
آشوب - 6
سرِ گشادِ سُرنا، تیشه و سایرِ قضایا...
- آرش افشار | منتقد موسیقی

گاهی با اشاره به همین تعاریف صورت میگیرد و سعی میکند سیاستهای رسمی را با چنین دیدگاهی توجیه کند.
در نوشتهی پیشین به یک تفکیکِ دوگانه در موسیقی اشاره کردیم: موسیقی همگانی و موسیقی هنری. بهنظر میرسد منظور سیاستگذاران از موسیقی فاخر مطابق با تعریفِ موسیقی هنری است که اتفاقاً در صنعتِ موسیقی، با عبارتهای نزدیکتری چون Serious Music و Legitimate Music یا erudite music هم از آن یاد میشود. موسیقی هنری، بهطور خلاصه موسیقیای است پایبندِ سنتهای کلاسیک با ساختاری پیشرفته (پیچیده) و برپایهی ملاحظات علمی و نظری.
طبیعیست که موسیقی هنری چه از نظر شکلی و ساختاری و چه بهلحاظ هدف و غایت و در نهایت برخورد با مخاطب، در مقایسه با موسیقی همگانی مسیری کاملاً متفاوت را پیمیگیرد. و این هم طبیعی است که موسیقی هنری به عنوان یک محصولِ کاملاً فرهنگی موردِ حمایتِ دولتی قرار بگیرد. موسیقی همگانی (چه پایبند به اصولِ هنری باشد و چه نباشد) همیشه جنبهای تجاری دارد و مسیرِ تولید و عرضهی یک کالا را (درست همانگونه که در تجارت انجام میشود) دنبال میکند. فروشِ آلبوم، برگزاری کنسرت و روشهای دیگر فروش، در نهایت به بازگشتِ سرمایه و تحصیلِ سود منجر میشود و خیلی ساده قرار است این نوع موسیقی، خودش خرجش را در بیاورد. بهعکسِ موسیقی هنری که تحصیلِ مالی شاید در آخرین ردهی اولویتهای آن قرار بگیرد. درواقع دو عنصرِ ثروت و شهرت که با موسیقی همگانی (و مصرفی) عجین شده، تا حدِ زیادی از موسیقی هنری و دستاندرکارانِ آن دور است.
یکی از وظایفِ نهادهای فرهنگی در ساختارهای سیاسی همین توجه به بخشهای غیرِ تجاری هنر و پشتیبانی از آن است. در همهجایِ دنیا، بودجهای برایِ تولیداتِ فرهنگی در نظر گرفته میشود و هنرمندان و فرهنگسازان موردِ حمایت قرار می گیرند تا آسودهتر به امورِ غیر تجاری و فرهنگساز بپردازند. اما مشکلِ ما (در ایران) همان سرنا را از سرِ گشاد زدن است! آیا حمایت از موسیقی هنری (یا بهقولی فاخر) بهمعنی تخریب و توقفِ موسیقی همگانیست؟ اینکه ما برایِ ساختهشدنِ سمفونیها بودجه اختصاص دهیم، اینکه ارکسترهایِ مختلف تجهیز کنیم و سازندگانِ موسیقی هنری را مورد تشویق قرار دهیم و موانعِ بروکراتیک را از سرِ راهشان برداریم، کارِ خیلی خوبیست اما آیا میشود این موضوع را بهانهای برای اختصاص ندادنِ سالن به دستاندرکارنِ موسیقی همگانی قرارداد یا (با این منطق) با چیدنِ هفتخوانهای عجیبِ دریافت مجوز، در کارِ این گروه اخلال ایجاد کرد؟
درواقع ماجرا خیلی غمانگیزتر است! تقریباً همان زمان که خبرِ سختگیری دربارهی صدورِ مجوزِ کنسرتهایِ پاپ بهگوش میرسد از گوشهای دیگر هم میشنویم که ارکستر سمفونیکِ تهران (بهدلیل نرسیدن بودجه) در آستانهیِ تعطیلیست. یعنی آن حمایت از موسیقی فاخر هم چیزی در حد حرف یا یکجور نمایش ِ روشنفکرانه برای پنهان نگهداشتنِ تیشهای است که به ریشهی موسیقی میزند و همگانی و فاخر و غربی و شرقی هم نمیفهمد!
زمانی که صاحبمنصبان با نگرشی قیممآبانه بساطِ انواعِ موسیقی را برچیدند و تا توانستند موسیقیِ سنتی و (بهقولِ خودشان) سرود به خوردِ مردم دادند، چه چیزی جز همهگیری انواعِ موسیقیهایِ نازلِ ترکی و عربی و شکلی پایینتنهای از پاپِ کوچاندهشدهی ایرانی اتفاق افتاد؟ وقتی که فکر کردند باید سیاستها را عوض کنند و گوشِ مردم را با پاپِ عقبافتادهای که در سهدهه قبل جاماندهبود پُر کردند، جز گسترشِ تقلیدِ صدا و از روی دستِ هم نویسی چه چیزی بهدست آمد؟ حالا قرار است این موسیقیِ پاپِ بی درو پیکری که نتیجهی همان سیاستهاست، تضعیف شود که چهچیزی جایش را بگیرد؟
راستی در طولِ همین سالهایی که شعارِ موسیقی فاخر دادهایم، چند سالنِ مناسب برای اجرای این نوع موسیقی ساخته شده؟ جز اینکه بودجههای کلان را بینِ دوستانِ نور چشمی تقسیمکردهایم تا آثاری شنیده نشده بسازند، دیگر چهکاری برایِ گسترشِ این موسیقی انجام دادهایم؟ کدام سیاستِ صدا و سیما در جهتِ رشدِ فرهنگِ شنیداری مردم بوده؟ از این شبکههایِ رنگارنگ چند ساعت در شبانه روز موسیقی درست پخش شده؟
شاید بد نباشد قبل از اینکه تِزهای آنچنانی صادر کنیم، یکبار با خودمان مرور کنیم که تابه حال چه کردهایم، و با آن کردهها به کجا رسیدهایم...
منبع:
تاریخ انتشار : یکشنبه 24 دی 1391 - 00:00
دیدگاهها
نقداتونو خیلی دوست دارم آقای افشار،خیلی منطقی و به جا میاید و وضع موجود رو تحلیل می کنید.منتظر نقد های بعدی هم هستیم.
همه ی موسیقی ها پاپ هستن. فرقی بین موسیقی هنری و مردمی وجود نداره. البته اگه موسیقی ای باشه که هیچکس گوش نده اون لابد موسیقی هنری ای هست که شما تعریف می کنید. هنر برای هنر دروغی بود که برملا شد . و از مد افتاده....هنر برای آدمی هست.
افزودن یک دیدگاه جدید