برنامه یاد بعضی نفرات
 
reza
نوستالژي بدون افسردگي
از ضرورت هايي که معمولاً در موسيقي پاپ و راک اين سال هاي ما به آن توجه نمي شود، تناسب ميان جنس صداي خواننده و لحن خواندن او با مصالح و مفاهيم و حس و حال جاري در اشعار قطعاتش است. اين نکته يي بديهي است که با هر ميزان تکنيک و شناخت و گروه حرفه يي و ساير امتيازات اجرايي، نمي توان بي تناسبي صدا و لحن خواننده با متن ترانه را پوشاند و جبران کرد. درست به همين دليل است که شنيدني ترين قطعات اجراي ماني رهنما در آغاز کنسرت چهار خواننده محبوب کشور در هفته گذشته، همان قطعاتي بود که با طنين صداي باز او و با فريادهاي دريغ آميزش همراه مي شد؛ که همچنان در راس شان ترانه مشهور فيلم «مرسدس» مسعود کيميايي قرار دارد؛ترانه يي که البته روي فيلم نيامد و هنوز هم ماني براي گفتن نام سراينده اش جنتي عطايي روي سن، ناچار بود احتياط و پرهيز کند. هم ملودي ترانه اثر بابک بيات فقيد به کلي با بقيه قطعاتي که آن شب ها در آن سالن اجرا شد، متفاوت بود و نشان از سبک ويژه بيات و ملودي هاي دلنشين هميشگي اش داشت؛ و هم طنين صداي ماني با درک عميقي که نسبت به شعر بامعنا و - اين روزها - کنايي ترانه داشت، از اختلاف سطحي محسوس با بقيه کارهاي خود او خبر مي داد.

و باز به همين علت، قطعه به کار رفته در تيتراژ سريال «شب هاي برره» و قطعه بسيار زيبا و اندوهگين «بارون مي اومد...» بهترين بخش اجراي کم تمرين شده مهران مديري به حساب مي آيد. او که بيشترين هياهوي کنسرت را بابت محبوبيت بي حد و حصر شخصيت تلويزيوني اش به پا کرد، اساساً صدايي غم زده و مناسب همان نغمه هاي دشتي و لري معروفش دارد و البته حس نوستالژيک و عاشقانه ترانه «بارون» با اندوه نهفته در صداي او، همگوني غريبي يافته است. اين قطعه که برخلاف نوع معرفي مديري با ارجاع به کنسرت قبلي خودش، بيشتر بابت اجرا شدن در يازدهمين دوره جشن سينمايي - تلويزيوني «دنياي تصوير» شناخته شده است، در کنسرت اخير با جايگزيني کمانچه به جاي تار، زيباتر اجرا شد و ويژگي عجيب آن، اين بار بيشتر به چشم - يا در واقع به گوش - مي آمد؛ اينکه از معدود قطعات اصيل ايراني است که با وجود اين همه اندوه، مي توان در طول اجرايش کف هم زد، و با اين وجود، همچنان از اندوهش کاسته نمي شود.

درخصوص اجراي عليرضا عصار و گروهش، قيد عبارت «با حضور افتخاري...» اندکي عجيب مي نمود؛ به ويژه از اين حيث که تعداد و زمان قطعات آنها اگر نه بيشتر، بلکه دست کم برابر با گروه مديري بود و اينکه آنان خود را جدا از برنامه هاي اصلي کنسرت مي دانستند، بيشتر ناشي از نوعي خودجداپنداري بود تا تفکيک حرفه يي و با دليل. اما فارغ از اين موضوع، عصار هم با اتمام اجرايش با آهنگ مشهور «خيال نکن نباشي...» به سمت همان مشکلي رفت که پيشتر بدان اشاره کردم؛ تاکيد بر قطعه يي که حس و جهت گيري و جهان بيني اش با جنس صداي خواننده نمي خواند. بديهي است که گرما و آواي کشدار و پرطنين صداي عصار براي قطعات حماسي چون«عشق الهي» مناسب است و به کارگيري اين صدا براي قطعات ضدرمانتيک مرسوم اين سال ها از قبيل هيپ هاپ هاي اخير، نمي تواند ضرب و تاثير درستي بيابد. البته عصار و فواد حجازي خيلي پيش از اين موج متاخر ترانه هاي ضدعشق، اين آهنگ را کار کرده بودند؛ اما اين پيشگامي دخلي به بي تناسبي شعر و صداي خواننده ندارد. حتي نوع اداي يله و بي قيد و گذرنده کلمات توسط عصار در اين آهنگ، در تعارض با عادتي است که نسبت به تاکيدهاي تلفظ او روي کلمات داشته ايم و داريم.

اما برنده اصلي کنسرت بي ترديد رضا يزداني بود. و جالب اينجاست که حرفه يي تر بودن اجراي او در قياس با سه نفر ديگر، باز تا حد قابل ملاحظه يي به همان همسويي جنس و خصلت صدايش با موسيقي و اشعار بر مي گشت. يزداني اغلب قطعاتش را با ترانه هايي از يغما گلرويي ساخته و به قول علي معلم ماهيت اعتراضي سروده هاي گلرويي با جنس صداي گرفته يزداني تناسب تمام عياري دارد. چه در قطعه «لاله زار»، چه در «کافه نادري»، چه در «شمال» و چه در قطعات ديگري که در کنسرت اجرا نشد مثل «برج» که اين روزها با افتتاح برج ميلاد و تبليغات پيرامونش، معناي کنايي مضاعفي يافته، شعر گلرويي ضمناً ويژگي نوستالژيک بارزي هم دارد که در نگاه اول شايد ناهمخوان با صدا و لحن پرخاشگر يزداني به نظر برسد. اما با نگاهي دقيق تر مي توان ديد نوع نوستالژي سروده هاي گلرويي نيز مطلقاً مبتني بر حسرت خواري صرف و تخديري نيست و در اصل بخشي از همان جريان اعتراضي آثارش تلقي مي شود. به اين ترتيب، صداي يزداني که بيشتر رنج و درد آن دوره هاي خوش از دست رفته را با نوعي خشم به شنونده منتقل مي کند، باز در همگوني احساسي کامل با شعر ترانه سرايش قرار مي گيرد. البته فراموش نمي کنيم که اجراي بسيار منسجم گروه، مهارت و شور مثال زدني گيتاريست اصلي يعني پيمان رضائيه و شروع سريع و ضربتي و بي توضيحات اضافي يزداني هنگام اجراي اولين قطعه، از علل ديگر توفيق يزداني محسوب مي شد.

amirpouria@gmail.com
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 آبان 1387 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

شنیدنی ترین ترانه های کنسرت "مرسدس"و"کافه نادری" بودند.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

موافقم . رضا یزدانی عالی بود مخصوصا که شروع اجراش با آهنگ " غیر مجاز " بود .

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

خیلی عجب که اسمی از بابک صفرنژاد نیاوردید . با اون نوازندگی ماهرانه ای که داشت ! ! !

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:04

آقا ارادتمند. حالا ما کنسرت به این خوبی رو نیومدیم،شما هی دل ما رو بسوزونید.امیرپوریای عزیز ممنون بابت این مطلب خوب.به همون خوبی و ریزبینی همیشگی.

پنجشنبه 26 دی 1392 - 11:52

بزرگ واران من را راهنمایی کنید میخواهم بیام توی پیج شما

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود نوستالژي بدون افسردگي | موسیقی ما