برنامه یاد بعضی نفرات
 
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست ...
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست ...
نمیدانم چه حسیست زمانی که به روزهای پایانی بهمن ماه که میرسم اضطراب سراپای وجود م را فرامیگیرد ، شاید شور و شوقی عظیم برای تدارک جشنی بزرگ در دلم و شاید نگرانی برای توصیف زیباتر این روز تا شاید نتوانم آنطور که لایقش است برایش بنگارم ، میترسم احساسم آن روز بکار نیفتد و قلمم بر کاغذ نچرخد تا آنطور که در شان و منزلت اش است گرامیش ندارم .

خدای آن روز را نیاورد که در آنصورت روز وداع قلمم با کاغذ فرا رسیده است ...اما تو گویی هنوز شور و شوق نوشتن برایش در دلم بیقرارم کرده است .

نه ، انگار بازهم میتوانم بنویسم ...

به بیست و نهم بهمن ماه که میرسم در دلم غوغایی بر پا میشود ، میخواهم حماسه ای بر پا کنم چونان خودش . آلبومها و آثارش را جستجو میکنم تا اثری را پیدا کنم که حس اکنونم را فزاید . حسی که مالامال از عشق به بزرگمردیست که چونان بت او را می ستایم و بر این بت پرستی می بالم ، که تنها هنرم بت پرستیست .

نمیدانم تاکنون او را شناخته اید یا نه ، او همان حماسه خوان بزرگ ایران زمین است ، همان است که مولانا را به جهانیان شناساند ، همان است که غربیها او را شوالیه نامیدند و تحسین اش کردند ، همان است که نوای دلنشین حنجره اش طنینی است که آتش عشق را شعله ور می نماید و پروازت میدهد به سوی معرفت و معنویت .

او شهرام ناظریست و این روز سالروز میلاد اوست ....

این روز بیاد ماندنی را برای موسیقی ایران فراموش نمیکنیم و امیدواریم سایه اش سالیان سال بر سر موسیقی این گوهر دیار مستدام باشد .

عشق ناظری به وطن و دیار خویش زبانزد است ، آنقدر که برای شناساندن مولانا و فردوسی تلاش کرده است به همان اندازه نیز موسیقی کردی را به هم میهنان خویش معرفی نموده . با آنکه هیچ تسلطی بر زبان کردی ندارم ولی در زمانی که ناظری میخواند گویا سالهاست با نوای دلنشین این موسیقی آشنا هستم ، او آنقدر با احساس میخواند که احساس لطیف ترانه فولکلور " واران ترم کرد " همانطور که چکناواریان بزرگ را به وجد می آورد ما را نیز از این حس زیبا بی نصیب نمی کند . این حس آنچنان لطیف است که کودک دو ساله ام نیز همانند من دقایقی را از گوش سپردن بر صدای شهرام ناظری بزرگ لذت میبرد ...

این خود ادای دینی است از جانب ناظری به زبان مادری خویش که به زیباترین نحو ممکن به هم وطنانش عرضه میدارد . زمانی که او در کنسرتی جهانی میخواند آن حس بومی ، به احساسی ملی میهنی بدل گشته و آن مخاطبی که قدرت و توانیی فهم معانی زبان شیرین پارسی را ندارد چونان منی که زبان کردی اش را ندانستم چنان ارتباطی با موسیقی او برقرار میکند که با افتخار تمام به او نشان شوالیه را اعطا می نماید و این خود حجت را برای خدمت او به موسیقی ایرانی تمام میکند .

در هر آواز و در هر اجرا گاه همچو کودکی بالا و پائین میپرد وگاه حزن و اندوه موسیقی قبل از هر مخاطبی خودش را تحت تاثیر قرار میدهد . گاه چنان حماسی برای میهن اش میخواند که میتوان از چهره اش دانست چه عشقی به ایران زمین دارد زمانی که آواز سر میدهد : " بسی رنج بردم در این سال سی – عجم زنده کردم بدین پارسی " و مرا مسحور جادوی آواز خویش مینماید .

این چهره دوست داشتنی هم اکنون در دهه ششم زندگانی خود به سر میبرد ، موسیقی اش نیز همانند گذار عمرش پربار و جاودانه تر میگردد . در جوانی اش داستان آتش و نیستان را بازگو میکند و اینک قصه ضحاک و کاوه را بیان میدارد . از آن زمان تا کنون از ابهت وبزرگی او کاسته نشده است ، صدایش روز به روز پخته تر میگردد و تحریرهای منحصر بفردش جاودانه تر میشوند . این خاصیت عاشق است ، که معشوق خود را میپرستد و او را بیش از پیش دوست میدارد ، داستان عاشق و معشوق تابع زمان و مکان نیست در هر کجا و در هر زمان ، عشق عاشق بر معشوق فزون تر میگرددو آتش اش شعله ور تر .

ناظری ، بزرگمردانه در مقابل تازیانه انتقادات مغرضانه برخی متعصبین کج فهم پایداری کرد و پاسخ جملگی آنان را با سفر عسرت و مولویه چنان داد که مجبور به تحسین اش شدند . اما ، امان از نافهمانی که هیچگاه هنر شهرام ناظری را ندانسته اند و نخواهند دانست ، کارنامه درخشان فعالیت چهل ساله اش را نادیده میگیرند و تنها با اکتفا به یک قطعه به زعم خود ضعیف ، بدترین تهمتها و انتقادات را بر وی روانه میسازند .

بیاد دارم در کنسرت سال 86 تهران که در کاخ نیاوران برگزار گردید با چه مشکلاتی قدم در راه دیدار یار نهادم ، زمانی که او را با آن قد و قامت رعنای دلفریبش بر روی سن دیدم ؛ تمام خستگی راه از تنم زدوده شد بر آن شدم تا به هر قیمتی پس از پایان کنسرت به دیدارش روم تا به اوگویم :

در هوایت بیقرارم روز و شب – سر ز کویت بر ندارم روز و شب

جان روز و جان شب ای جان تو – انتظارم انتظارم روز و شب

تا که عشقت مطربی آغاز کرد – گاه چنگم گاه عودم روز و شب

میزنی تو زخمه و بر میرود – تا به گردون زیر و زارم روز و شب

روز و شب را همچو خود مجنون کنم – روز و شب را کی گذارم روز و شب

اما نشد که نشد ...

و اینک در سالروز میلادش احساس قلبی ام را که آمیخته با عشقیست که سراپای وجودم را فراگرفته بر او می نگارم ، و امید دارم که او بخواند و بداند که نه این ذره حقیر که دل میلیونها چو من در گرو صدای پر مهر اوست .

یقین دارم که این روزها ، نه شهرام ناظری که بزرگ هنرمندان و زحمتکشمان این عرصه را نقدهای بیهوده و غرض ورزی های متعصبانه و سخنان بی پایه و اساس برخی ، بیش از پیش خسته تر کرده است . بیاییم در چنین روزی با گوش جان سپردن به آثار این بزرگ و ستایش وی ، قدر دان او باشیم و بر او بیهوده نتازیم که این بهترین هدیه ایست که میتوان در این روز به او داد .

با این امید که این بزرگمرد موسیقی ایران سالیان سال ما را از صدای دلنشین خود سیراب نماید سالروز میلادش را به او و دوستداران هنر تبریک و شادباش گفته و برایش آرزومند بهترین ها هستیم .

در پایان غزل شماره 441 حضرت مولانا را بر شهرام ناظری نازنین تقدیم میکنم :

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست--- بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر--- کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز --- باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست

گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو--- آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست--- وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست

در دست هر کی هست ز خوبی قراضه‌هاست --- آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست

این نان و آب چرخ چو سیل‌ست بی‌وفا--- من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست

عقوب وار وااسفاها همی‌زنم --- دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست

والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود --- آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت --- شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او --- آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول --- آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست

گویا ترم ز بلبل اما ز رشک عام --- مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر ---- کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما --- گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست

هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد --- کی آن عقیق نادر ارزانم آرزوست

پنهان ز دیده‌ها و همه دیده‌ها از اوست --- آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست

خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز --- از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست

گوشم شنید قصه ایمان و مست شد --- کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست

یک دست جام باده و یک دست جعد یار--- رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

می​گوید آن رُباب که مُردم زِ انتظار --- دست و کنار و زَخمه ی عثمانم آرزوست

من هم رُباب عشقم و عشقم ربابی​ست --- وآن لطف​های زَخمه ی رحمانم آرزوست

باقی این غزل را ای مُطرب ظریف --- زِین سان هَمی​شُمار که زِین سانم آرزوست

بنمای شمس مفخر تبریز رُو زِ شَرق--- من هُدهُدم حضورِ سُلیمانم آرزوست
تاریخ انتشار : دوشنبه 24 آبان 1389 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

درود بر استاد عزیز شهرام ناظری
بابک جان جایگاه استاد شجریان که محبوب قلب ایرانیان هستند محفوظه ! اما دلیل نمی شه به استاد ناظری لقب استاد ندیم برادر عزیز من !

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

من هم به نوبه خودم این صدای اساطیری ایران زمین و این مرد بزرگ و عاشق را می ستایم و به یاد آخرین کنسرتش با پرویز مشکاتیان پائیز1383 که افتخار حضور داشتم منتظر دیدار دوباره او هستم

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

eyval

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

شهرام ناظری خدمات شایانی به موسیقی این مرز و بوم انجام داده است ... بسیار محترم و شایسته ستایش است .
صدایی قدرتمند و سبکی خاص خود در موسیقی دارد.
اما فراموش نکنیم که لقب استاد تنها شایسته استاد محمد رضا شجریان خسرو آواز ایران و بزرگ تمام اهالی موسیقی ایران زمین است .
هنرمند بزرگ باید به وظایف اجتماعی خود در قبال مردم سرزمینش هم عمل کندو هزار نکته باریکتر از مو باید رعایت شود تا یک هنرمند معبود عصر خود که همه تاریخ موسیقی یک سرزمین شود.
نفردوم آواز ایران بودن هم عنوان کمی نیست که جناب شهرام ناظری که شاگرد استاد شجریان بوده و هستند لایق آن میباشند.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

های استاااااد.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

با سلام
جناب ذهن آزاد عزیز بنده جسارتی به آقای ناظری نکردم و ایشان را بعنوان یک بزرگ در موسیقی ایران قبول دارم .
اما لقب استاد به معنای واقعی کلمه در آواز ایران شایسته یکنفر میباشد و با وجود استاد شجریان استفاده ازآن بصورت فراگیر برای دیگران صحیح نمیباشد.
جالب است بدانید که خود خوانندگان ایرانی این موضوع را اذعان داشته و آنرا رعایت میکنند پس ما هم خوب است فراموش نکنیم.

لطفآ به آخرین اظهار نظرجناب ناظری در مورد استاد شجریان توجه فرمایید.
با تشکر

***************************************
شهرام ناظری:
محمد‌رضا شجریان، یک استثنا در عالم موسیقی ایران است

موسیقی ما - محمد‌رضا شجریان، یک پیشکسوت، یک استاد بزرگ و به حق یک استثنا درموسیقی ایرانی است. شهرام ناظری، خواننده پیشکسوت و نامدار ایران با بیان این مطلب تصریح کرد: ایشان پیشکسوت من و بسیاری از هنرمندان ایران زمین است و بخش بزرگی از هنر ایران زمین به ایشان مدیون است.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

ostad faghat amir kabire avaz iran ostad Aliraza eftekhari ke na tanha dar avaz balke dar maram o maerefat o akhlagh ham nemune ast va in niz az elzamat yadak keshidane name ostadi ast

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

جناب آقای MAHDI

همه ما آزادیم که سلایق خودمون رو دنبال کنیم و طرفدار شخص خاص یا گروه خاصی باشیم.
لذا شما اگر ازصدای آقای افتخاری لذت میبری کاملآ آزادی که هرچی میخوای به این صدا گوش بدی.

اما مسخره است که علیرضا افتخاری رو به عنوان استاد یا امیر کبیر آواز معرفی کنی .
ایشون اول باید معلوم کنه کدوم طرف جوبه تا بعد راجع بهش قضاوت بشه .
افتخاری صدایی عالی و گرم داره اما معلوم نیست پاپ میخونه سنتیه ... چیه ؟

*******************
رونوشت برای نگارنده این مقاله و آقای ذهن آزاد عزیز
علیرضا افتخاری هم شد استاد و امیر کبیر و ....

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

نمیدونم ما بی سوادا چرا تفرقه میندازیم بین اساتید
بابا استاد ناظری و استاد شجریان باهم مشکلی ندارن شماها موش ندوانید لطفا.
با تشکر از جناب صحافی

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

جناب آقای کمال صادقی باسواد ما بحثمون اصلآ چیز دیگه ایی بود و هیچکس راجع به مشکل بین اساتید حرف نزد.
لطفا مودب بوده و از اصطلاحات کوچه بازاری در چنین سایت پرطرفداری استفاده نکنید.

با تشکر از موسیقی ما

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

ای کاش مطلب آقای مختاباد درباره کنسرت شاهنامه خوانی آقای ناظری را هم اینجا کار می کردید تا دیگران هم استفاده ببرند

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

سلام

با خواندن این دل نوشته ها وجودم به لرزه در اومد

واقعا که چه حس زیبا وچه قلم ایستایی ...........

دوست به طور اتفاقی ایم مطلب را خوندم منم مثل بیشتر ایرانیها استاد ناظری و صداشون رو دوست دارم وبا آهنگ مهتاب رو چقدر حال می کنم

در هر صورت نوشته شما واحساس شما برام خیلی جالب بود خیلی دلم می خواست این قلم را داشتم وبرای کسی که این حس رو دارم اینگونه مینگاشتم تا از آتش درونم شعله ای را نشان دهم

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود رقصی چنین میانه میدانم آرزوست ... | موسیقی ما