برنامه یاد بعضی نفرات
 
استاد «علی غلامرضایی آلمه جوقی» از آخرین بازماندگانِ بخشی‌های زبانگیر از دست رفت
بغل‌هایی پر از بارک‌الله و سفره‌هایی خالی
موسیقی ما- چهار سالِ قبل بود؛ جشنواره‌ی موسیقی نواحی. چاروق، لباس و سربندِ قوچانی داشت و دوتارش را در دست. می‌گفت این مدت زمانی که برای‌ اجرایش در نظر گرفته‌اند کم است. می‌گفت می‌توانست تا صبح بخواند و مردم را در سالن میخ‌کوب کند؛ همان کاری که سال‌های قبل‌ترش می‌کرد. نشست و «بش قارداش» خواند و «محمد حنیفه» درباره‌ی پسرِ علی‌ابن‌ابی‌طالب. بعدتر دلش راضی نشد و گفت می‌خواهم یک قطعه از امام رضا (ع) برای‌تان بخوانم. فکر می‌کرد که نمی‌شود روی صحنه رفت، ساز در دست گرفت و از امام هشتم نخواند. روی صحنه که بود، مهربان بود و طناز. با غرور می‌گفت خیلی از کتاب‌های چاپی قدیمی و نُسَخِ خطی داستان‌ها و منظومه‌هایی که در اختیار دارد، حفظ است. می‌گفت می‌تواند «ابراهیم ادهم»، «شاهزاده زرین عذار»، «بابا روشن» و «ملاجعفر قلی‌بیک» را از حفظ بخواند. بعد انگار در همان لحظه‌ی اجرا، غمی روی صورت‌ش دوید و از این گفت که تاکنون هیچ مسئولی برای خرید این نسخه‌ها از او و برای حفظ‌‌شان کاری نکرده است. این را قبل‌تر هم یادآور شده بود. بارها گفته بود که باید این گنجینه حفظ شود. تعریف کرده بود که تعدادی خارجی آمده‌اند و خواسته‌اند که با مبالغِ هنگفتی این نسخه‌ها را از او بخرند و نداده؛ چون فکر کرده میراثی که از این وطن به او رسیده، باید در همین وطن بماند.

صفر ماهِ پر از غمی است. پر از شهادت و وفاتِ بزرگانِ دین‌مان و حالا «علی غلامرضایی‌آلماجوقی» در آخرین روزهای این ماه در نود سالگی از دنیا رفت. او با دشواری زندگی کرد. با تنگ‌دستی؛ اما پربرکت و زیبا. از معدود شاگردان «حاج‌حسین یگانه»‌ بود و در دوتارنوازی، آواز و روایت‌گری داستان‌ها، سبک و شیوه استادش را دنبال می‌کرد و به سبک قدیم دوتار می‌نواخت. او هم مثلِ استادش، صدایی گرم و رسا داشت و با هنر نقالی کاملا آشنا بود؛ اما خب زندگی با او مهربان نبود. مثلِ خیلی از هنرمندانِ موسیقی نواحی ایران. عمرش را در موسیقی گذرانده بود و سرآخر در آن سال‌های آخر حیاتش، غمگین گفت: «از موسیقی هیچ چیز به آدم نمی‌رسد. یک بیل برمی‌داریم، می‌رویم سر زمین، اگر خم بشویم کمرمان درد می‌گیرد، می‌نشینیم روی زانوهای‌مان با تیشه زمین را می‌کنیم که شب ۲۰ تومن گیرمان بیاید برویم نان بخریم بخوریم. کشاورزی می‌کنیم، مُلک داریم. (با خنده) پرسیدند از مال دنیا چه داری؟ گفت هر جایی را که هنوز باد نگرفته مال ماست! همه جا را هم که باد گرفته! هیچ چیز ندارند هنرمندها. از کجا بخورند؟! چه به ما می‌دهند؟! بایستی اداره ارشاد، وزیر ارشاد در فکر هنرمندان باشند که هنر نمیرد، این سنت از بین نرود. این تار زمین نماند. این تار حیف است‌ها! این کلام‌هایی که در این کتاب‌ها نوشته شده حیف است‌ها! ببین کِی گفته‌ام!»*‌

او البته که تنها هنرمندِ‌ موسیقی نواحی نیست که با سختی زندگی می‌گذراند. مگر استادش (حاج حسین یگانه) نبود که آن‌وقت که پسرش مشغولِ نواختنِ دوتار بود، ناگهان با عصبانیت پرخاش کرد که: «نکن پسرجان. ول کن این کار را. من را ببین که وقتی به خانه می‌آیم زیر بغلم از «باریکلا» پر است و به مادرت می‌گویم بیا زن! این‌ها را بگیر و غذا درست کن. نرو دنبال هنر.»

این همان سخنی است که «آلماجوقی» نیز به آن اشاره می‌کند: « من از سال ۷۰ در این معرکه‌هایم. در همین جشنواره‌ها. همه جا رفته‌ایم و هیچ جا ندیده‌ایم که بگویند خدا پدرتان را بیامرزد، این پول را بگیرید بدهید به زن و بچه‌تان بعد بیایید بزنید فقط بارک‌الله و صدآفرین. این بارک‌الله‌ها و صدآفرین‌ها برای ما هزار تا نان می‌رود (به همراه دارد) و پنج تا قند! این‌ها فایده‌ای ندارد. ارشاد که بی‌ارشاد، مردم عادی هم که رادیو و تلویزیون وقتی برای‌شان نگذاشته.»*

«هوشنگ جاوید» می‌گوید که او تنها بازمانده از دسته بخشی‌های زبانگیر بود که در شاخه بخشی‌های در اصطلاح کتابی جای داشت، و به تمام رپرتوارهای موسیقی اقوام ترک و کرمانج شمال خراسان آشنا بود. بر اساس کتاب‌هایی که در خانه داشت این هنرمند نزدیک به بیست داستان کردی و ترکی را با تمام آهنگ‌های مربوط به فصل‌های مختلف آنها اجرا می‌کرد، در هنرهایی چون داستان پردازی موسیقایی، مناقب خوانی، نعت خوانی، مرثیه خوانی، و شبیه خوانی مهارتی بسزا داشت و گرچه دیر اما همین یکی دو سال پیش درجه یک هنرش را اهدا کردند.

سال 1392 نیز در جشن خانه موسقی از او به پاس یک عمر کوشش در حوزه موسیقی نواحی تقدیر شد و این هنرمند تندیس خانه موسیقی را از استادِ زنده‌نام «محمدرضا شجریان» (رییس وقت شورای‌عالی خانه موسیقی) و «داود گنجه‌ای» (قائم مقام خانه) دریافت کرد.

او بخشی زبانگیر بود؛ در تعریف بخشی‌های شمال خراسان سه دسته بخشی به لحاظ اجرایی وجود دارند. برخی صرفاً دوتار می‌نوازند و کار دیگری نمی‌کنند. اینها را به اصطلاح «لال‌بخشی» می‌گویند. برخی از آن‌ها خواندن را از روی منظومه‌ها می‌آموزند. این‌ها هر آنچه استاد می‌آموزد را بدونِ کم و کاست می‌نوازند و می‌خوانند. به این‌ها «بخشی‌های زبان‌گیر» می‌گویند که «آلماجوقی» از جمله‌ی این افراد است و دسته سوم که با نامِ «بخشی‌های خودبند» شناخته می‌شوند، هم ترانه‌ می‌سرودند و هم باید آهنگ می‌ساختند و خودشان می‌خواندند و «سهراب محمدی» در این دسته جای داشت که با رفتن‌ش دیگر کسی نیست. حالا هم از آخرین بازماندگانِ «بخشی زبانگیر» فوت کرد و با همه تلاش‌هایش در جشنواره‌های مختلف هیچ‌کدام از دستگاه‌های هنری و فرهنگی کشور کوششی درجهت ضبط داشته‌هایش نکردند، یکی دو هنرمند جوان فیلمی کوتاه از زندگی‌اش ساختند و بس.

او با خواندن و نواختنِ دوتار، بیش از نیم قرن مقام شاختایی جعفر قلی زاهد بش قارداش و... در ایران و بسیاری نقاطِ جهان چون فرانسه و تونس و غیره طنین‌انداز کرد؛ اما زمین و زمان دست در دستِ هم دادند برای این‌که از گذاشتنِ عمرش پای موسیقی پشیمان شود؛ به قولِ «آلماجوقی»: «زمان سابق عروسی‌ها بودند، دعوت می‌کردند، بخشی‌ها می‌آمدند. آن زمان این رادیو نبود، (به شوخی) این قوطی‌ها نبود که هنوز تکان نخورده‌ای، عکست را برداشته‌اند. آن زمان این حرف‌ها نبود. یک دهل‌زن می‌آمد با یک بخشی. می‌آمد می‌نشست، پیرمردها هم می‌آمدند جلو می‌نشستند و بخشی از اول شب تار را دستش می‌گرفت و یک کتاب هم می‌گذاشت جلویش و می‌گفت: «بسم‌اله‌الرحمان‌الرحیم، ابتدا به نام خدا، عروسی‌تان مبارک باشد» و دو ساعت، سه ساعت برای مردم می‌خواند و از هیچ‌کس صدا درنمی‌آمد. بعد یک ظرف می‌آوردند و می‌گذاشتند جلوی بخشی. اول صاحبخانه می‌رفت و یک پولی می‌انداخت. بعد اقوام هر کدام از یک گوشه فراخورد قوه‌شان پولی می‌دادند. جمع که می‌شد می‌گذاشتندش داخل یک دستمال ابریشمی و با یک کله قند می‌دادند به بخشی، می‌گفتند برو خدا پدرت را بیامرزد. ولی الان از این خبرها نیست. ابدا. الان می‌روند اُرگ می‌آورند.»

نمی‌توان به زندگی هنری او نگاه کرد و از این نگفت که بسیاری از فعالیت‌های این هنرمند معطوف به اجرای نمایش‌های آیینی مذهبی و منقبت‌خوانی بود.

استاد آلماجوقی مدتی قبل، به علت عارضه‌ی مغزی در بیمارستان بستری شد. در آن زمان خانه‌ی موسیقی مذاکراتی با صندوق اعتباری هنر انجام داد و هزینه‌های درمانی او پرداخت شد؛ اما نیمی از بدنش از کار افتاد. حالا روز گذشته، پیکرِ او در جوار امامزاده جلیل، واقع در زادگاه آن مرحوم، آرام گرفت و «مجتبی قیطاقی» (رئیس انجمن موسیقی خراسان رضوی)، در مراسمش گفت: «اساتید و نیاکان فرهنگی ما به ما یادآوری کردند که راه هنر نزدیکتر از مرگ است و انسان را پیش از مرگ به خدا می‌رساند. ویژگی اصلی هنرمندان این است که به کشف رموز آفرینش می‌پردازند و به ما یادآوری می‌کنند که مسیر بندگی چه مسیری است. ما از این زاویه باید قدرشناس هنرمندان باشیم که با هر شرایطی که دارند، همواره پیش‌قراولان موضوعات فرهنگی هستند.»

قیطاقی با اشاره به شخصیت مرحوم استاد علی آلماجوقی گفت: «آلماجوقی به‌ خوبی شاگردی را شروع کرد. از ابتدا به توصیه خان محمد بخشی به شاگردی حاج حسین یگانه و بعد از آن به محضر درس مرحوم حاج قربان سلیمانی می‌رود. همت و ممارست او به گونه‌ای بود که حاج قربان از علاقه علی غلامرضایی برای آموختن تعریف می‌کرد و می‌گفت آلماجوقی حتی زمستان‌ها بدون غیبت به نزد او به شاگردی می‌رفته است. آلماجوقی میل به شاگردی و آموختن داشت تا فرهنگ پیشینیان را به ما معرفی کند و در جهت حفظ هنر و فرهنگ به فراخور استعداد خویش بسیار تلاش کرد.»
 
او هم‌چنین ادامه داد: «علی غلامرضایی در زندگی هنری خود خوشبخت بود؛ استادان خوبی دید و در صحنه‌ها به‌ خوبی ظاهر شد و در نهایت نشان درجه‌ یک هنری از شورای عالی ارزیابی هنرمندان کشور دریافت کرد.»
در این مراسم «جواد روشندل» (معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی) هم بیانیه مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی را قرائت کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «آلماجوقی که خود در مدح و منقبت پیامبر اکرم(ص) مقام‌خوان و مقام‌دان بود؛ ۲ بال خیر زندگی و هنر را برای پرواز برگزید و در این مسیر بیش از ۷۰ بهار سپری کرد و از مکتب خان محمد بخشی و حاج حسین یگانه حاج قربان سلیمانی آموخت تا موسیقی شمال خراسان به فارسی، ترکی و کرمانج شاخصه فرهنگ این دیار گردد و به کوشش اینان بود که در شبکه شهرهای خلاق شهر قوچان به‌عنوان شهر موسیقی نام و نشان گرفت.»

- دو نقلِ قولی که در متن آمده است از گفت‌وگوی «نرگس کیانی» با این هنرمند در «خبرآنلاین» ذکر شده است. 
تاریخ انتشار : چهارشنبه 14 مهر 1400 - 14:51

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود بغل‌هایی پر از بارک‌الله و سفره‌هایی خالی | موسیقی ما