سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

با تشكر از شما.در باره مورد اول بايد عرض كنم اصولا در تهيه آثار موسيقي سازنده اثر موظف به رعايت هماهنگي بين قطعات نيست.يعني رعايت آن نقطه قوتي براي كار به حساب مي آيد ولي عدم رعايت موجب ايجاد ضعف نيست.ارتباط اشعار اين اثر هم در يك مفهوم خلاصه مي شود:عشق.مورد دوم هم بنده گمان ميكنم بهتر باشد شايد را به همين صورت كه همايون خوانده در نظر بگيريم.به اين صورت كه شاعر اميدوار است كه معشوق با سر نهادن به سينه وي و شنيدن گريه هايش دلش نرم شده و به آزار عاشق پايان دهد.ضمن اينكه صحيح نيست بپنداريم عاشق در يك شعر دو بار شايستگي يا عدم شايستگي امري را به معشوق گوشزد كرده باشد.زيرا اصولا عاشق خود را در اين حد نمي داند.بي وفا بودن معشوق نيز به ذات وي بر مي گردد.زيرا معشوق باوفا ديگر معشوق نيست.بلكه خود عاشق است.درموردتلفظ غلط باشما موافقم.اميدوارم به اين مساله توجه بيشتري شود.مانند اينكه استاد شجريان در آلبوم شب وصل در جايي كوه محنتم را كوه محتشم مي خوانند كه بي معني است.همين طور حذف من در مصرع حكايتي ز دهانت به گوش جان من آمد در آلبوم بي نظير سر عشق.موفق باشيد.

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



افزودن یک دیدگاه جدید | موسیقی ما