برنامه یاد بعضی نفرات
 
دفاع از یک همکار پیشکسوت و پیگیر در آستانه‌ی نخستین جلسه نقد و بررسی خانه موسیقی
بهای نقد
[آرش نصیری - روزنامهنگار، مدیر و مجری برنامه هزار صدا ]

چهارشنبه‌ی گذشته بود که سایت خانه موسیقی گزارش داد قرار است چهارشنبه‌ی این هفته (23 دی‌ماه) «نخستین جلسه نقد و بررسی خانه موسیقی با حضور حمیدرضا نوربخش (مدیرعامل) منتقدان و برخی از اعضای شورای عالی و هیأت‌مدیره خانه موسیقی» برگزار شود. این سایت همچنین خبر داد «این جلسه در پی مطرح شدن برخی انتقادات در رسانه‌ها طی ماه‌های اخیر برگزار می‌شود و در آن حمیدرضا نوربخش با منتقدان در خصوص عملکرد خانه موسیقی ایران به گفتگو خواهد نشست.»
 
بعد از آن، منتقدانی که مدت‌ها است با برگزاری برنامه‌ی «گفتمان ضرب اصول» و انتشار نامه و بیانیه، انتقادات متعددی را خطاب به خانه موسیقی منتشر کرده بودند، بیانه دیگری منتشر کردند و اعلام کردند در این جلسه شرک نمی‌کنند و دلایلی را هم برای این تصمیم‌شان برشمردند که خواندنی و قابل تأمل است. من اما به دلیل دیگری غیر از شرح تخلفات احتمالیِ صورت‌گرفته، این یادداشت را می‌نویسم و اتفاقاً فکر می‌کنم خلاف اخلاقی و مرامی که به آن اشاره خواهم کرد، کم از خلاف‌های احتمالی حقوقی دیگر نیست. می‌خواهم از حیثیت حرفه‌ای خودمان دفاع کنم.
 
موضوع این است که برنامه این جلسه توسط خانه‌ی موسیقی طراحی شده اما با رویکرد و ادبیاتی که اخیراً این نهاد صنفی موسیقی در پیش گرفته و نگاه از بالایی که به منتقد و روزنامه‌نگار دارد، به نظر می‌رسد موضوع تعامل با منتقدان، امکان وقوع ندارد. به جز آنچه پیش از این بارها دیده شد، اشاره‌ام به متنی است که اخیراً در فصل‌نامه‌ی خانه موسیقی آمده است. ابتدا بدون هرگونه قضاوتی این متن را بخوانید:
 
«اشاره:
قابل تقدیر و البته قابل تأمل بود؛ حضور پررنگ هنرمندان، استادان و همه صاحب‌نظران و اعضایی که در این ایام اخیر از این‌همه تخریب و تهمت و افترا به تنگ آمده و هر از گاه هیأت‌مدیره و عوامل اجرایی را بازخواست می‌کردند که چرا باید در مقابل عده‌ای که با توسل به دروغ و افترا و با هدف تضعیف تنها نهاد صنفی -که اکثریت قریب به اتفاق بزرگان هنر موسیقی در آن عضو هستند- پا به میدان گذاشته و از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند، سکوت می‌کنید؟
عده‌ای می‌پرسند چرا فلانی که با رزومه خانه موسیقی و رانت‌خواری به ینگه‌دنیا رفته و سلسله‌وار مطالب تکراری و موهن علیه یک نهاد ملی می‌نویسد و دغدغه‌ای غیر از تضعیف این صنف ندارد، نباید تأدیب شود؟ آن هم به اصطلاح پژوهشگری که همه شأن و اعتبار زندگی حرفه‌ای‌اش را از عضویت در این نهاد گرفته و پژوهشی غیر از توهین و افترا به اعضا و مسئولان خانه موسیقی ندارد و جالب‌تر آنکه در نوشته‌هایش به مسئولیت سابق‌اش در این نهاد می‌نازد!
و یا اعتراض برخی دیگر از این بزرگان، سکوت خانه موسیقی در بیان سابقه بعضی از این دوستان در همکاری‌های گذشته‌شان با این نهاد است؛ یعنی همان مواقعی که محک تجربه به میان آمده بود؛ در جشن‌های خانه، برگزاری بخش‌های رقابتی و یا دیگر مراسم بزرگداشت و...
به‌هرحال ناگفته پیداست سکوت خانه موسیقی نه از نداشتن پاسخ و اسناد و ادله محکم و مناسب است، بلکه اساساً اعضای هیأت‌مدیره خانه موسیقی معتقدند همه افراد و هنرمندان عضو این نهاد در حقیقت عضو یک خانواده هستند و حال اگر فرد یا افرادی به هر علت و هدفی نمی‌خواهند پاسدار حرمت هنر و هنرمندان را داشته باشند و با تهمت و افترا و پیش آوردن مسائل شخصی در صدد تخریب و تضعیف این نهاد برآمدند، نباید با آنها مقابله به مثل کرد؛ زیرا این رویه سرانجام مطلوبی برای هنر موسیقی و فعالان شریف آن در پی نخواهد داشت.
در هر حال اکثریت قریب به اتفاق اعضا با انتقاد سازنده و مفید مشکلی نداشته و اساساً این نوع انتقاد را لازمه پیشرفت این نهاد می‌دانند. گذشت زمان و صبر و تأمل بهترین پاسخ برای مغرضانی است که با شایعه‌پراکنی و فریب، سعی در پوشاندن حقایق دارند؛ کما اینکه در این چند ماه اخیر، بسیاری از مسائل بیش از پیش روشن شد.
در پاسخ به درخواست این عزیزان که طالب درج انتقادات سازنده و به دور از تخریب هستند و دغدغه‌ای جز حفظ و صیانت از موجودیت این نهاد صنفی ندارند، بی‌مناسبت ندیدیم که درسالگرد شانزدهمین سال تأسیس خانه موسیقی با برخی از اعضا و موسیقیدانان درباره فعالیت‌های اخیر خانه و درج انتقادات و پیشنهادهای این عزیزان گفت‌وگویی انجام دهیم که خلاصه‌ای از این گفت‌وگوها را در ادامه می‌خوانیم.»
 
این «اشاره»، مقدمه‌ی پرونده یا گزارشی است که در نوزدهمین فصل‌نامه خانه موسیقی، ویژه پاییز 1394 آمده است. پس از این مقدمه که با تیتر «نهاد موسیقی و پیشگاه حقیقت» آمده، گفت‌وگوهایی با برخی از اعضای خانه موسیقی و موسیقی‌دانان برجسته درباره فعالیت‌های خانه موسیقی انجام شده؛ از جمله بانوی آواز، هنگامه اخوان (رئیس کانون خوانندگان سنتی) که گفته: «عده‌ای با اعتراض و انتقاد در صدد سوءاستفاده هستند.» ایشان در ادامه گفته‌اند: «کسانی هستند که از راه دور شعار می‌دهند و به نام انتقاد، در صدد تخریب چهره خانه موسیقی هستند.» که انگار اشاره‌ای است به همان شخصیت اشاره شده در «اشاره»ی فصل‌نامه.
 
بعد نوازنده‌ی بی‌نظیر سه‌تار، «بهداد بابایی» (عضو هیأت‌مدیره کانون نوازندگان سنتی) درباره بسته بودن دست خانه موسیقی در دفاع از هنرمندان و کنسرت‌هایشان گفت که سخنان درست و به‌جایی است و البته جای نقد هم دارد که مجالی دیگر می‌طلبد.
 
استاد مصطفی کمال پورتراب (رئیس کانون مدرسان و نایب‌رئیس شورای‌عالی) هم گفته: «فکر می‌کنم وجود خانه موسیقی امری ضروری است. تأسیس این تشکل صنفی حدود شانزده سال است محقق شده و دستاوردهای مثبتی هم در طول این مدت داشته است.»
 
پوژنگ پروازی (عضو هیأت‌مدیره کانون خوانندگان کلاسیک)، کیخسرو پورناظری (نوازنده و مدرس پیشکسوت تنبور و آهنگساز)، نوید دهقان (نوازنده کمانچه و سرپرست گروه قمر)، زیدالله طلوعی (عضو هیأت‌مدیره خانه موسیقی)، محمد فیروزی (نوازنده پیشکسوت و مدرس عود)، اردشیر کامکار (نوازنده و پیشکسوت کمانچه)، هادی منتظری (عضو هیأت‌مدیره کانون مدرسان)، شهلا میلانی (عضو هیأت‌مدیره کانون خوانندگان کلاسیک) و فاطمه مقدم از دیگر موزیسین‌هایی بودند که نظراتی درباره عملکرد مثبت خانه موسیقی، لزوم تعامل و حمایت از نهاد صنفی خانه موسیقی ارائه کردند و اینکه آنها بدون هیچ چشم‌داشتی برای اعتلای موسیقی کار می‌کنند و همگان باید کمک کنند که موسیقی پیشرفت کند و مشکلات پیش روی آن برداشته شود.
 
در شش ماه اخیر علاوه بر حسین علیزاده و داریوش طلایی، کامبیز روشن‌روان، ساسان فاطمی، فرشاد توکلی، محمدسعید شریفیان که همگی از اعضای برجسته و مرکزی خانه موسیقی در دوره‌های گذشته بودهاند، همین انتقادات را مطرح کرده و تا جایی که من خبر دارم، بر سر مواضع خود هستند و پاسخ‌های مدیرعامل و هیأتمدیره خانه موسیقی نتوانسته آنها را قانع کند. البته بنده در این یادداشت قرار نیست درباره‌ی این سخنان نکته‌ای بنویسم؛ گو اینکه باید به نکته‌ی مهمی که در سخنان استاد مصطفی کمال پورتراب وجود داشت هم توجه کرد: شانزده سال از تشکیل این نهاد گذشته است! بسیاری از این سخنان مربوط است به سال‌های اول و دست‌بالا ده سال اول. حالا شش سال هم از ده سال گذشته و باید این نهال شکننده درختی شده باشد. نهادی پویا که نقدها را بشنود و به کاربندد، نه آنکه... و بگذریم. موضوع بحث ما این نیست.
 
***
 
بهانه‌ی این یادداشت در نکوهش نگاهی است که این نهاد محترم و یا شاید فقط روابط‌عمومی محترم آن، به نقد و نقاد دارد. نمی‌دانم آن «اشاره» که متن کامل آن در همین یادداشت آمده را چه کسی نوشته، اما هم بنده و هم همه‌ی کسانی که در طی این سال‌ها اتفاقات حول خانه را پیگیری می‌کنند، می‌دانند خطاب آن چه کسی بود. نگارنده، آن متنِ تأسف‌برانگیز را درباره «سید ابوالحسن مختاباد» نوشته که تاکنون یادداشت‌های متعدد و به‌ظاهر مستدلی را در نقد خانه موسیقی نوشته است.
 
او هرچند در یادداشت‌هایش، بنابر روال همیشگی و شاید هم بر سیاق سیادتش صریح نوشته، اما هیچ‌گاه از عبارت‌های توهین‌آمیز استفاده نکرده. گفته‌ام «یادداشت‌های متعدد به ظاهر مستدل» چرا که از نظر بسیاری از کسانی که این نوشته‌ها را پیگیری می‌کنند، این یادداشت‌ها مستدل است؛ مگر آنکه کسی که خطاب آن نوشته است دلیل و جواب درستی ارائه کند. او نوشته «ادامه فعالیت شورای‌عالی خانه موسیقی غیرقانونی است» و در مورد آن دلیل آورده و توضیح داده که «طبق ماده ۲۰ و ۲۳ اساس‌نامه خانه موسیقی، مدت فعالیت شورای‌عالی خانه موسیقی سه سال است و با توجه به اینکه هفت عضو این شورا روز ۲۹ خرداد سال ۱۳۹۰ انتخاب شدند و بعد از آن هم هیچ‌گاه مجمع عمومی خانه موسیقی به تمدید اعضای این شورا رأی نداده، بنابراین ادامه فعالیت این شورا غیرقانونی است؛ چراکه از مدت قانونی آن بیش از ۱۸ ماه گذشته است.
 
بر اساس همین اساس‌نامه که قرارداد اجتماعی میان اعضا (مجمع عمومی و هیأت‌مدیره) است، هفت عضو این شورا از نظر قانون و اساس‌نامه خانه موسیقی دیگر نمی‌توانند چنین سمتی را داشته باشند. با این توصیف، بهتر بود به جای پرداختن به استعفای به‌حق استاد علیزاده، این نکته در جلسه شورای‌عالی مورد بررسی قرار می‌گرفت که چرا یک شورای غیرقانونی باید ادامه فعالیت بدهد؟ و چرا هیأت‌مدیره در موعد مقرر نسبت به معرفی یا تمدید اعضای این شورا اقدام نکرد؟ و اصولاً چرا هیأت‌مدیره‌ای که از عمر قانونی‌اش بیش از یک سال گذشته، فعالیت می‌کند؟»
 
و بعد از آن، از لزوم احترام به شانزده‌هزار عضو خانه موسیقی گفته و در انجام یادداشت‌اش با تأکید بر وظیفه‌ی روزنامه‌نگاری و روشنفکری‌اش گفته: «... اگر فرض بر انتخاب [میان] رنجش استاد شجریان از این نوشته و بیان حقیقت باشد، ما باید بیان حقیقت را انتخاب کنیم؛ چرا که رسالت یک روزنامه‌نگار بیان حقیقت است و نه لاپوشانی و پشت پرده نهادن آن. بر همین اساس و با تمامی حرمتی که برای استاد شجریان و آواز ملکوتی ایشان قائل‌ام، وجدان مدنی و صنفی نگارنده که خود سالیانی در خانه موسیقی در سمت‌های مختلف بازرسی و ریاست کانون پژوهشگران فعالیت می‌کردم، اجازه نمی‌دهد که در چنین موقعیت‌هایی که هیأت‌مدیره یک نهاد اصرار بر ادامه یک تخلف دارد و علاوه بر آن، منتقدان بی‌پناه را در فصل‌نامه‌اش به انواع افترا‌ و توهین‌ها منتسب می‌کند، سکوت کرده و این تذکر را یادآوری نکنم.»
 
این نوشته‌ها مستدل و حرفه‌ای است و طبیعتاً به جواب احتیاج دارد، نه توهین. مختاباد یک روزنامه‌نگار باسابقه و مطلع و حالا دیگر یک پیشکسوت است. سابقه حضور او در نهاد خانه موسیقی هم مزید بر علت است که آگاهی کافی از قوانین آن مجموعه داشته باشد و آنچه گفته هم با اشاره بر قوانین است و بعید هم نیست که استادان گران‌قدر عضو شورای‌عالی، اطلاعی از این قوانین نداشته باشند.
 
این موضوع را استاد علیزاده هم در نامه‌شان آورده‌اند: «با کمی دقت به بیانیه رسمی شورای‌عالی خانه موسیقی، به روشنی می‌توان دریافت که اعضای شورا در جریان تمام امور خانه نیستند. نمونه آن، عدم اطلاع مسئولین خانه موسیقی از غیبت این‌جانب است که پس از گذشت حدود هجده ماه، همان‌طور که در بیانیه درج شده (خرداد 93 آخرین جلسه شورا) آن را در وب‌سایت رسمی خانه اعلان داشته‌اند.»
 
***
 
این را دیگر نه مختاباد که استاد علیزاده پرسیده و دیگرانی هم هستند که پرسش دارند. اینها سوالات مشخصی است که جواب دارد، نه اینکه در مورد پرسنده عبارت «تأدیب»(!) را به کار بریم که نه در شأن یک روزنامه‌نگار خوش‌سابقه‌ی پیشکسوت است و نه شایسته‌ی نهادی که منتسب به قشر شریف و فرهیخته‌ی موسیقی‌دانان است.
 
کسی نمی‌خواهد منکر زحماتی شود که تاکنون کشیده شده است. التهاب هم مناسب وضعیت الان موسیقی ایران نیست. همین «موسیقی ما» پیش از این گزارش مفصلی نوشته از «وعده‌های بی‌سرانجام رئیس هیأت‌مدیره خانه موسیقی به منتقدان». گفتمان ضرب اصول هم برگزار شد و نتایج انتقاداتی که در آنجا مطرح شده، باید مشخص شود.
 
جمعی از منتقدان نامه‌ای را در تاریخ 18 مرداد به خانه موسیقی ارائه کرده بودند و درباره ساختار، اساس‌نامه و زیرساخت‌های خانه موسیقی، مسئولیت‌های اجرایی، صنف و مسائل آن، استقلال و کارآمدی خانه موسیقی و همچنین مشکلات و ابهامات تعاونی مسکن پرسیده بودند. همین سوالات و جواب‌های آن است که یک نهاد را آنقدر قدرتمند می‌کند که در شانزده سالگی‌اش مثل طفل نوپا نباشد که همه باید نگران حیات و ممات‌اش باشند.
 
خانه موسیقی باید در کمال آرامش به این ابهامات جواب بدهد و همان ابتدا هم این ابهام بزرگ را مرتفع کند که چرا انتخابات مربوط به تعیین هیأت‌مدیره و... در مهلت مقرر برگزار نشده است؟ پاسخ به ابهاماتی که در همین مقدمه گزارش فصل‌نامه آمده هم بماند برای بعدتر تا بدانیم ماجرای رانت‌خواری و تحصیل در ینگه‌دنیا چیست و آیا فرد مورد اشاره این رانت را از خانه موسیقی گرفته یا جای دیگر.
 
آیا همکار باشرف ما «سید ابوالحسن مختاباد» با رانت خانه موسیقی رفته و اگر این رانت به او داده شده، با اجازه و اختیار چه کسی بوده؟ البته که او به واسطه سال‌ها تلاش در بالاترین سطح در راه موسیقی شایسته‌ی هرگونه تشویقی است؛ اما حتی همین هم باید با روال قانونی و شفاف انجام شود، نه به روش و سیاق دیگر.
 
درباره‌ی توهین‌های دیگر مطرح‌شده در «اشاره» هم نکته‌ها و پرسش‌ها بسیار است؛ اما سوال و نکته‌ی کلی درباره روح حاکم بر آن است. آیا این نوشته، نظر و نگاه شخصی نگارنده‌ی آن به منتقدان است یا نظر هیأت‌مدیره و مدیرعامل و احیاناً شورای‌عالی؟ بنده با همشهری‌ام سید ابوالحسن مختاباد رفاقت و به او ارادت دارم، اما آنچه نوشته‌ام بر حسب این ارادت و رفاقت نیست، از حیثیت حرفه‌ای یک همکار دفاع می‌کنم. جدای از آنکه هر یک از ما نقاط مثبت و منفی داریم و او هم مستثنی نیست، او از نسل اول روزنامه‌نگاران موسیقی بعد از انقلاب و از بهترین‌های آنها است که همیشه صادقانه و کارشناسی ارائه نظر کرده است. وقوف‌اش به اساس‌نامه و تاریخ خانه موسیقی هم تحسین‌برانگیز است. اگر نگاه مجموعه خانه موسیقی به این منتقد مطلع و پیشکسوت روزنامه‌نگاری این است، لابد بقیه‌ی اصحاب و ارباب رسانه را به هیچ می‌گیرند که به این همه انتقاد عیان وقعی ننهاده‌اند.
 
***
 
دلم نمی‌خواهد این نوشته این‌همه تلخ باشد. خدا کند آن ادبیات از روی عصبانیتِ لحظه‌ای یک نفر باشد، نه مجموعه‌ی هیأت‌مدیره یا شخص مدیرعامل. خدا کند همه‌ی این اتفاقات، ابهامات، سوال‌ها و احیاناً پاسخ‌های آن به استحکام و تناور شدن نهال خانه موسیقی منجر شود که بعد از شانزده سال هنوز انگار یک نهال نوپا است. خدا کند نهادی با 16هزار عضو و 16سال قدمت، به سطحی از بلوغ برسد که بتواند در جهت احقاق حقوق تضییع شده‌ی اهالی موسیقی مثمر ثمر باشد.
 
سوال تأمل‌برانگیز این است که آیا این اختلافات درونی و این ایجاد تفرقه‌ها برای تضعیف این نهاد مهم و تأثیرگذار صنفی نیست که قدرتمند شدن‌اش خیلی‌ها را خوش نمی‌آید؟ چرا ما بعد از 16سال، هنوز اندرخم یک کوچه نگه داشته شده‌ایم؟

 
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 22 دی 1394 - 19:27

دیدگاه‌ها

پنجشنبه 24 دی 1394 - 19:48

آفرين بر معرفتت

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود بهای نقد | موسیقی ما