برنامه یاد بعضی نفرات
 
 هزار نکته در این کاروبار دلداری ست...
گفت‌وگو با همايون شجريان؛
هزار نکته در این کاروبار دلداری ست...
رضا خانکی: در ميانه‌‌‌‌ يک روز باراني، جايي در حوالي خيابان شريعتي، فرصتي فراهم مي‌‌‌‌شود تا چند ساعتي با او هم‌‌‌‌کلام شوم، با او بگويم و از او بشنوم؛ فرصتي براي يافتن پاسخ سوال‌‌‌‌هايي که در ذهنم تلنبار شده بود.

دل‌‌‌‌آواز شايد تنها جايي باشد که پله‌‌‌‌هايش را نمي‌‌‌‌توان دو تا يکي پيمود، حتي اگر همايون شجريان در انتهاي اين پله‌‌‌‌ها به انتظار نشسته باشد. اين جا بر ديوارها، عکس‌‌‌‌هايي بر قاب نشسته که تاريخ مصور موسيقي ايران‌‌‌‌اند. ديوارهاي اين جا بهترين مکان براي خاطره‌‌‌‌بازي است. وارد که مي‌‌‌‌شوي، نوستالژي همه وجودت را فرا مي‌‌‌‌گيرد. اين جا موسيقي را مي‌‌‌‌شود نفس کشيد، با موسيقي مي‌‌‌‌توان زندگي کرد و فقط همينجاست که مي‌‌‌‌توان با موسيقي عاشقي کرد. هنوز پله‌‌‌‌ها را به انتها نرسانده‌‌‌‌ام که زنگ صدايي آشنا در گوشم به صدا در ميآيد: «بيا بيا که مرا با تو ماجرايي هست...» اين صدا مانند قبلي‌ها صداي خاطره نيست، آواي دوست است که از جايي در همان نزديکي به گوش مي‌‌‌‌رسد. براي همکلامي با او بايد به انتظار نشست تا تمرين به پايان برسد، و چه انتظار شيرينيست هم‌‌‌‌کلامي آواي همايون با زخمه‌هاي مداوم علي قمصري بر تار...



  • بررسي تحليلي آثار شما، نمايانگر اين نکته است که هرگز در آثارتان يک خط فکري خاص را دنبال نمي‌کنيد، به نوعي مي‌توان شما را تجربه‌گرا دانست، اين تجربه‌گرايي تا کجا ادامه پيدا خواهد کرد، آيا به دنبال يک مسير خاصي در موسيقي هستيد که هنوز به آن نرسيده‌ايد؟

روحيه من اينطور بوده که همه مسيرهاي ممکن را تجربه کنم، تا جايي که توانايي و سليقه شخصي‌ام به من اجازه مي‌دهد همچنان از تجربه‌هاي تازه استقبال مي‌کنم. همين روحيه باعث شده تا گونه‌هاي متفاوتي از موسيقي را گوش دهم.

  • شما نمونه يک خواننده پر کار و نه پر حرف هستيد، هر سال حداقل يک آلبوم از شما منتشر مي‌شود که در هر کدام از آنها پيغامي جديد براي مخاطبان‌تان داريد، چطور مي‌شود که در اين همه پرکاري، به تکرار، پر حرفي و يکنواختي نرسيديد؟

اين که نظر لطف شماست و به راستي خوشحالم اگر چنين اتفاقي افتاده باشد، فقط مي‌توانم بگويم که براي خودم راه و روش و احوالاتي دارم که بي‌تاثير از شعرهايي که خوانده‌ام نيست، به قولي در اين سي و هفت سالي که به دور خورشيد مي‌چرخم، سعي کرده‌ام قبل از فراگيري و شناخت هنر، ناشناخته‌هاي ديگري را در خود بيابم، با هنري که ارائه مي‌دهم يکي باشم، همانطور که هنر چشم‌انداز و مفهومي معنوي دارد زندگي مادي را نيز بر خلاف آنچه به نظر مي‌آيد با جلوه‌اي معنوي نگاه کنم. اين‌ها چيزهايست که در تمام گام‌هاي من موثر است.

  • آيا مي‌توان اين به تکرار نرسيدن را حاصل درايت آهنگسازان دانست يا به پتانسيل‌هاي صدا و شخصيتي شما برمي‌گردد؟

بله، حتما موفقيت يک اثر نتيجه مجموعه‌اي از همه اين‌ها مي‌تواند باشد، اما همانطور که مي‌دانيد موفقيت يک هنرمند در کنار اثرش و محبوبيتش در بين مردم تنها به کار و هنرش برنمي‌گردد، به قول حافظ شيرازي «جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال .... هزار نکته در اين کار و بار دلداري‌ست»

  • انسان‌هاي تجربه‌گرا، معمولا بعد از چند سال، زماني که به گذشته نگاه مي‌کنند احساس مي‌کنند اگر پختگي زمان حال‌شان را قبل‌تر نيز مي‌داشتند، برخي کارها را انجام نمي‌دادند، اگر شما با تجربه حال حاضرتان به گذشته برمي-گشتيد کدام کارها را انجام نمي‌داديد؟

شک نداشته باشيد که تمام آن کارها را دوباره انجام مي‌دادم، اصلا بدون انجام آن کارها تجربه‌اي کسب نمي‌شد. اگر امروز بخواهم آن‌ها را باز آفريني کنم طبيعتا سعي خواهم کرد ايرادهاي گذشته خودم را اصلاح کنم و از اين تجربه بدست آمده استفاده نمايم.

  • با نگاهي دقيق‌تر مي‌توان ميان دسته بندي‌هاي موسيقي اصيل و موسيقي سنتي، آثاري مانند قيژک کولي و خورشيد آرزو را در دسته‌بندي موسيقي سنتي جاي داد و آب، نان، آواز را نمونه موسيقي اصيل دانست، پروژه سيمرغ هم طبعا در دسته موسيقي سنتي جاي مي‌گيرد، اين تغيير فضا از کارهاي سنتي‌تر به سمت کارهاي ايراني، تا چه حد بروي کار شما تاثير مي‌گذارد، آيا براي خواننده، کار کردن در اين دو فضاي متفاوت فرقي دارد؟

بله کاملا فرق دارد و زيبايي‌اش هم در همين تفاوت‌هاست. هر کدام از اين‌ها تاثير و دست‌اوردي براي خواننده دارد که مخصوص خودش است. همان تاثيري که پس از تجربه کردن هر کار حاصل مي‌شود.

  • برخي بر اين باورند که موسيقي سنتي در مسيري گام برمي‌دارد که انتهايش نزديک است، به نظر شما موسيقي سنتي( به معني واقعي سنتي) به بن بست مي‌رسد، اگر اينطور باشد، راهکار شما براي خروج از اين مسير چيست؟

اين مشکل تنها مختص موسيقي سنتي نيست. هر هنري که بخواهد زنده بماند مي‌بايست با ريتم جامعه خود را هماهنگ سازد، جامعه امروز ما بسيار تغيير کرده و از اين پس نيز با سرعت بيشتري تغيير خواهد کرد. غير از احساساتي مانند عشق و نفرت و شادي و غم و از اين قبيل ... نيازهاي ديگر انسان امروز متفاوت از گذشته شده است، هرچند نيازهاي هميشگي و بنيادين بشر، از قبيل توجه و محبت و وقت براي يکديگر گذاشتن و احساس آرامش و خوشبختي کردن هنوز و بيش از پيش برجاي خود باقيست. من معتقدم موسيقي از هر سبک و سياقي که باشد اگر با جامعه حرکت نکند دچار مشکل خواهد شد. در اين دوره همزبان و همسو شدن با جامعه و در ضمن، حفظ اصالت و رسالت موسيقي کاري بس دشوار است که کار هنرمندان امروز را بسيار سخت و پيچيده کرده است.

  • تغيير نگرش آهنگسازان در استفاده از اشعار شاعران کلاسيک مانند حافظ، سعدي و مولانا به شعر نو با جايگزيني اشعاري از اخوان‌ ثالث، مشيري و نيما را چقدر در احياي موسيقي ايراني مفيد مي‌دانيد؟

از آنجايي که اغلب شنوندگان به دنبال مفاهيم شعري تازه مي‌گردند، و بر روي شعر نو نيز کمتر آهنگسازي و کار شده است و کمتر اينگونه اشعار شنيده شده‌اند، مي‌تواند جذابيت‌هاي تازه‌اي ايجاد کند

  • حضور چندين ساله شما بروي صحنه و همکاري شما با اساتيدي همچون مرحوم مشکاتيان، آقاي عليزاده و آقاي شجريان در سنين پايين از يک سو و رشد چشمگير شما در زمينه خوانندگي در سوي ديگر اين نگراني را ايجاد مي‌کند که شما به سمت اشباع شدن در حرکتيد، آيا اين مساله تابحال شما را نگران کرده است؟

تا زماني که شعله‌اي در درون روشن است، زبان هنر در چرخش و بيان خواهد بود.

  • ايده‌آل شما از موسيقي چيست، آيا هنوز جايگاهي در موسيقي وجود دارد که به آن نرسيده باشيد؟

دوست دارم روزي آثاري از موسيقي ايراني ارائه شود که شنيدن آن نه تنها براي ايرانيان بلکه براي همه جهان لذت بخش باشد.

  • جايگاه موسيقي ايراني در شرايط کنوني موسيقي جهاني چيست، از نگاه شما آيا موسيقي ايراني پتانسيل جهاني شدن را دارد، اگر دارد چرا تا بحال اين اتفاق نيفتاده، و چه شرايطي نياز است تا موسيقي ايراني در جهان به شکل گسترده‌اي مخاطب داشته باشد؟

موسيقي ما از دل فرهنگي غني و بزرگ جاري مي‌شود و انرژي بسيار زيادي براي جهاني شدن در خود دارد، همانگونه که سينما و ديگر هنرهاي ما از اين انرژي برخوردارند، اين که چرا تا بحال به اندازه لياقتشان در جهان مطرح نشده‌اند، تقصير خودمان است، به اندازه کافي تلاش نکرده‌ايم که راهش را پيدا کنيم و ابزارش را فراهم سازيم. به نظر من هر اتفاق هنري براي موفق شدن به دو دستاورد نيازمند است، يکي تاييد و پسند عوام و غيرمتخصصين، ديگري تاييد اهل فن. ما براي جهاني شدن به غير از ارائه موسيقي مي‌بايست بتوانيم آن را با استانداردهاي جهاني ضبط و منتشر کنيم، همچنين امروزه تبليغات به عنوان پشتوانه معرفي يک اثر در جهان مطرح است.

  • چرا در موسيقي ايراني، هرگز خواننده عضوي ثابت از يک گروه موسيقي نبوده است و به ندرت يک خواننده با يک گروه بيش از دو و يا سه اثر منتشر کرده است؟

شايد خوشبينانه‌اش اين باشد که مي‌خواهند تجربيات مختلفي را با آهنگسازان و گروه‌هاي مختلف که مي‌تواند شامل گروه‌هاي کوچک و بزرگ باشد داشته باشند. در نوازندگان نيز همين امر وجود دارد، اغلب نوازندگان خوب و مطرح در چند گروه عضويت دارند، دليل‌هاي ديگري هم مي‌تواند مزيد بر علت شود.

  • همنوازان حصار گروهي است با نوازندگان جوان ولي با تجربه، اعضاي اين گروه با ميانگين سني پايين، به خوبي از پس اجراي پارتيتورهاي سختي که علي قمصري مي‌نويسد برمي‌آيند، نگاه شما در خصوص اين گروه و همکاري با اين گروه چيست؟

ما شاهد نوازندگان بسيار خوبي از نسل جوان در ايران هستيم، که تنها بخشي از آن‌ها را در گروه همنوازان حصار مي‌بينيد، همنوازان حصار گروهيست که من و آقاي قمصري براي کارهاي مشترکمان تشکيل داده‌ايم. از آنجايي که کارهاي ايشان از لحاظ اجراي صحنه مشکل هستند، نوازندگاني به اين گروه دعوت شده‌اند که از تکنيک و تجربه کافي برخوردار باشند. تمام کساني که در اين گروه همراهشان کار کرده‌‌ و کار مي‌کنم، مايه افتخار و سربلندي من هستند، همگي جوان و پر انگيزه‌ و با وجود جوان بودن، بسيار با تجربه‌اند، با تغييرات قطعات به سرعت خود را هماهنگ مي‌کنند و کارهاي پيچيده را در کوتاه-ترين زمان ممکن فرا مي‌گيرند و به درستي آنها را اجرا مي‌کنند.

  • همکاري با علي قمصري براي بار سوم در شش سال گذشته اتفاق ميفتد، مسيري که رفته رفته در حال معرفي زوجي به نام شجريان-قمصري در موسيقي ايراني است، به نظر مي‌رسد هر چه به جلو پيش مي‌رويد، به يک خط فکري مشترک با علي قمصري نزديک مي‌شويد، زوجي که يادآور زوج طلايي شجريان-مشکاتيان در سال‌هاي دوراست، تفکرات شما چقدر به علي قمصري نزديک است؟

قبل از هر چيز شخص علي قمصري را بسيار دوست دارم و براي او و جديتش در راه هنر احترام زيادي قائلم، علي هنرمند قابل و توانمنديست که من اکثر کارهايش را مي‌پسندم و در اغلب موارد با او هم سليقه هستم، آينده بسيار درخشان‌تري را براي او مي‌بينم و معتقدم از جمله کسانيست که مي‌تواند موسيقي ايراني را با قدرت و بيش از پيش در جهان معرفي کند.

  • در نگاه اول، تاثير اين نکته که شما فرزند آقاي شجريان هستيد، بروي کار شما بسيار مثبت است، اما دقيق‌تر که به ماجرا نگاه کنيم، متوجه مي‌شويم دلايلي وجود دارد که اين اتفاق تاثيرات منفي بروي کار شما داشته باشيد، مقايسه-هاي پياپي شما با پدرتان، خط قرمزهايي که شما مجبور به رعايتشان هستيد و ديگر خواننده‌ها مجبور به رعايتشان نيستند و زير ذره بين بودن مستمر شما، ابعاد منفي اين ارتباط را چطور ارزيابي مي‌کنيد؟

فکر مي‌کنم اين سوال ديگر خيلي تکراري شده براي همه، همين قدر بسنده مي‌کنم که من کار خودم را انجام مي‌دهم و توجهي به اين موضوع ندارم.

  • احتمال دارد در آينده باز هم شاهد همکاري موسيقايي مشترک ميان شما و آقاي شجريان باشيم؟

اميدوارم در آينده اين فرصت دوباره فراهم شود که بتوانم ايشان را همراهي کنم. هميشه دلتنگ آن روزهايي هستم که با پدر بروي صحنه مي‌رفتيم.

  • شما يکبار در تالار وحدت کمانچه نواختيد و ساليان سال در کنار پدرتان با نواختن تنبک، هنر نمايي کرديد اما زمان زياديست که ديگر ساز دست نگرفته‌ايد، قصد نداريد دوباره به سمت نوازندگي برويد؟

در حال حاضر تمام حواس و فعاليت‌هاي من به آواز خواندن معطوف شده است، ولي چرا که نه، شايد دوباره نوازندگي را آغاز کنم.
منبع: 
اعتماد
تاریخ انتشار : پنجشنبه 12 آبان 1390 - 00:00

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:51

از علی قمصری میخوام که یه تغییراتی در همنوازان حصار ایجاد کنه ..گروه به نظر تکراری میرسه... چرا از نوازنده های تار جوان دیگه ای که قابلیتهای زیادی دارن استفاده و معرفی نمیکنه....؟ مثل کنسرتش با معتمدی اون نوازنده تاری که در کنارش بود واقعا چیزی از خودش کم نداشت...کمانچه هاشم همینطور ..تغییرات ایجاد کن قمصری باتجربه

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:51

درود بر همایون شجریان و پدر بزرگوارش که افتخار موسیقی ایران هستند.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:51

برای این فرزند خلف آرزوی موفقیت دارم................

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:51

همایون شجریان با کارهایی که دارد از خود بجای می گذارد سبک سیاقی در موسیقی سنتی و کلاسیک در حال ایجاد کردن هست که موسیقی سنتی و کلاسیک را زنده تر نگه داشته.
موفق باشند.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:51

وای نه ... دوباره کنسرت با علی قمصری ...

ای بابا

این همه انتظار می کشیم دوباره با همنوازان حصار؟!

خداییش همایون تکه، لنگه نداره، یکه یکه ، اما خداییش کارهاش با این آقای قمصری به مراتب ضعیف تر از کارهای دیگرش هست. همین اول تابستان امسال کنسرت آب نان آواز اصلا شایسته ی پرچمدار موسیقی سنتی و اصیل ایرانی نبود.

ولی کنسرت سیمرغ که با آهنگ سازی حمید متبسم بود بسیار بهتر بود. اصلا انگار خواننده را برده اند و یکی دیگر آورده اند!

امیدوارم یا همایون از قمصری خسته بشه یا قمصری از همایون!

اصلا هم به این که این دوتا یک زوج هنری خوب رو تشکیل می دهند اعتقاد ندارم!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:51

با ارزوی موفقیتهای روز افزون برای جناب شجریان از مصاحبه ی خوب شما متشکرم

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:51

در عجبم که چرا همایون با کسی مثل سیامک آقایی کار نمی کنه؟؟ واقعا فوق العاده ست این بشر

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود هزار نکته در این کاروبار دلداری ست... | موسیقی ما