
عاشقم ديوونه وار دل دله ويرونه
ميگيره بهونه ازدست زمونه وآى دل دله شكسته
گريه ديگه بسه واسه اونكه ننشسته پات
ابرى كه نباره ارزشى نداره
اونكه نميمونه بات
خسته شدم ازآدمايى بادلاى سياهى
كه عذابم ميدن ازهمه بريدمو
دستمونميدم به اوناييكه ميذارن ميرن
دل طاقت نداره هنوز باورنداره كه ديگه
اونو نداره نه رفته و به برگشتش
اميدى نداره قلب پاره پاره ى من خسته شدم ازآدمايى
بادلاى سياهى كه عذابم ميدن ازهمه بريدمو
دستمونميدم به اوناييكه ميذارن ميرن
رفته ازاين خونه اونكه گفت ميمونه
عاشقم ديوونه وار دل دله ويرونه
ميگيره بهونه وآى ازاين زمونه
وآى دل دله شكسته گريه ديگه بسه
واسه اونكه ننشسته پات ابرى كه نباره
ارزشى نداره اونكه نميمونه بات
عاشقم ديوونه وار دل دله ويرونه
ميگيره بهونه ازدست زمونه وآى دل دله شكسته
گريه ديگه بسه واسه اونكه ننشسته پات
ابرى كه نباره ارزشى نداره
اونكه نميمونه بات
خسته شدم ازآدمايى بادلاى سياهى
كه عذابم ميدن ازهمه بريدمو
دستمونميدم به اوناييكه ميذارن ميرن
دل طاقت نداره هنوز باورنداره كه ديگه
اونو نداره نه رفته و به برگشتش
اميدى نداره قلب پاره پاره ى من خسته شدم ازآدمايى
بادلاى سياهى كه عذابم ميدن ازهمه بريدمو
دستمونميدم به اوناييكه ميذارن ميرن
رفته ازاين خونه اونكه گفت ميمونه
عاشقم ديوونه وار دل دله ويرونه
ميگيره بهونه وآى ازاين زمونه
وآى دل دله شكسته گريه ديگه بسه
واسه اونكه ننشسته پات ابرى كه نباره
ارزشى نداره اونكه نميمونه بات
افزودن یک دیدگاه جدید