برنامه یاد بعضی نفرات
 
فرزاد فرزين: پذیرفتن ابتذال در خون ما نیست
گفتگوی بابک صحرایی با خشایار اعتمادی ، رضا صادقی و فرزاد فرزین؛ (بخش دوم و پایانی)
فرزاد فرزين: پذیرفتن ابتذال در خون ما نیست
...

رضا صادقي: در مورد تبليغات، 2 بحث پيش مي‌آيد. گاهي اوقات همان كاري كه كلام بدي دارد مثلاً داراي تنظيم خيلي خوبي است. موسيقي فاخر به معناي اكملش، موسيقي‌اي است كه كلام محترمي دارد. يك بار در شركت ايرانگام در يك جمعي بوديم. آن موقع آقاي اعتمادي يك حرف جالبي زد. گفت وقتي تو براي تبليغ آلبومت از بيلبورد و خبر و امثالهم استفاده می کنی خوب است اما نمي‌تواني بيايي نت آهنگت را كه روي ديوار بنويسي تا مخاطب بفهمد چه خوانده‌اي. اين يك طرف موضوع است. ازطرف ديگر بسيار ديده‌ايم كه گفته مي‌شود مثلاً فرزاد فرزین خيلي كنسرت مي‌دهد و دارد خودش را خواب مي‌كند. يا مثلاً آقاي اعتمادي زياد كنسرت مي‌دهد و نبايد اين كار را بكند. اين دو دوست عزيزم را به عنوان مثال اسمشان را مي‌گويم كه منظورم را توضيح بدهم. يكي نيست كه به اين افراد بگويد كه آخر برادر من، بايد خوشحال باشي كه خواننده‌هايي كه كارشان را خوب و حرفه‌اي انجام مي‌دهند روز به ‌روز تعداد كنسرت‌هايشان بيشتر شود. امثال آقاي اعتمادي و فرزاد فرزين كارشان را بلدند. وقتي يك جواني كه به خوانندگي علاقه دارد به كنسرت‌ آقاي اعتمادي مي‌آيد و ايشان را با يك band قدرتمند روي استيج مي‌بيند، يك اجرا و يك كلام قدرتمند مي‌بيند و ادبيات قدرتمندي را در بين اجراي آهنگ‌ها از خواننده مي‌شود، مي‌فهمد كه چه كار سختي در پيش دارد و فقط به يك soft ware براي خواننده شدن بسنده نمي‌كند. ولي وقتي ناگهان كنسرت‌ها برچيده شود و بزرگان اين عرصه به كنج عزلت بروند آن وقت ديگر الگويي براي انجام كار خوب وجود نخواهد داشت. باطلبع چون اجراي خوب نمي‌بيند و موسيقي خوب نمي‌شود مي‌رود از همين خواننده‌هايي كه از ضعف‌هايشان گفتيم پيروي مي‌كند. مي‌رود از DJ فلان كه يك گوشي اين طرف و يك گوشي آن طرف سرش گذاشته و حتي نمي‌داند اين هدفون‌ها چه كاري انجام مي‌دهند تقليد مي‌كند. به يك دوست عزيزي كه در در يك جايي دی جی بود گفتم خودت چه سبكي را در موسيقي دوست داري؟ گفت من مثلاً متال را خيلي دوست دارم. گفتم چه خوب. من زياد قرابتي با اين موسيقي ندارم اما فكر مي‌كنم موسيقي با تكنيكي باشد. ولي فكر كنم پايه متال همان پاور کوردی است كه در اين موسيقي هست و خيلي خوب آن را با موسيقي‌شان هماهنگ مي‌كنند». اين دوست DJ گفت: «آره. واقعاً اين آلبومشان خيلي قوي بود.» از تعجب داشتم دیوانه مي‌شدم. وقتي جوان soft ware پسند، يك بهتريني را نمي‌بيند نمي‌تواند به سمت پيشرفت و آگاهي حركت كند چون براي بهتر شدن نه الگويي دارد و نه تعريف مناسبي كه بتواند از آن استفاده كند. با توجه به تمام اين مسایل، راهكار خروج از وضعيت آشفته فعلي را در چه مي‌بينيد؟

خشايار اعتمادي: واقعيت اين است كه قافله‌سالارش خداست و همه ما با عنايت خداوند ورخصت اوست كه توانسته‌ايم مبين يك حس مشترك باشيم. من در اين 15 سال حضورم در موسيقي همه گونه اتفاقي ديده‌ام. از آلبوم يك ميليون فروش ديدم تا آلبوم زير صدهزار تا.از جمعيت 18 هزار نفري در يك كنسرت ديده‌ام تا 500 نفر.از اركستر 100 نفر ديده‌ام تا 12 نفر. پس بنابراين ريايي در صحبتم نيست. وقتي زمان مي‌گذرد آدم خيلي راحت‌تر مي‌تواند حقيقت‌ها را بگويد. علیرغم اينكه همه ما به يك سري از سوءمديريت‌ها انتقاد داريم اما بياييم از يك دريچه ديگري هم به اين مسأله نگاه كنيم. يك حُسن نظري نسبت به موسيقي علي‌رغم همه مشكلات وجود داشته كه الان ما اينجا نشسته‌ايم و داريم درباره موسيقي صحبت مي‌كنيم. كنسرت‌ها به راه هستند. آلبوم‌ها وارد بازار مي‌شوند. پس همه مسائل را نمي‌توانيم به گردن سوءمديريت‌ها بيندازيم. در جايي كه مي‌دانيم شايد خيلي از سليقه‌هاي علماء با موسيقي عجين نباشد بنابراين احتملاً يك حُسن نظري هم بوده و يك تعاملي هم شده و موسيقي حركت كرده است. سوءمديريت‌ها، تنگ‌نظري‌ها و اشتباهات و حمايت‌هاي بي‌جايي هم وجود داشته است. از ابتداي دهه 80 شاهد بروز يك سري اتفاقات ناخوشايندي در موسيقي پاپ بوده‌ايم كه ناگزير هم بوده‌ايم.به قول فرزاد جان همه به دنبال اين رفتند كه خودشان را مطرح كنند. در چنين شرايطي همه ما مقصريم. رسانه زرد شد. ترانه‌ها زرد شدند. آهنگسازها كپي‌كار و دانلودي شدند. بخش تصميم‌گيري مربوط به كلام يك مقدار لجام گسيخته شد. اگر مجوز نمي‌داد به او حمله مي‌كردند كه چرا مجوز نمي‌دهي و اگر مجوز مي‌داد با مانع‌هايي مواجه مي‌شد كه به او مي‌گفتند چرا انقدر بي‌رويه مجوز دادي. ما هم تحت هجمه براي قضاوت قرار گرفتيم كه اگر بياييم و كارها را قضاوت كنيم گفته می شود كه به جوان‌ترها حسادت مي‌كنيم پس تصميم گرفتيم كه سكوت كنيم. نشريات هم در جريان‌هاي ديگري حركت كردند و سمبل‌هاي بدون پتانسيلي را معرفي كردند و خودشان و قلمشان را خرج جاهايي كردند كه نبايد مي‌كردند همه هم به نوعي تاوانش را داديم و داريم مي‌دهيم. مهمتر از همه آنكه ما در كار فرهنگ يك فكر داريم و يك عرضه.موقعي كه من كارم را شروع كردم نزديك 20 شركت توليدكننده وجود داشتند و 6، 5 شركت پخش‌كننده. الان كه با هم صحبت مي‌كنيم از آن 20 شركت توليدكننده 3، 2 شركت بيشتر باقي نمانده. شركت‌هاي پخش‌كننده هم متاسفانه يا كابل‌فروش شده‌اند و يا چراغ فروش و اگر حمايت شركت‌هاي سينمايي نبود معلوم نبود كه تكليف ما الان چه بود. آنجا هم معضلاتي وجود داشت. توليدكننده‌ها در كار پخش دخالت كردند و پخش‌كننده‌ها هم كه تخصصي در آن فكر پشت‌كار نداشتند در كار توليد دخالت كردند و بنابراين فقط به بازار موسيقي توجه كردند و در نتيجه محتواي آلبوم‌ها از نظر فكري به بازار نزديك شد. نتيجه‌اي كه پيش آمد اين بود كه مخاطب فكري وقتي مي‌بيند كارهاي بازاري بر موسيقي سيطره پيدا كرده‌اند ناخودآگاه كناره مي‌گيرد و به حاشيه مي‌رود. همين اتفاق به آهنگساز و خواننده و ترانه‌سراي حرفه‌اي هم تسري پيدا مي‌كند و اين جريان بازاري باعث كناره‌گيري همه آن‌ها مي‌شود. مخرب‌ها هم بازار را باز مي‌بينند و به حركت خود ادامه مي‌دهند. به اين ترتيب ديگر اليت‌بندي‌اي صورت نمي‌گيرد. اين اتفاقی است كه در موسيقي ما رخ داده و همه ما به نوعي تقصير داريم. چند وقت پيش در معيت وزير محترم ارشاد بوديم و من 2 سئوال از ايشان پرسيدم. گفتم شما آنتوني باندراس را می شناسید ؟ جرج كلوني و جومونگ را مي‌شناسيد؟ اين‌ها در مملكت ما بيلبورد دارند اما ما اجازه بيلبورد داشتن نداريم. هفته بعد با حُسن‌نظر ايشان بيلبورد زدن براي مدت يك ماه آزاد شد كه جاي تقدير دارد. اگر در اينجا به نكات منفي مديريتي اشاره مي‌كنيم بايد از اين اتفاقات مثبت هم ياد كنيم. آقاي صادقي 2 سال پيش در برنامه شب شيشه‌اي يك اعتراض محترمانه‌اي به صدا و سيما كردند. من اصلاً صحبت ايشان را در آنجا اعتراض نديدم. شايد آن موقع افتخار و سعادت آشنايي مستقيم با اين هنرمند نوظهور كه بعد تبديل به ستاره موسيقي شدند را نداشتم. برعكس خيلي‌ها كه فكر كردند رضا صادقي در آنجا معترض بود به نظر من رضا صادقي معترض نبود. او فقط كلام بسيار موقري را با محتواي تعامل مطرح كرد و گفت كه بيايید يك نگاه ديگري نسبت به ما داشته باشيد. فكر مي‌كنم آن روزها كساني كه با ديد منفي به اين تعامل نگاه مي‌كردند امروز دارند تاوان اين كج‌انديشي را پس مي‌دهند. چون اگر آن روز از فكرهاي خوب حمايت مي‌شد و گفتمان قشنگ و تعامل‌جويي صورت مي‌گرفت، امروز به اين مخاصمه نمي‌رسيدیم كه بستر تعاملي ميان بچه‌هاي علاقه‌مند به موسيقي و مديران آن وجود نداشته باشد و باعث بشود علاقه‌مندان موسيقي به زيرزمين‌ها بروند و هر واژه غيراخلاقي‌اي كه فكر مي‌كنند را انتخاب كننند. روي يك لوپ‌هايي بدون ساختار قرار بدهند و به راحتي از طريق اينترنت و شبكه‌هاي غيرمجاز هم منتشرشان كنند. من واقعاً خجالت مي‌كشم كه خواهرزاده‌ام كه 20 سال از من كوچكتر است CDاي را به من بدهد كه سرشار از واژه‌هاي غيراخلاقي است كه هيچ سنخيتي با فرهنگ و عرف و تربيت جامعه ما ندارد و باعث شكسته‌شدن احترام‌ها مي‌شود. مطلب ديگري هم كه از صحبت‌هاي رضا و فرزاد عزيز گرفتم اين بود كه چون اين مسير تعريف نشده بود و فاصله‌ها به درستي طي نمي‌شوند، به دليل بسترهايي مثل اينترنت و شبكه‌هاي ماهواره‌اي، ناگهان يك هنرمند نوظهور دچار اين خودباوري مي‌شود كه پس خبري هست. قبضه بازار موسيقي توسط غيرحرفه‌اي‌ها، چه مخاطب غيرحرفه‌اي و چه فعال غيرحرفه‌اي، ممكن است اتفاق بيفتد اما به نظر من طولاني مدت نيست و باركج به منزل نخواهد رسيد به این اميدوارم که وقتي گردوغبارها بخوابند مخاطب‌هاي حرفه‌اي و چهره‌هاي حرفه‌اي موسيقي وارد عرصه خواهند شد.

بابک صحرایی : به موسيقي زيرزميني و هتك‌حرمت‌هايش اشاره كرديد كه مشمول اكثريت آثار توليد شده در اين حيطه مي‌شوند. با صرف‌نظر از آن بخش از كارهاي خوبي كه در اين حيطه توليد مي‌شود وبسيار هم اندك هستند آيا فكر مي‌كنيد مي‌شود به راهكاري رسيد كه منجر به هدايت اين موسيقي به روي زمين و اصلاحش بشود؟
فرزاد فرزين: اولاً در جاهايي كه مجوزي هم براي صدور موسيقي مورد نياز نيست ما موسيقي زيرزميني و under Grand داريم. به قول شما تك و توك يك كارهايي در موسيقي زيرزميني ما تولید می شود كه قابل قبولند و حتي بعضي‌هايشان خيلي خوب هم هستند. وقتي مي‌گوييم خوب يعني اين موسيقي مي‌تواند در قالب مجاز هم قرار بگيرد. با توضيح اين نكته كه ما در حال حاضر تقريباً چارچوبي براي موسيقي مجاز نداريم و فقط كلام است كه مرز اين مجاز و غيرمجاز بودن را مشخص مي‌كند. خدا را شكر محدوديتي در مورد خودِ موسيقي نداريم. خط قرمزهايي كه به نظر من درست هم هست كه وجود دارد به كلام برمي‌گردد كه در دفتر موسيقي كارشناسي مي‌شود. بخشي از موسيقي زيرزميني هم اين تفكر را دارند كه اول كارشان را با تصوير ارائه كنند و مطرح بشوند.چون با محدوديت‌هاي تبليغاتي موجود در موسيقي مجاز كم پيش مي‌آيد كه كسي به راحتي بتواند مطرح بشود. برعكس در موسيقي غيرمجاز با يكي دو كليپ مي‌توانند به شهرت برسند. اين دلسردي كاركردن در موسيقي مجاز به خاطر سخت بودن راه رسيدن به شهرت و موفقيت ،خيلي‌ها را به سمت موسيقي زيرزميني سوق مي‌دهد. از خود بچه‌هاي موسيقي زيرزميني شنيده‌ام كه مي‌گويند مي‌رويم يك كليپ مي‌دهيم و مطرح مي‌شويم و نهايتاً 6 ماه ممنوع‌الكار مي‌شويم و بعد مجوز آلبوممان را مي‌گيريم. يعني حتي ديد منفي‌اي هم ندارند و نمي‌خواهند كار سخيفي انجام بدهند بلكه فقط مي‌خواهند زودتر مطرح بشوند. يعني خلائي كه الان در موسيقي پاپ داخل كشور وجود دارد، نبودِ تبليغات درست است. چه ايرادي دارد يك شبكه يا حتي يك بخشي از يك رسانه، به موسيقي مجاز و رسمي ما اختصاص داده شود. يك وقتي كلاً پخش موسيقي پاپ از رسانه‌ها ممنوع است آن موقع تكليف روشن است اما الان موسيقي پاپ از صدا و سيما در حال پخش است. چه ايرادي دارد كه نماهنگ‌هايي براساس چارچوب‌ها تهيه شوند و پخش شوند. ما توقع آنچناني‌اي هم نداريم و مي‌خواهيم در چارچوب مملكت خودمان بتوانيم اين كار را در رسانه‌هاي رسمي انجام بدهيم. حتي به ساده‌ترين شكل.فقط مهم اين است كه كار ديده شود و شنيده شود. كه لااقل نگويند كه ايران داراي بدترين خواننده‌هاست. ما الان هم نمي‌توانيم بگوئيم كه خواننده خوب زياد داريم و در هر حال در ranking بين‌اللملي رده خيلي پاييني داريم. آنها از كودكي موسيقي ياد مي‌گيرند اما وضعيت ما كه به اين صورت نيست. خيلي از مردم ما نمي‌دانند موسيقي با چه «ميمي» نوشته مي‌شود.كساني كه اسمشان موزيسين است هم موسيقي نمي‌دانند. فلاني خواننده است اما نمي‌داند نت چيست. آن يكي آهنگساز است اما آكوردها را نمي‌شناسد. گام را نمي‌داند چيست.

رضا صادقي:
در مورد موسيقي زيرزميني اين نكته را بايد بگويم كه مگر اين بچه‌ها امكان كار كردن روي زمين را داشتند که نكردند و زيرزميني شدند. زيرزميني كار كردن هم در برخي از موارد كلي هزينه دارد. من اعتقاد به كار زيرزميني و رو زميني ندارم.من اعتقاد به كار اخلاقي و غيراخلاقي دارم. به آن كسي كه مي‌آيد مي‌گويد: «تو خودت قند و نباتي / شكلاتي شكلاتي» به قدرت مي‌گويم كه مزخرف نگو. اما زير همان زمين كسي مي‌آيد و كلام بااخلاق و محترمي را هم مي‌خواند.

بابک صحرایی :
بحثي كه وجود دارد اين است كه اكثريت كارهاي موسوم به زيرزميني، اين بعد اخلاقي را ندارند و از «قند نباتي» هم گذاشته‌اند و از واژه‌هايي را استفاده مي‌كنند که در نهایت بی شرمی قرار دارند

رضا صادقي: قبول داريد كه نسل جوان حال حاضر نسل لجبازي است؟ يك مقدار با برخي از ساختارها عناد دارد. يك بحثي هم در مورد صدا و سيما دارم. چند وقت پيش فيلمي را در تلويزيون مي‌ديدم كه شهره سلطاني نقش همسر يك مرد معتاد را بازي مي‌كرد. در سكانسي مدير مدرسه ی پسر اين مرد معتاد، او را خواست كه به مدرسه برود و به او گفت آقا اين چه كاردستي ‌است كه بچه‌ات به مدرسه آورده. من با 32 سال سن تا حالا آن كاردستي كه مربوط به يكي از لوازم مصرف مواد مخدر بود را نديده بودم. اين سئوال در ذهنم به وجود امد كه آيا موسيقي و ادواتش چقدر قبيح‌تر از اين وسيله استفاده از مواد مخدر است كه در تلويزيون نشان داده نمي‌شوند.

خشايار اعتمادي:
من يك بار با نمونه مشابهي برخورد كردم كه مثل شما در دلم نريختم و به شبكه زنگ زدم. در يك فيلم يا سريال بود كه يك مردي به خانمي گفت: «از زندگي من گم شو برو بيرون» من زنگ زدم و گفتم كه «گم شو» فحش است. صدا و سيما قرار است حكم معلم جامعه را داشته باشد.

رضا صادقي: حالا مي‌خواهم بگويم چرا موسيقي زيرزميني به ابتذال رسيده است. وقتي يك كار در عرض يك ساعت و نيم بسته مي‌شود و قرار است هزينه‌اش هم به اندازه پول تو جيبي‌اي باشد كه خواننده از پدرش مي‌گيرد قاعدتاً سراغ يك شاعري كه تواناست و براي كارش شعور بالايي را خرج مي‌كند نمي‌رود. در مورد آهنگساز و تنظيم‌كننده هم همين است و به قول استاد عزيزم آقاي اعتمادي، موسيقي‌اش فقط يك لوپ بازي است. من ايراني اهل ادبياتم.من رشته درسي‌ام «ادبيات» بود و به همين خاطر به خودم اجازه دادم كلام موسيقي‌ام را بنويسم. روزي يكي از بزرگواران دفتر موسيقي درباره يكي از شعرهايم كه گفته بودم: «تو با مني هر جا باشم / مهر‍ِ تو بندِ جونمه» گفت اين كلام سخيف است. من هنوز هم نمي‌دانم سخافت اين كلام كجاست و آن بزرگوار به كلامي كه اين روزها روي موسيقي‌ها قرار دارد چه مي‌گويد. از طرف ديگر اي كاش آن شبكه‌هايي كه با مجوز كار خود را شروع كردند توسط بزرگاني كه اهل موسيقي بودند اداره مي‌شدند و موسيقي به اين نكبت كشيده نمي‌شد.

فرزاد فرزين: آن شبكه‌ها دست افرادي بود كه شأنيت آن جايگاه را نداشتند و دنبال يك سري سودهاي شخصي بودند.

رضا صادقي: يعني روي يك اسب چند ميليون دلاري پالان گذاشتند. اين را هم بگويم ما مدام مي‌گوييم كه وضعيت موسيقي را خراب كرده‌اند. خب خود ما براي اصلاح اين وضعيت چه كرده‌ايم. يك حرف خوبي آقاي اعتمادي زدند كه گفتند متولي اصلي خداست. ماها بايد پيام‌آور لبخند به روي لب مردم باشيم. از مکتوب تا دیداری باید موسیقی خوب را به جامعه معرفی کنند تا آن جوان علاقه مند به موسیقی بداند که رسیدن به جایگاه خوبی در این عرصه کار آسانی نیست. از آن طرف سطح آگاهی مخاطب را هم باید بالا برد. وقتی به عنوان مثال آقای اعتمادی و فرزاد عزیز آهنگ هایی می خوانندکه مورد استقبال قرار می گیرد یعنی با کارشان وارد حریم خصوصی من مخاطب شده اند و من حق دارم که بدانم از کجا آمده اند و چه خانواده و خصوصیاتی دارند. من یک بار افتخار این را داشتم که یک کاری که فرزاد عزیز ساخته بود را خواندم.آن کار حال خوبی داشت. حال موسیقی، حال کلام، حال استودیو ودر کل حال همه خوب بود و کار هم کار موفقی شد. مساله اینجاست که حال خیلی از موسیقی های امروز خوب نیست و به مخاطب احترام گذاشته نمی شود.

بابک صحرایی : چه راهکاری برای خروج از این وضعیت آشفته و اصلاح معضلات موجود دارید؟

خشایار اعتمادی: آنچه که به ذهن من خطور می کند این است که بیاییم از بالاترین جا که همان نقطه سیاستگذاری ها و کارشناسی ها است شروع کنیم. خیلی خوشحالم بعد از 10 سال می بینم سرورانی که بعد از من آمده اند وقطعا از من موفق تر هستند آنقدر بحث حرمت ها برایشان مهم است. با خودم می گویم این بادبادک زرین موسیقی پاپ امروز چه حلقه های طلایی ای دارد. تقاضایم از مسئولین این است که برای ایجاد این احترام چارچوب هایی را مشخص کنند که در آن ابتدا هدایت و بعد حمایت را لحاظ کنند و بعد به ممیزی و کارشناسی برسیم. موسیقی همه جورش از «تو خودت قند و نباتی»تا کارهایی که دوستان عزیزم می خوانند در همه جای دنیا وجود دارد. ما در تمام دنیا موسیقی ای به نام تین ایج داریم که مختص مخاطب 13 تا 19 سال است. قطعا در این کارها واژه ها و مفاهیمی در سطح درک دانشجوها و شاخص های اجتماعی نمی بینیم. منتها آن مدیریت کلان است که آن موسیقی تین ایج را حتی اگر فروش بیشتری هم داشته باشند تا یک حدی نگه می دارد. باید موسیقی ای که در حد شعور و فرهنگ جامعه است را مشخص کنیم و بعد آن را تبلیغ کنیم. این تقاضای من از مسئولین است. از همکاران حرفه ای خودم استدعا دارم که به این فکر کننند که اصلا به چه خاطری می خواهند وارد این عرصه شوند و می خواهند پیام آور چه مفهومی باشند. بدانند که در چه جامعه ای و براساس چه عرفی می خواهد کار کنند. در حال حاضر حدود یک میلیون و خورده ای نفر در حوزه های مختلف موسیقی مشغول به فعالیت هستند. از تمام این دوستان می خواهم که شان موسیقی و کلام آن را رعایت کنند. تقاضایم از آهنگسازها نوآوری و از ترانه سراها ترویج وقار است. از سرمایه گذاران محترم می خواهم که سرمایه شان را در تبیین فرهنگ جامعه هزینه کنند و زمینه ساز خلق آثار ارزشمند و آبرومند باشند. از مردم هم یک تقاضا دارم.این حق مردم است که یک اثری را به اقتضای لحظه ای که در آن قرار دارند دوست داشته باشند اما در انتخاب هایشان منطق را مغلوب احساساتشان نکنند. نه بیخودی کسی را بزرگ کنند و نه بی دلیل کسی را بشکنند. از ژورنالیست ها این خواهش را دارم که ما را نقد کنند. نقد درست و سازنده. نقدی که به ماخط بدهد و فارغ از غرض و حاشیه های بی مورد باشد. تکامل سه مرحله دارد. مرحله اول تکبر می آورد. دکتر شدم، مهندس شدم. یک مرحله بالاتر می روی به تواضع می رسی. حالا که معروف شدم افتاده باشم. دکتر شدم در خدمت مردم باشم. مرحله سوم به این مرسی که لاحول ولاقوت الا با الله. اوست که باید امضا کند. حضرت حق است که باید حمایت کند. فاصله مرحله اول تا سوم پیاده رفتن از اینجا تا مشهد نیست. یک آن است که اگر عنایت او نباشد هیچ نیستیم. پس گاهی اوقات به بعضی آدم ها اجازه یک مدت کوتاه تکبر را بدهیم. قطع به یقین این آدم اگر آن توانایی لازم را داشته باشد خیلی زود به تواضع می رسد و به این می رسد که همه این توجهات نتیجه عنایت خداست.

رضا صادقی: بی ادبی است که بعد از گفته های کامل این بزرگوار حرفی بزنم. خلاصه می کنم. از مسئولین می خواهم،همانطور که چند سال پیش هم خواستم، که پدرانه به ما نگاه کنند. ما تفکر خوب و نگاه محترم و آدم های خداشناس و خدا دوست و مردم دوست در این موسیقی زیاد داریم. اگر جایی حرف ناجوری وجود دارد بیاییم جورش کنیم و به حرف ناجور به عنوان وصله ناجور نگاه نکنیم. مطلب دوم درباره همکارانم است که اساتید من هستند و آن هم یک تمنایی است که از این عزیزان دارم. برای موفقیت همدیگر حتی اگر زیاد هم نورانی نیست یک تشویقی بکنیم و مهمتر از همه احترام و حرمت قائل بودن نسبت به پیشکوستهاست. آقای ر ضا صادقی اگر 3 تا آلبوم دادی و 3 هزار نفر گفتند آفرین یادت نرود که آقای اعتمادی 15 سال جان داد و 15 میلیون نفر این آدم را می شناسند. احترام به پیشکسوت یادمان نرود و فراموش نکنیم که این ها یک جاده ای را هموار کردند که الان من با گردن کلفتی می آیم و وایسا دنیا را با یک ریتم ترنس می خوانم. مردم بزرگوار هم همیشه نهایت حمایت را از همه ما داشته اند. از مردم عزیز تقاضا می کنم که به رسم هنرمندی که می خواهند به طرفش بروند هم نگاه کنند و صرفا به اسم او توجه نکنند. پدرم همیشه به من می گفت:« هر وقت اسمت از کوکاکولا معروف تر شد آن موقع ادعا ی مشهور بودن کن. به رسمت بزرگ باش نه به اسمت». یک خواهشی هم از پیشکسوتها دارم که بیایند و صحنه را به دست بگیرند تا برادر 14 ساله من ببیند که رفتن به روی صحنه چقدر کار سختی است و به عمری تلاش نیاز دارد. از اهالی مطبوعات هم می خواهم که ما را نقد کنند اما نقض نکنند. من هم دست اهالی مطبوعات را می بوسم و هم دست بچه های مسئول سایت های اینترنتی را که درخیلی از وقت ها به موسیقی خدمت کردند. من رضا صادقی وقتی در بندرعباس ساز می زدم همین دوستان سایت ها بودند که با آن سرعتهای پایین اینترنت ها صدا وکارهای ما را به گوش همه رساندند و از همین جا از همه آنها تشکر می کنم.

فرزاد فرزین:
می خواهم یک جمله به همکاران خودمان بگویم. روزی که ما کارمان را شروع کردیم که باید بگویم راه من از همه ساده تر بوده، اولین چیزی که به ذهنمان می رسید این بود که 40 سال بعد بگویند یک فرزاد فرزین نامی بود واین هم آهنگ هایش است. یعنی اول آن بحث ماندگاری در میان است. من 9 سال ، 10 سال است که دارم کار می کنم. آن زمان که ما شروع کردیم به نیت معروف شدن این کار را انجام نمی دادیم و به عنوان کار به موسیقی نگاه نمی کردیم . موسیقی همه عشق و زندگی ما بود. من 19 ساله آن زمان دانشجو بودم و پدرم هم با خواندن من مخالف بود. آن موقع بزرگانی مثل خشایار اعتمادی تازه شروع کرده بودند و پدرم به من می گفت: پسرم خوانندگی شغل نیست.ولی من به خاطر عشقی که به این کار داشتم پایش ایستادم. اول از همه رفتم یاد گرفتم. آن زمان ارشاد از خواننده امتحان می گرفت و وقتی به من گفتند باید بروی سلفژ یاد بگیری شروع کردم به غرزدن که دارند جلوی پای ما سنگ می اندازند. ولی الان که از دور نگاه می کنم می بینم چقدر به من خدمت کردند و باعث شدند من خوانندگی را یاد بگیرم. خدا آقای نوری را رحمت کند که یک آدمی مثل من را که الان هم زیادند به مسیری هدایت کردند که بتوانم خودم را پیدا کنم و در مسیر خوبی حرکت کنم. یکی از گلایه هایی که دارم این است که چرا ارشاد مجوز خوانندگی را برداشت و باعث شد که خواننده ها بی سواد بار بیایند. پیشنهاد می کنم که ارشاد دوباره مجوز صدا را برای خواننده ها تعیین کند. نه به صورت خیلی سختگیرانه…

رضا صادقی: نیایند یک سکه به روی زمین بیاندازند و بگویند چه نتی داشت

خشایار اعتمادی: اول خواننده را بسازند بعد عرضه اش کنند

فرزاد فرین: بله سنگ اندازی نباشد بلکه به هدف کمک کردن خواننده را به سمت یادگیری اصول موسیقی هدایت کنند. مساله بعدی این است که ببینیم چطور می شود مسیر تبلیغاتی مناسبی را برای خواننده ها ایجاد کنیم. من در آلبوم قبلی ام گفتم تیزری برای آلبوم بسازیم که حکم کلیپ را هم داشته باشد و در فیلم های شبکه نمایش خانگی قرار دایدم که خوب بود و تاثیر مثبتی روی آلبوم گذاشت و بعضی از بچه ها هم این کار را کردند و نتیجه مثبتی گرفتند. منتها این تبلیغات هم محدود است. همانطور که خشایار عزیز گفت واقعا شرکت های سینمایی به موسیقی کمک زیادی کردند و اگر نبودند در این موسیقی تخته شده بود. یکی از دوستانی که در یکی از کمپانی های موسیقی است و خود من هم با او کار کرده بودم به من گفت اینکه آلبوم های موسیقی در سوپر مارکت ها هم عرضه می شوند کار خیلی سخیفی است. من یک دوستی دارم به اسم هژیر مهرافروز که موسیقی عرفانی کار می کند و می گوید :«من دوست ندارم کارم به سوپر مارکت ها برود». اما کار من پاپ است. وقتی امکان تبلیغات خوبی در اختیار نداریم چرا باید این مساله را نفی کنیم. چه اشکالی دارد وقتی مردم از بغل سوپر مارکتها رد می شوند استندهای رضا صادقی را ببینند و متوجه بشوند که آلبوم رضا صادقی منتشر شده. ما باید از این مساله حمایت کنیم.

رضا صادقی: کلام برادر خوش فکرم را قطع می کنم تا مطلبی که یادم رفته بود را بازگو کنم. در داخل موسیقی ادبیات و شعر و کلام و شخصیت وجود دارد. دوست عزیز با موسیقی تجارت ادبی بکن نه تجارت عددی . من از آن سوپر مارکتی ممنونم که لااقل کار مارا کپی نمی کند و اورجینالش را به مردم می فروشد. می آیند برای بی ارزش کردن این کار می گویند آقا CD ما را گذاشته اند بغل شیشه ترشی، قربونت برم تو شیرینی باش
خشایار اعتمادی: آقا همیجا تشکر ویژه ما را از سوپر مارکتی ها ابلاغ کنید

فرزاد فرزین: شما در اروپا هم وقتی وارد یک سوپر مارکت می شوید همه نوع جنسی از مطبوعات و CD ها و بقیه اجناس را می بینی. به دلیل هجمه موسیقی های غیر مجاز یک مدتی بازار موسیقی افول کرده بود و مردم نگاه مثبتی به موسیقی داخلی نداشتند که خدارا شکر از اواخر سال گذشته یک مقداری این وضعیت بهبود پیدا کرد. مساله بعدی مساله رسانه است. اهالی موسیقی دور هم جمع شوند و از مسئولین بخواهند که به یک نحوی امکان تبلیغات موسیقی در رسانه را برای کسانی که به صورت رسمی کار می کنند فراهم کنند.

خشایار اعتمادی: یک رسانه ای باشد تحت نظارت خود مسئولین که چارچوب های مشخصی هم داشته باشد کاریزمای موسیقی بیشتر از سینماست. یادم می آید وقتی زلزله بم اتفاق افتاد کمتر از یک روز با ترانه پویا کسری و موسیقی بهروز صفاریان کار زیبایی را آماده کردیم و فردای زلزله در برنامه آقای شجاعی مهر اجرا کردم. اما سینما اینطور نیست و مدت زیادی زمان می برد تا بخواهد برای یک چنین اتفاقی کاری را آماده کند. می خواهم بگویم موسیقی بسیار تاثیر گذار تر از سینماست اما ما به اندازه زیرنویس هایی که برای تبلیغات فیلم ها در نظر گرفته می شوند هم حق تبلیغات در رسانه ملی را نداریم. اصلا یک شبکه ماهواره ای تحت نظارت وجود داشته باشد که همه نوع موسیقی از پاپ تا کلاسیک و نواحی را با مجوز پخش کند.

فرزاد فرزین: ما باید خودمان هم پی گیری کنیم. اگر چنین اتفاقی بیفتد شاید تا 40، 30 درصد شرایط همه بازار موسیقی تغییر کند. منظور فقط بیزینسش نیست. همه شرایط را می گویم.

رضا صادقی:
من این درخواست را دارم که لااقل یک شبکه رادویی برای موسیقی گذاشته شود و همین موسیقی هایی که با مجوز ارشاد منتشر می شوند را در آن موج کوتاه رادیویی پخش کنند. در همه جای دنیا هم چنین شبکه های رادیویی ای وجود دارند.
منبع: 
ماهنامه هفت نگاه
تاریخ انتشار : دوشنبه 4 بهمن 1389 - 00:00

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

یک اتفاق نو در موسیقی پاپ ایران
حریص...

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

مگه خواننده ی درست و حسابی تر از رضا صادقی سلطان مشکی پوش و خشایار اعتمادی هم داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

با سلام صحبتهای مفیدی بود و فقط حرف دل این سه نفر نیست این سه نفر به دور از هرگونه تبعیض یا حسادت بگویم که نماینده ی قشر جوان و نماینده ی بچه های موسیقی پاپ هستند به عنوان یک جوان و کسی که سعی دارد موسیقی بیاموزد و ارائه گر خوبی برای این هنر باشد باید بگویم این حرف ها و علی الخصوص صحبت های آقای فرزاد فرزین حرف دل همه ماست. چه از دید مخاطب چه موزیسین.امیدواریم مسئولان در صدد همراهی و کمک بیشتر به جوانان موسیقی دوست و موسیقی شناس این مملکت برآیند.قدر این جوانها را بدانیم جوانهایی که عاشقانه جوانیشان را پای این هنر گذاشتندو از هرگونه مسائل حاشیه ای دوری کردند جوان های سالم.قدرشان را بدانیم تا دیر نشده قدرشان را بدانیم هر چند همین الان هم دیر شده است...حرف زیاد است اما...ممنون از توجه مسئولین امر.با تشکر فراوان از سایت

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

hagh ba aghaye farzine man ba ishun movafegham be khosus ba jomalate akhar darbareye mojavvez ershad

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

بابا اینا هم دلشون خوشه ها اقلا دو سه تا خواننده درست حسابی بودن کاش

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

سلام.من با اقای فرزین موافقم به خصوص درباره ی حذف مجوز ارشاد اخه برای چی برداشتن!!؟ که این جوون های ما از سر بیکاری چرت پرت بخونن بدن بیرون یکی باید مدیریت کنه و به اینا اموزش بده البته اگه واقعا توانایی و استعدادشو دارن ببخشید سرتونو درد اوردم خداحافظ

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

خیلی از مردم ما نمی‌دانند موسیقی با چه «میمی» نوشته می‌شود. (ببخشید آقای فرزین مگر چند نوع میم داریم!!؟ ما نمیدانیم یا شما که دستور زبان فارسی را نمی دانید!! اول به مخاطب فحش می دهید بعد آخر مصاحبه از او تشکر می کنید!!)
دوستان انتهای مصاحبه از رسانه دیداری به شنیداری و آخر هم هیچ رضایت دادند!!
خشایار منطقی و عقلانی تر توضییح میدهد.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

نظرات هر 3 تا رو خوندم
رضا خوب میگه
فرزاد که عالیه
خشایارم خیلی خوبه
ولی چرا باید ما موسیقی که خودمون درست نمیکنیم و همش تقلیده رو نقد میکنیم
کدوم یک از خواننده های ما تونستند کار خودشون رو بکنند و تقلید نکنند؟
نیست
یعنی ما بهتر از رضا و فرزاد و خشایار نداریم؟
کجا رفته چاوشی
کجاست خواجه امیری
و ....
موسیقی ما داره میمیره
امید من فقط به این سه نفریع
فرزاد فرزین
رضا صادقی
محسن چاوشی
--

?
سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

ببخشید بهنام جان اما بعید میدونم بهتر از فرزاد و جود داشته باشه!
تنها کسیه که واقعا موسیقی رو میشناسه!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

جناب مازیار به نظر شما کسی که از صبح تا شب میشینه "محسن بیا..." و "یالا بذار گوشواره هاتو تو گوشت..."گوش میده میفهمه نه؟!!!!
شما واقعا فک کردید این حرفش یعنی از دستور زبان چیزی نمیدونه؟؟!!!من واقعا بابت این طرز تفکر براتون متاسفم!!!که انقد احساسی جبهه میگیرید و بهتون برمیخوره!
واقعا تعجب کردم وقتی دیدم اینطور نوشتید!!!!فرزاد فرزین 1انسان باشعور و مودبه!این حرفشم با شمایی که میفهمی نبود!!!!!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

واقعا" همش.ن درست حرف زدن ...
دوستس که میگی فرزاد فرزین نمیدونه موسیقی با چه میمی نوشته میشه ... باید بگم اینجا منظور از این حرف بی معنی کثرت نفهمی مردمه ...

امیدوارم سریعتر موسیقی پاپ ایران از این بلاتکلیفی خلاص بشه...

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

افرین بر سلطان مشکی پوش رضا صادقی

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

با تمام این اوصاف در عحبم که موسیفی ما چرا دموی آلبوم جدید رضا صادقی رو در سایتش ارائه نداده

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

مگه مین فرزاد نبود تو مصاحبه ترانه ماه صادقی رو کوبیده بود

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

واقعا ما اینقدر بدبخت شدیم این در پیتی ها بشن الگو؟ الکو مارک نافلره، پینک فلویده، نه اینا

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

دلیلی هم نداره کسی ندونه پاور کورد چیه و نتونه از متال لذت ببره. در ضمن تو ایران تا جایی که من شنیدم، بیشتر آکورد 5 ام رو استفاده می کنن جاش.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

motasefane aghaye mohsen yegane va farzad farzin mamnoofaaliat shodan

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

پاپ داخل کشور یک نابغه رو از دست داد که این بدترین ضربه بود شادمهر عقیلی

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

اولا آقا یا خانم!!!!! مازیار مهم این نیست که چند نوع میم داریم

مهم اینه که این نوع نظر دادن در مورد نظرات یه خواننده معنی

نمیده و اصلا دور از شخصیته واقعا که ............. متاسفم

ثانیا فرزاد عزیز واقعا گل گفته خواننده های امروزی اصلا نمیدونن

خوانندگی ینی چی.........

!SH
سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

شادمهر دیگه رفته پس بی خیالش شین ...
می مونه اونایی که الان اینجان،واقعامتاسفم واسه کسایی که همینجوری نظرشونو می نویسن،یکی بدوبیراه می گه پشت فری یکی آلبوم چلووشی تبلیغ می کنه و..... تروخداچیزدیگه ای نبود بگین؟
فری هم خودش ماه،هم صداش ،زندگی خصوصیشم به کسی ربطی نداره که چه به خوادسالم زندگی کنه وچه....
مافقط باهنرش کارداریم وبس:×

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

حالا کل مصاحبه رو ول کردن چسبیدن به میم .....
حالا شما با نظر فرزاد فرزین مخالفین دلیل نمیشه توهین کنین!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

salam,sohbat haye kheyli khubi bud makhsusan aqaye farzin eshun hamishe negahe amiq tari be masael nesbat be digaran daran aqaye maziyar lotfan be honarmandi ke morede pasandetun nist tohin nakonid,khube ke aadam shakhsiyate khodesho negah dare..va in ke behtare shoma too herfeye hkhodetun nazar bedin

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

درد موسیقی ما رودربایستی هم هست.اینکه مثلن همه جلوی هم تعریف همو الکی میدن

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:45

... واقعا از خشایار اعتمادی و رضا صادقی و فرزاد فرزین و بابک صحرایی حرفه ایی تر داریم ؟ این چه حرفیه میزنی داداش من ؟ انتظار داشتی کیو دعوت کنن ؟ نه خداییش انتظار داشتی کی رو دعوت کنن ، بگو

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود فرزاد فرزين: پذیرفتن ابتذال در خون ما نیست | موسیقی ما